ناصریسم در برابر ناسیونالیسم ایرانی/ بازخوانی تقابل تاریخی ایران و مصر در گفت‌و‌گو با هرمیداس باوند

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۷:۲۰ کد : ۷۱۱ از دیگر رسانه‌ها
هومان دوراندیش: رویارویی ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم عربی در دهه ۱۹۶۰، یکی از نقاط عطف روابط ایران و مصر در سده اخیر بوده است. این رویاویی پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر، پدیدار شد و نتایج آشکار آن، استفاده ناصر از عنوان مجعول «خلیج عربی» به جای خلیج فارس و کمک دولت ایران به اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ این کشور با مصر و سایر کشورهای عربی بود. متن زیر گفت‌وگویی است با هرمیداس باوند درباره زمینه‌ها و تبعات تقابل ناسیونالیسم ایرانی و عربی در تاریخ روابط ایران و مصر.

 

****

 

ظاهراً جمال عبدالناصر در جهان عرب مهم‌ترین سیاستمداری بوده که از خلیج فارس با عنوان خلیج عرب نام برده است. دلیل این موضع گیری ناصر چه بود؟

 

در آن زمان ایران جزو کشورهای هوادار جهان غرب بود و رابطه دوفاکتو با اسرائیل برقرار کرده بود و ناصر به عنوان رهبر یک جنبش رادیکال از یکسو موضعی غیرمتعهدانه در برابر دو بلوک غرب و شرق داشت و از سوی دیگر در پی رهبری قاره آفریقا، جهان عرب و جهان اسلام بود. بنابراین در آن زمان تقابلی استراتژیک بین کشورهای خواهان تغییر وضع موجود و کشورهای خواهان حفظ وضع موجود در دنیا از جمله در خاورمیانه وجود داشت. مصر به عنوان مرکز جهان عرب و ایران به عنوان قدرت مهم منطقه در برابر هم قرار گرفته بودند.

 

 

یعنی ایران طرفدار حفظ وضع موجود در منطقه خاورمیانه بود.

 

بله. ایران به همراه عربستان سعودی و مراکش جزو هواداران حفظ وضع موجود در خاورمیانه بودند. حتی تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی از سوی عربستان، سوریه، مراکش و ایران، در واقع نوعی جبهه‌گیری علیه ناصریسم بود. ناصر در ابتدا از عنوان خلیج فارس استفاده می‌کرد اما به تدریج عنوان مجعول عربی را در مورد خلیج فارس به کار برد؛ زیرا می‌دانست که ایرانی‌ها بر روی عنوان خلیج عربی حساسیت دارند و طبیعتاً او هم سعی می‌کرد طرف مقابل خود را عصبانی کند.

 

 

در واقع این کار با هدف پررنگ کردن مساله عرب و عجم و به تبع آن، جداکردن متحدان عرب محمدرضا شاه از ایران صورت می‌گرفت؟

 

بله. اما در آن زمان تعارض و برخورد بین عربستان و مصر بیش از آن بود که این اقدام ناصر برای او نتیجه بخش باشد. مثلاً زمانی که مصر نیروهای خودش را راهی یمن کرد، عربستان با اینکه با امام یمن که شیعه بود، قرابت مذهبی نداشت، در برابر مصر به او کمک کرد.

 

 

منهای درگیری سیاسی بین ایران و مصر، طرح بحث خلیج فارس از سوی ناصر تا چه حد با ناسیونالیسم عربی پدیدآمده در مصر ناصری مرتبط بود؟

 

کاملاً با ناسیونالیسم عربی ارتباط داشت. ناصر سعی می‌کرد از هر چیزی که در خدمت پررنگ کردن ناسیونالیسم عربی بود، استفاده کند و طرح عنوان جعلی خلیج عربی هم یکی از دستاویزهای او بود.

 

 

یعنی در آن زمان تقابل ناسیونالیسم عربی و ایرانی پدید آمده بود؟

 

ناسیونالیسم عربی در آن زمان، یعنی تا ۱۹۶۷، به عنوان ناسیونالیسمی پویا مطرح بود. ناسیونالیسم ایرانی، که از نظر شاه ناسیونالیسم مثبت (در برابر موازنه منفی دکتر مصدق) بود، خصلت انفعالی داشت. در آن زمان ناسیونالیسم عربی در مصر در اوج پویایی خودش بود. اما بعد از شکست مصر و ناصریسم در جنگ ۱۹۶۷، ایران جایگاه رفیع تری در منطقه قرار گرفت و مصر دچار انفعال شد.

