به بهانه سالروز تاسیس ساواک/ سازمان امنیت کشور یا سازمان امنیت دربار؟

۳۰ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۵:۴۳ کد : ۱۳۱۲ از دیگر رسانه‌ها
مسعود رفیعی طالقانی: در احوالات رژیم کودتاچی پهلوی چندان بعید به نظر نمی‌رسید که بخواهد برای حفظ تمامیت، قدرت و شوکتش سازمانی را تاسیس کند که برایش به مثابه چشمی تیزبین، گوشی شنوا و مغزی هوشیار عمل کند و به مخالفان فرصت حتی فرو بردن یک دم را هم ندهد! از همین‌رو بود که در سال ۱۳۳۵ س. ا. و. ا. ک یا‌‌ همان سازمان اطلاعات و امنیت کشور تاسیس شد که بعد‌ها دیگر همه آن را با نام اختصاری ساواک می‌شناختند.

 

تاسیس این سازمان از مراحل اولیه تا زمان به تصویب رسیدن در مجلس شورا، از پایان شهریور ۳۵ تا بهمن ماه‌‌ همان سال ادامه یافت اما آنچه مسلم است اینکه تاسیس چنین سازمانی از مدت‌ها قبل‌تر در اندیشه شخص محمدرضا پهلوی و از او مهم‌تر بیگانگانی نظیر آمریکایی‌ها که از پیش از کودتای ۲۸ مرداد در فکر چپاول و بهره‌برداری از ایران بودند، وجود داشته است. پیش از تاسیس ساواک تیمور بختیار که نخستین رییس این سازمان مخوف شد، دو رکن اساسی امنیتی و اطلاعاتی را در اختیار داشت و از آن رهگذر به رژیم پهلوی برای بقا و تداوم خیانت به مردم ایران خدمت می‌کرد؛ یکی «رکن ۲ ارتش» که وظیفه‌اش تصفیه مخالفان رژیم در درون ارتش بود و «کارآگاهی» که در کشف جریان‌های سیاسی مخالف عمل می‌کرد و نیروهای شهربانی را هم در اختیار داشت. آغاز به کار سازمان امنیت ابتدا پس از تصویب هیات دولت در دهم مهرماه ۱۳۳۵ بود که به نوشته مطبوعات از آن تاریخ (معاونان سازمان امنیت در فرمانداری نظامی مشغول به کار شدند.) و اعلام شد که (تشکیل سازمان امنیت احتیاجی به اجازه مجلسین ندارد. زیرا یک اداره عمومی است که اجازه تشکیل آن بر عهده هیات وزیران است) اما لایحه قانونی که متضمن وظایف و اختیارات سازمان مزبور است، نیازمند تصویب و رسمیت قانونی بود. در آبان ماه ۱۳۳۵ با انتشار خبر دیگری معلوم شد که مقدمات تاسیس سازمان امنیت فراهم شده است و این به آن معنا بود که ساواک پیش از تصویب لایحه قانونی عملا فعالیت خود را آغاز کرده است.

 

به این ‌ترتیب، مجلس شورای ملی پس از تصمیم‌گیری‌های اولیه در راس دربار که از شهریور ماه آغاز شده بود، در اسفند سال ۱۳۳۵ تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک‌) به تصویب رسید که در ماده یک آن قانون نوشته شده بود؛ برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است، سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور وابسته به نخست‌وزیری تشکیل می‌شود و رییس سازمان‌، سمت معاونت نخست‌وزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی منصوب خواهد شد.

در ماده ۲ قانون تاسیس ساواک نیز وظایف ساواک به این قرار عنوان شده بود:

الف- تحصیل و جمع‌آوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور

ب- تعقیب اعمالی که متضمن قسمی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور یا به نفع اجنبی اقدام می‌کنند.

ج- جلوگیری از فعالیت جمعیت‌هایی که تشکیل و اداره کردن آن غیرقانونی اعلام شده یا بشود....

