رضا سیف‌اللهی: سفارت را نمی‌گرفتیم، کودتا می‌شد

۱۴ آبان ۱۳۹۸ | ۱۲:۲۸ کد : ۸۲۶۶ دیگر رسانه‌ها
رضا سیف‌اللهی: سفارت را نمی‌گرفتیم، کودتا می‌شد

محمدحسن جعفری: چهل سال پیش و در چنین روزی جمع زیادی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف، پلی‌تکنیک (امیرکبیر) و ملی (شهید بهشتی) تحت عنوان دانشجویان پیرو خط امام اقدام به تسخیر سفارت آمریکا در تهران کردند.

این اقدام دانشجویان سروصدای زیادی در جهان کرد و هیچکس هم تصور نمی‌کرد که این حرکت بر انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اثر بگذارد.

دانشجویان پیرو خط امام که به‌صورت مخفیانه این اقدام را طراحی کرده بودند، اطلاعی از نظر امام نداشتند. پس از تسخیر سفارت آمریکا، دانشجویان همچنان منتظر واکنش امام بودند، تا اینکه امام در پیامی تسخیر سفارت آمریکا را انقلاب دوم و مهمتر از انقلاب اول دانستند.

ماجرای گروگانگیری کارمندان غیر زن و غیر سیاه‌پوست آمریکایی سفارت ۴۴۴ روز به‌طول انجامید؛ اما اثرات و پیامدهای اقدام انقلابی دانشجویان در آن مدت زمانی محدود نماند؛ تا به امروز نیز بحث‌ها و گفت‌وگوهای بسیاری در خصوص این اقدام دانشجویان در چهل سال پیش جریان دارد.

تسخیر لانه جاسوسی توسط گروهی از نمایندگان دانشجویان مسلمان انقلابی طراحی و مدیریت شد که این گروه شورای مرکزی دانشجویان پیرو خط امام نام داشت. یکی از اعضای این شورا رضا سیف‌اللهی بود. سیف‌اللهی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود که دروس دینی را هم در مدرسه حقانی قم خوانده بود.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی ما با رضا سیف‌اللهی معاون هماهنگ‌کننده مجمع تشخیص مصلحت نظام است که سوابق مهم و حساسی را همچون فرماندهی نیروی انتظامی، ریاست ستاد مرکزی سپاه، مسئولیت اطلاعات سپاه، معاونت شورای عالی امنیت ملی، معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور و… در کارنامه ۴۰ ساله خود دارد.

سوال نخست ما در خصوص اهداف تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ است؛ شما با چه منظوری اقدام به تسخیر سفارتی کردید که پیش از آن چریک‌های فدایی خلق این کار را انجام داده بودند (البته توسط دولت موقت از سفارت خارج شدند) و گفته می‌شود شما نیز هراس داشتید که این کار دوباره توسط چپی‌ها انجام شود، همچنین علاوه بر اینکه اعتراض به آمریکا به دلیل پناه دادن به شاه از دلایل تسخیر سفارت عنوان شده است، آیا به دنبال مقابله با دولت موقت هم بودید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار را گرامی می‌دارم. مجلس اقدام خوبی انجام داد که سالروز تسخیر لانه جاسوسی را روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری کرد که یکی از کارهای ماندگار خواهد بود.

موضوع تسخیر لانه جاسوسی تاکنون از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. با وجود اینکه ۴۰ سال از این حادثه می‌گذرد؛ اما به‌دلیل اهمیت و پیامدهای آن هنوز مورد توجه نظام بین‌الملل از سویی و مناقشه، صحبت و تحلیل است، عده‌ای با توجه به نظام فکری خودشان مخالف این حرکت بوده و هستند، عده‌ای هم موافق بوده و هستند.

پیش از آنکه به چارچوب‌های فکری و مواضع مختلف در این رابطه بپردازیم، آن شاخصه اصلی و مهمی که ما را هدایت می‌کند تا همچنان مدافع این حرکت باشیم، مواضع انقلابی امام خمینی (ره) است. شاخص برای دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، نظرات امام بود.

دلیل آنکه عنوان خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» انتخاب کردیم، مقوله‌ای مهم و برآمده از شرایط خاص تاریخی در آن زمان است؛ چراکه گروهک‌های التقاط خودشان را به امام منتسب می‌کردند، اما اعتقادی که ما (انجمن‌های اسلامی) داشتیم، آن‌ها به هیچ وجه نداشتند. آن‌ها ابزاری به امام نگاه می‌کردند، اما ما ملتزم به حرکت در چارچوب فکری و دستورات فقهی و سیاسی امام بودیم.