 

 

در جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، موضع ایران چه بود؟ به مصر کمک می‌کرد یا به اسرائیل؟

 

دولت ایران اجازه داد شوروی از راه ایران به سوریه کمک کند. یعنی هواپیماهای روسی با عبور از آسمان ایران، کمک‌های مسکو را به سوریه رساندند. ایران همچنین کمک نفتی قابل توجهی به مصر کرد. علاوه بر این، دولت ایران حدود ۲ میلیارد دلار به بازسازی اسماعیلیه و مناطق دیگر مصر به دولت مصر کمک کرد.

 

 

بعضی‌ها هم گفته‌اند که ایران در جنگ ۱۹۷۳ به اسرائیل کمک می‌کرد.

 

نه، اصلاً این طور نبود. کمک‌های ایران به مصر در جنگ ۱۹۷۳ حتی سبب اعتراض آمریکا و اسرائیل به ایران شد. دولت ایران هم کاسه کوزه‌ها را بر سر احمد میرفندرسکی، که در آن زمان قائم مقام وزیر خارجه بود، شکست و اعلام کرد میرفندرسکی فرا‌تر از ان چه که شاه از او خواسته بود، عمل کرد و اجازه داد که هواپیماهای شوروی کمک‌های تسلیحاتی خود را از طریق ایران به سوریه برسانند. میرفندرسکی را بازنشسته کردند تا اعتراض واشنگتن و تل آویو هم فروکش کند.

 

 

چرا موضع ایران در جنگ اعراب و اسرائیل از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ آن همه تغییر کرد؟

 

دقیقا به دلیل شکست ناصریسم در مصر. شکست ناصریسم به نفع ایران در منطقه تمام شده بود. بعد از افزایش قیمت نفت در آغاز دهه ۱۹۷۰، ایران کمک‌های مالی زیادی به کشورهای عربی کرد تا موقعیت خودش را در منطقه مستحکمتر کند. ایران در آن زمان ۴۰۰ میلیون دلار به سوریه، ۲ میلیارد دلار به مصر، ۹۰ میلیون دلار به سودان و حتی به یاسر عرفات هم یک کمک اعلام نشده نفتی کرد. حتی قرار بود که دولت ایران رابطه جدی‌تری با سازمان آزادی بخش فلسطین برقرار کند و مذاکراتی هم در این راستا انجام شده بود.

 

 

روابط حسنه شاه و انور سادات هم در تغییر موضع ایران در جنگ دوم اعراب و اسرائیل تاثیر داشت؟

 

بله، رابطه شاه و سادات در‌‌ همان زمان هم بسیار خوب بود. حتی بعد از شکست مصر در ۱۹۶۷، ناصر سعی کرد رابطه مصربا ایران را ترمیم کند. یعنی تغییر و ترمیم روابط ایران و مصر در‌‌ همان سه سال آخر حیات و حکومت جمال عبدالناصر (۷۰-۱۹۶۷) آغاز شده بود.

 

 

ظاهراً همکاری ایران و مصر در تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی نیز از دیگر نقاط عطف در تاریخ معاصر روابط دو کشور بوده است.

 

بله. ایران و مصر جزو بانیان سازمان کنفرانس اسلامی در اواخر دهه ۱۹۶۰ بودند ولی نقش محوری در این سازمان همیشه با عربستان سعودی بوده است.

 

 

در پایان اگر نکته خاصی درباره تاریخ روابط ایران و مصر مدنظرتان است، بیان بفرمایید.

 

باید به این نکته اشاره کنم که نفوذ اخوان‌المسلمین و نظرات مذهبی - سیاسی حسن البنا در شکل‌گیری گروه فداییان اسلام در دهه ۱۳۲۰ در ایران اهمیت داشت. تاثیر جنبش اخوان المسلمین مصر بر ظهور فداییان اسلام در ایران، نکته مهمی است که در بازخوانی تاریخ روابط ایران و مصر در سده اخیر، باید مد نظر قرار گیرد.

 

 

منبع: خبرآنلاین

 

کلید واژه ها: ایران و مصر جمال عبدالناصر


نظر شما :