د- جلوگیری از توطئه یا اسباب‌چینی بر ضد امنیت کشور

ه- بازرسی و کشف نسبت به بزه‌های مندرج در دیگر قوانین مصوب در ۱۳۱۰، ۱۳۱۴ و ۱۳۱۷

 

این آغاز رسمی ماجرای ساواک بود اما عاقلان می‌دانستند که مدت‌ها پیش‌تر از آن شخص محمدرضا پهلوی در اندیشه تاسیس چنین سازمانی بود. وقتی ایران به اشغال نیروهای متفقین در آمد، ایالات متحده کوشید کار را از دور صحنه‌گردانی کند اگرچه به طور مستقیم دستی بر آتش ایران نداشت و مستشارانش مدتی قبل‌تر از آغاز جنگ جهانی دوم از ایران اخراج شده بودند اما بر کسی پوشیده نیست که متفقین برای اشغال ایران نظر مساعد روزولت رییس‌جمهور وقت آمریکا را هم جلب کرده بودند. بعد از آن هم آمریکا بسیار مزورانه و البته هوشیارانه محمدرضای جوان را به بازی گرفت تا جا پای خود را در ایران- این پراهمیت‌ترین کشور خاورمیانه- باز کند. این ماجرا تا زمان کودتای تمام غربی ۲۸مرداد که دولت مردمی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد، ادامه داشت و البته پس از آن هم با شدت بیشتری دنبال شد. اگر کتاب همه مردان شاه نوشته استیون کینزر، ترجمه لطف‌الله میثمی را خوانده باشید، در‌‌ همان فصل نخست انگشت حیرت به دندان می‌گزید که چطور محمدرضا این به اصطلاح پادشاه مشروطه! در چند شب پیاپی فرانکلین روزولت گماشته سازمان سیا را در خفا و درحالی‌که او در عقب یک اتومبیل و در استتار یک پتو به کاخ وارد می‌شده است، ملاقات کرده تا خیالش از جوانب پیروزی کودتای آمریکایی ۲۸مرداد آسوده شود. ذکر این نکته از این جهت اهمیت دارد که مشخص شود ایالات متحده در تمام سال‌های بعد از شهریور۲۰ ردپایی بزرگ در ایران و مشخصا در دربار شاهنشاه داشته است و در سال ۱۳۳۵ ساواک را برای شاه به ارمغان آورد که یک کار اساسی برای خودش انجام دهد؛ تحکیم قدرت رژیم وابسته و این یعنی تحکیم وابستگی ایران به ایالات متحده و غرب. ساواک این‌گونه و از این رهگذر پدید آمد و ادامه حیات داد و به تعفن کشیده شد، هرچند به گفته عده‌ای نظیر سرتیپ منوچهر هاشمی -که مدت ۱۵سال مدیر کل ضدجاسوسی ساواک بود - قانونی داشت به غایت مترقی. هاشمی در مورد لایحه تاسیس ساواک نوشته است: از لحاظ قانونی و حقوق انسانی بسیار مترقی و معتدل‌تر از قانون امنیت اجتماعی دکتر مصدق و قانون‌های مشابه در بسیاری کشورهای دیگر بود ولی... طی حیات ۲۲ساله خود از محدوده قانونی خود خارج شد و به مرور زمان به صورت قدرت فایقه مافوق قانون در آمد و بد‌تر از آن از ابتدا زیر نظر مستقیم شخص شاه قرار گرفت. آنچنان‌که که ارتشبد فردوست در خاطراتش نوشته است که هیچ مقامی به جز شخص محمدرضا حق دخالت در امور ساواک را نداشت حتی نخست‌وزیر.

 

تشکیلات ساواک ابتدا بی‌شباهت به سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای غربی نبود. البته با وجود همکاری نزدیک سیا با این سازمان، نظر به طبیعت هر سازمان اطلاعاتی، آمریکایی‌ها بر همه اسرار این سازمان و تشکیلات آن واقف نبودند و هرگز تعداد واقعی اعضای رسمی و تمام وقت این سازمان معلوم نشد اما رقم تخمینی اعضای رسمی ساواک حدود شش هزار نفر بود، البته شبکه اطلاعاتی ساواک «منابع» خبری بسیاری را شامل می‌شد و عده‌ای نیز به‌ طور نیمه‌وقت‌ برای انجام ماموریت‌های خاص با ساواک همکاری می‌کردند.
 