ما در دانشگاه از سوی گروه‌های منافق و التقاط مورد هجمه بودیم. همچنین از سوی گروه‌های چپ و روشنفکری (راست و غرب‌گرا) هم مورد تاخت‌وتاز بودیم. آن روزها فضای ملتهبی بر دانشگاه‌ها حاکم بود که یکی از دلایل آن رفتارهای دولت موقت بود. دولت موقت یک دولت انتقالی بود. امام خمینی (ره) برای گذر از دوران انتقال بنابر شرایط مهندس بازرگان را به نخست‌وزیری انتخاب کرد. امام شناخت دقیقی از فراز و نشیب‌های فکری مهندس بازرگان و همراهانش (نهضت آزادی) و فصل مشترک آنان با جبهه ملی داشت؛ از این رو ذکر کردند که بازرگان را بدون وابستگی گروهی انتخاب می‌کنند. اما بازرگان پس از انتصاب، رفتارها، چینش‌ها و مواضعش در دوران انتقالی و در موضوعات تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات خلاف فرمایش امام بود و از سفارش امام تخطی کرد.

** دانشجویان مسلمان از سوی چپ و راست مورد هجمه بودند

دولت موقت با چارچوب فکری و چینش‌های گروهی به‌دنبال شرایط و وضعیت سیاسی بود که از جمله آن‌ها ارتباط با آمریکا بود؛ قرینه مهم هم این است که آن‌ها بدون اجازه و اطلاع امام در الجزایر با برژینسکی (مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا) دیدار و گفت‌وگو کردند. برگزاری این نشست در شرایطی که انقلاب اسلامی با آمریکا درگیر بود، دلیل نداشت.

گروه‌های چپ و التقاطی با اینکه مستقیم و غیرمستقیم مزدور آمریکا بودند و تفکرات آن‌ها را در مخالفت با انقلاب به معنای اسلامی دنبال می‌کردند، در این خصوص ما (دانشجویان مسلمان انقلابی و انجمن‌های اسلامی) را مورد هجمه قرار می‌دادند؛ به این دلیل که ما تنها مدافع امام در دانشگاه‌ها بودیم. ما چون مدافع امام بودیم، از مواضع و انتصابات ایشان دفاع می‌کردیم. یکی از انتصابات ایشان، انتصاب بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت بود. ما باید از بازرگان دفاع می‌کردیم؛ در حالی که عملکرد بازرگان راه دفاع را برای ما بسته بود.

اما پذیرش سریع استعفای بازرگان پس از تسخیر لانه جاسوسی نشان داد که امام از عملکرد بازرگان راضی نبوده است. امام نه تنها به عملکرد بازرگان و دولت موقت منتقد بود، بلکه معترض بود.

به هر حال شرایطی به‌وجود آمده بود و اولین گام جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل ساختار قانونمند با چارچوب قانون اساسی با چالش عملکردی مواجه شده بود که سرمنشاش دولت موقت با تفکراتی بود که با تفکرات امام زاویه‌های اساسی داشت. زاویه اساسی هم این بود که دولت موقت علنی، مخفیانه و یا به هر شکل ممکن به دنبال برقراری رابطه با آمریکا بود و این با خط امام هیچ تناسبی نداشت.

این چالش در دانشگاه انعکاس داشت و دانشگاه اولین و مؤثرترین فضا در کشور بود که نبض مسائل در این فضا می‌تپید و ما (دانشجویان مسلمان انقلابی) هم باید پاسخگو می‌بودیم، در شرایط سختی قرار گرفته بودیم.

بخش دوم شرایط آن روز، شرایط بیرون از دانشگاه بود که واقعاً ملتهب بود. در محیط کارگری التهاب بیشتر بود و کارگران در آستانه اعتصاب بودند. گروه‌های کمونیستی این محیط‌ها را ملتهب می‌کردند تا به خواسته‌های خود دست یابند.

در محیط‌های قومی مانند کردستان، خوزستان و… نیز وضعیت توسط گروه‌های چپ و زاویه‌دار با انقلاب اسلامی به شدت ملتهب شده بود. راه اصلاحات برای هیچ دولتی باز نبود؛ به ویژه دولتی که در دست بازرگان بود. دولت موقت نمی‌توانست هیچ اقدام ثمربخشی در مناطق بحران‌زده انجام بدهد.

