مطالب مرتبط با کلید واژه

رضا رمضانی


اصرار کردم نکشند، صدایم شنیده نشد

اصرار کردم نکشند، صدایم شنیده نشد

حجت‌الاسلام احسانبخش کشتار ساواکی‌ها را زشت می‌دانست... عده‌ای می‌گفتند که ساواکی‌ها را سر ببریم، برخی دنبال طناب دار بودند. برخی به دنبال قطعه قطعه کردن اعضای بدنشان بودند. تصور می‌کردند که باید حیاط ساختمان ساواک را شخم بزنند تا زندان‌های مخفی را پیدا کنند...من با حیرت نوک داس را دیدم که در جمجمه آن ساواکی فرو رفت و خون از سرش فواره زد که به دور و بر پاشید و روی یقه پیراهن من هم ریخته شد...مردم دسته دسته برای دیدن جنازه‌های آویزان می‌آمدند، انگار که به دیدار موزه یا نمایشگاه رفته بودند.

ادامه مطلب