تیمور بختیار نخستین رییس ساواک شد. نظامی‌ای که به سبب خوش‌خدمتی‌هایش پله‌های ترقی در دربار شاهی را ۱۰تا یکی پشت سر گذاشته بود. بختیار بازیچه‌ای بیش نبود. یک مجری تمام عیار برای سیاست‌های ضدبشری رژیم شاه. آمریکا، بریتانیا و اسراییل هم از‌‌ همان ابتدا در سازماندهی، آموزش و تجهیز ساواک سنگ تمام گذاشتند، چه سنگ تمامی! منوچهر هاشمی در خاطرات خود نوشته است: «تا سال ۱۳۴۳ که من به اداره کل ضدجاسوسی آمدم، این مجموعه مستقیما زیر نظر آمریکایی‌ها بود و سه آمریکایی گزارشات را به انگلیسی تهیه می‌کردند و در گاوصندوق خود می‌گذاشتند. با ورود من آن‌ها رفتند». این‌گونه بود که سازمانی متولد شد به نام ساواک که تا صبح روز ۲۲بهمن ۱۳۵۷ به فعالیت خود ادامه داد و سرانجام با اعلام پیروزی انقلاب بساطش برچیده شد. سازمانی با بودجه‌ای کلان که از جیب مردم ایران می‌رفت؛ بودجه ساواک رسما از طرف دولت در سال‌های ۱۹۷۳ - ۱۹۷۲ بالغ بر ۹/۱۷میلیارد ریال (برابر ۲۵۵میلیون دلار) و در سال ۱۹۷۴ - ۱۹۷۳ بالغ بر ۲۲میلیارد ریال برابر با ۳۱۰ میلیون دلار اعلام شد.

 

در این میان اما یک پرسش اساسی وجود دارد و آن اینکه ساواک چقدر توانست به بقای رژیم شاه کمک کند؟ شاید عده‌ای بگویند که ساواک رژیم پهلوی را قریب مدت ۱۸سال از توفان‌های سهمگینی در امان نگه داشت. از برخورد با برگزاری گفت‌وگوی جبهه ملی در جلالیه تهران و پس از آن با تظاهر‌کنندگان در سالروز قیام ۳۰تیر در پایان دهه ۳۰ گرفته تا بازداشت سران نهضت آزادی در آغاز دهه ۴۰، سرکوب قیام ۱۵خرداد ۴۲، کشف حزب ملل اسلامی در آغاز جنبش مسلحانه ایران در نیمه دهه ۴۰، ختم قایله سیاهکل و ضربه مهلک به چریک‌های فدایی خلق در ماه‌های بهمن و اسفند ۴۹، ضربه کاری به سازمان مجاهدین خلق در شهریورماه ۵۰، استفاده گسترده تبلیغی از ماجرای تغییر موضع ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق در میانه سال ۵۴ و سرانجام تا واپسین لحظاتی که می‌توانست در برابر مخالفان قد علم کند، اما آیا کار ساواک جز خاموش کردن شعله‌های آتش در لایه‌های بالای جامعه و در سطح مبارزات، کار دیگری بود؟

 

روزگاری رژیم شاه در افکار عمومی جار می‌زد که از هر سه نفر که در خیابان با هم گپ می‌زنند، یک نفر ساواکی است و به این طریق می‌خواست دو چیز را القا کند؛ یکی اینکه قدرتش فزاینده است و دیگر اینکه حفظ نظام شاهنشاهی خواست مردم است و مردم خودشان در حفظ رژیم شاه می‌کوشند! اما آیا اینچنین بود؟ ساواک هر چه می‌توانست بازداشت می‌کرد و شکنجه می‌داد و در دل‌ها هراس می‌افکند اما چه سود که مبارزه و عداوت با رژیم پهلوی دیگر به درون قلب‌های مردم راه یافته بود و آن‌ها هرگز نمی‌توانستند خیلی چیز‌ها را فراموش کنند. آن روزی که محمد مصدق به زیر کشیده شد، شاید روز مرگ رژیم شاه بود و ساواک در تمام سال‌های حیاتش به عنوان به اصطلاح پلیس سیاسی، داشت از لاشه متعفن رژیمی مراقبت می‌کرد که مدت‌ها بود، مرده بود. ساواک یا‌‌ همان سازمان اطلاعات و امنیت کشور که در واقع سازمان امنیت دربار بود و اطلاعات کشور، در واقع از فردای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ به مدت ۲۵سال از جسد رژیم محمدرضا محافظت کرد و شاید وقتی شاه از پلکان هواپیما بالا می‌رفت تا ایران را برای همیشه ترک کند و می‌گفت که دارد برای معالجه می‌رود، با خودش این ترکیب تراژیک را زمزمه کرده باشد که: «آه! ‌ای ساواک لعنتی...»

 

 

منبع: روزنامه شرق

کلید واژه ها: ساواک


نظر شما :