تمامی اتفاقات و شرایط از طریق روزنامه‌ها با روایت‌ها و قرائت‌های مختلف در دانشگاه‌ها انعکاس پیدا می‌کرد و در نتیجه امید به آینده را بین دانشجویان و مردم ضعیف کرده و کشور حامل هرگونه حوادثی بود. دولت موقت هم که تمامی امور را در اختیار داشت، نتوانست به شرایط و بحران‌ها پاسخ صحیح و منطقی بدهد. بازرگان اعلام کرد که توان بیشتری ندارد و آب پاکی را به روی دست مردم و نظام ریخت (اشاره به اینکه بازرگان در سخنانی گفت «من بولدوزر نیستم»).

در حالی که دانشجویان نظاره‌گر این وضعیت و شرایط بودند، آمریکا به شاه پناه داد. آمریکایی‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دوست داشتند به شاه که ژاندارم آن‌ها در منطقه و وابسته به آن‌ها بود، خوش‌خدمتی کنند؛ اما ملاحظاتی (از جمله عدم افزایش التهاب ضدآمریکایی انقلاب اسلامی) داشتند. با گذشت مدت زمانی از انقلاب و آغاز مراحل تدوین قانون اساسی، آمریکا فرصت برای انجام اقدامی را فراهم دید، ازاین‌رو آمریکا به شاه پناه داد. این اقدام زنگ خطری برای ما بود. دانشجویان در این موقع احساس خطر کردند.

در نتیجه هدف ما از ورود به سفارت آمریکا در تهران، نخست تغییر شرایط و سپس تحویل گرفتن شاه از آمریکا بود. پس از اینکه امام وارد قضیه شدند، مواضع اعلامی ترکیبی از مواضع امام با مواضع دانشجویان شد. موضع ما اعتراض به آمریکا به دلیل پناه دادن به شاه و تلاش برای بازگرداندن شاه به ایران بود.

تصور ما این بود که پس از گروگانگیری، آمریکا یا شاه را از کشورش بیرون می‌کند یا اینکه به ما تحویل خواهد داد، طراحی ما ۴۴۴ روز گروگانگیری نبود. در همان لحظات اولی هم که گروگانگیری کردیم، در اطلاعیه اول‌مان اعلام کردیم که «به دنبال تحویل گرفتن شاه هستیم».

تصمیمات و اهداف دانشجویان از طریق شورای تصمیم‌گیری اعلام می‌شد. این شورا حدود ۲ ماه قبل از تسخیر لانه جاسوسی تشکیل شد. اعضای این شورا متشکل از نمایندگان ۴ دانشگاه شهر تهران بود.

اعضای شورای تصمیم‌گیری دانشجویان پیرو خط امام چه کسانی بودند؟

آقای ابراهیم اصغرزاده و بنده از دانشگاه صنعتی شریف بودیم. آقای حبیب‌الله بیطرف از دانشگاه تهران بود. آقای میردامادی از دانشگاه پلی‌تکنیک (دانشگاه امیرکبیر) و آقای باطنی از دانشگاه شهید بهشتی بود.

چرا برخی از دانشگاه‌ها همچون علم و صنعت و تربیت معلم نقشی در این ماجرا نداشتند؟

ما (شورای تصمیم‌گیری) با نمایندگان انجمن‌های اسلامی دیگر دانشگاه‌ها هم صحبت کردیم، اما وقتی دیدیم آمادگی و استعداد انجام این کار را ندارند، صرف‌نظر کردیم.

** بنای ما سفارت‌گیری نبود

مطرح می‌کنند که آنان به دنبال تسخیر سفارت شوروی بودند، آیا درست است؟

بله. هدف ما این نبود که سفارتخانه‌های کشورها را بگیریم. این موضوع نیز نشان می‌دهد که هدف ما سفارت‌گیری نبود، هدف ما اعتراض به سیاست‌های آمریکا و پناه دادن به شاه بود.

اگر بنای ما سفارت‌گیری بود، باید سفارت شوروی را هم می‌گرفتیم که شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» امام را هم به تعبیر آن‌ها پوشش می‌داد؛ اما هدف ما سفارت‌گیری نبود.

از طرف دیگر گروه‌های پیکار و چریک‌های فدایی خلق که از مبارزه با امپریالیسم عقب مانده بودند، اطلاعیه دادند که «گروگان‌ها را محاکمه و اعدام انقلابی کنید»، اما هدف ما این نبود.

با توجه به اینکه دولت موقت به دنبال برقراری رابطه با آمریکا بود، چه راهکاری داشتید تا دولت موقت مانع از اقدام شما نشود؟ همچنین برنامه‌تان برای اینکه گروه‌های سیاسی مختلف از جمله سازمان مجاهدین خلق از این موضوع بهره‌برداری نکنند، چه بود؟

نخست تلاش ما این بود که دولت موقتی‌ها از این موضوع باخبر نشوند، ازاین‌رو حفاظت گفتار و حیطه‌بندی را به شدت رعایت می‌کردیم، چون اگر به‌اطلاع آن‌ها می‌رسید، نمی‌گذاشتند اقدامی انجام بدهیم. ما در این رابطه موفق بودیم و دولت موقت غافلگیر شد.

بحث دوم ما این بود که ممکن است پس از تسخیر ما را دستگیر بکنند که در ذهن ما احتمالش زیاد بود. تصور می‌کردیم که آنان این موضوع را با امام مطرح می‌کنند و امام به ما تشری خواهند زد و چون ما تابع محض امام هستیم، تبعیت خواهیم کرد. اگر هم موفق نشوند، از طریق نیروهای قضایی و امنیتی ما را دستگیر خواهند کرد.

** با اطلاعات سپاه هماهنگ بودیم

برای مقابله با حرکت احتمالی دولت موقت، با اطلاعات سپاه هماهنگی کردیم. اگر با فرمانده سپاه آن وقت صحبت می‌کردیم، ممکن بود ماجرا لو می‌رفت، ازاین‌رو با مسئول وقت اطلاعات سپاه به‌صورت دوستانه و غیررسمی صحبت کردیم. سپاه اگرچه یک نهاد رسمی در کشور است، اما همواره انقلابی عمل کرده چرا که پاسدار انقلاب اسلامی است. هماهنگی ما این بود که «اگر نیروهای امنیتی تحت امر دولت موقت می‌خواستند ما را دستگیر کنند، شما مراقب ما باشید و متوجه باشید که ما نیروهای انقلابی و خودی هستیم و وابستگی به غرب و شرق نداریم».

در رابطه با نظر امام خمینی (ره) نیز با اطلاعیه‌ای که ایشان دو روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی دادند، تا حدودی خیالمان راحت شد. امام خطاب به دانش‌آموزان، دانشجویان و طلاب توصیه فرمودند که منافع آمریکا را در هر جایی مورد هدف قرار بدهند، اما به‌هرحال نگران بودیم.

مردمی هم که اطراف لانه حضور پیدا کردند و از ما حمایت کردند، به دلیل فضایی بود که ما ایجاد کرده بودیم. ما برنامه‌ریزی کرده بودیم همزمان با تسخیر لانه جاسوسی، افرادی با مسئولان و ارکان کشور (امام خمینی، شهید بهشتی، شورای انقلاب، رئیس مجلس خبرگان و…) گفت‌وگو کنند و آنان را نسبت به ما و انگیزه و اهداف ما آشنا سازند.

نمایندگان نیز کسانی بودند که مورد شناخت طرف مقابل بودند، ازاین‌رو از آقای موسوی خوئینی‌ها برای اطمینان و اطلاع دادن به امام استفاده شد.

این اطلاع‌رسانی آرامشی را در کشور ایجاد کرد و همه ما یعنی هم دانشجویان و هم مسئولان منتظر اعلام نظر امام خمینی (ره) بودیم. امام در اولین واکنش‌شان که البته به‌صورت عمومی منعکس نشد، اما با پیام به ما اطلاع داده شد، عنوان کردند که «خوب جایی را گرفته‌اید و آنجا را محکم نگه دارید.»، در ادامه هم عنوان کردند که تسخیر سفارت آمریکا انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول است. اکنون می‌دانیم که امام چه نگاه بلندی نسبت به این قضیه داشتند و این موضوع را افق بلندی بخشیدند و جریان را غنی کردند. امام می‌دانستند که چه باید بکنند و ما شاگرد مکتب امام بودیم.

در سال‌های اخیر عنوان کرده‌اند که تسخیر لانه جاسوسی موجب حمله عراق به ایران شد، آیا آمریکا در تلافی تسخیر لانه جاسوسی صدام را ترغیب به جنگ کرد؟

این بحث اطلاعات استراتژیکی است. کسی تا حالا اطلاعاتی ارائه نداده که حمله عراق به ایران به دلیل تسخیر لانه جاسوسی بوده است.

اگر هم کسی چنین اطلاعاتی ارائه دهد؛ باید اثبات کند که صدام و هیئت حاکمه عراق با شوروی ارتباط نداشته و از ابتدا با آمریکا ارتباط داشته و آمریکا در جریان تصمیمات عراق بوده است.

اما سؤال این است که اگر آمریکایی‌ها قصد حمله به ایران را داشتند، پس چرا ماجرای طبس را طراحی و اجرا کردند؟ چرا اقدامات دیپلماتیک انجام دادند و هیئت‌های مختلفی را راهی ایران کردند؟

واقعیت این است که زمینه حمله عراق به ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد. تحلیل عراقی‌ها این بود که به دلیل وقوع انقلاب اسلامی، ایران از لحاظ دفاعی شرایط مناسبی ندارد.

از گذشته بین ایران و عراق تنش‌های مرزی وجود داشت که در نهایت منجر به امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شد. قرارداد ۱۹۷۵ برای عراقی‌ها مطلوب نبود، ازاین‌رو به‌خیال آن‌ها – با آشفتگی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی – شرایط را مهیا دیدند تا با جنگ خواسته‌های خود را محقق کنند. این تحلیل با اطلاعات و شواهدی که وجود دارد یقینی و قابل اثبات و استناد است. آن تحلیلی که شما به آن اشاره کردید، مستند نیست.

** اگر سفارت را نمی‌گرفتیم آمریکا کودتا می‌کرد

اگر سفارت آمریکا در ایران تسخیر نمی‌شد با توجه به اینکه دولت موقت امور را در دست داشت، ممکن بود چه اتفاقاتی در عرصه سیاسی کشور رخ دهد؟

رفتارشناسی و روندشناسی از تصمیمات و مواضع دولت موقت نشان می‌داد که هیچ افقی برای بهبود شرایط وجود ندارد که مورد اقرار مقامات دولت موقت هم بود.

پس از تسخیر لانه جاسوسی هم اطلاعاتی از جاسوسی امیرانتظام کسب کردیم که وقتی اصل ولایت فقیه و برخی اصول دیگر در مجلس خبرگان قانون اساسی مورد بحث بود، این‌ها به‌دنبال برگزاری رفراندوم بودند تا مدار کشور را از قانون اساسی با اصل ولایت فقیه خارج سازند.

تحلیل تاریخی رفتار آمریکایی‌ها نسبت به ایران که مخصوصاً از کودتای ۲۸ مرداد درس و عبرت می‌گیریم و راه دادن شاه به آمریکا نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها بنا نداشتند که با انقلاب اسلامی کنار بیایند و به رسمیت بشناسند، ازاین‌رو به‌دنبال توطئه و براندازی یا به عبارت دیگر کودتا بودند. دولت هم قدرت فائق آمدن به موضوع را نداشت.

وقتی که روندهای تخریبی در محیط‌های کارگری، دانشجویی و اقوام نامشخص باشد، تجربه کودتای ۲۸ مرداد هم باید زنگ خطری برای ما باشد. نقطه امیدواری وجود نداشت و شرایط برای ضربه خوردن انقلاب فراهم بود؛ ازاین‌رو باید کاری انجام می‌دادیم و آن تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود.

تسخیر لانه جاسوسی چه نقشی در امنیت ایران داشت؟

تسخیر سفارت آمریکا تأثیر استراتژیک داشت و آبی بر روی فتنه‌های آمریکا در ایران ریخت. محیط‌های کارگری امن شد و محیط‌های دانشجویی به نفع انقلاب اسلامی تغییر وضعیت داد و حمایت‌های و همدلی‌های بسیاری از حرکت‌های دانشجویی در کشور حاکم شد و شور انقلابی در کشور حاکم شد که در نتیجه آن شور و حماسه قانون اساسی به‌تصویب رسید و در پی برگزاری هر انتخابات، امیدی بر جامعه حاکم شد.

در چند سال اخیر مطرح شده که عده‌ای از دانشجویان پیرو خط امام پشیمان شده‌اند، آیا چنین چیزی صحیح است؟

من که کسی را نمی‌شناسم که پشیمان شده باشد. شما چه کسانی را می‌شناسید که پشیمان شده است؟

آقای هاشمی (همسر خانم ابتکار) دیروز در گفت‌وگو با ما اعلام کرد که «ما پشیمان نیستیم»؛ اما گفته شده است آقایان اصغرزاده، بیطرف و عباس عبدی پشیمان هستند.

خیر؛ این موضوع بیشتر جوسازی است. هیچکدام از این افراد پشیمان نیستند. شما موضعی از این افراد بیاورید که نشان داده شود پشیمان هستند. من که امروز محکم‌تر از گذشته به نظر خود پای‌بند هستم و اگر شناخت امروز خود از آمریکا را آن روز داشتم، با اعتقاد راسخ‌تر و بیشتر آن کار را انجام می‌دادم.

منبع: تسنیم

کلید واژه ها: رضا سیف‌ اللهی سفارت آمریکا


نظر شما :