مانع تحریف مبارزات آیت‌الله کاشانی شوید

نامه محمود کاشانی به رئیس سازمان صداوسیما
۳۰ خرداد ۱۳۹۵ | ۱۲:۰۰ کد : ۵۵۰۵ وقایع اتفاقیه
نامه محمود کاشانی به رئیس سازمان صداوسیما
مانع تحریف مبارزات آیت‌الله کاشانی شوید
 تاریخ ایرانی: سیدمحمود کاشانی، فرزند آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی از رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت در نامه‌ای به عبدالعلی علی عسگری، رئیس سازمان صدا‌وسیما از تحریف‌های تاریخی در سریال «معمای شاه» انتقاد کرد و به ادعاهای مطرح شده درباره حمایت پدرش از ترور حاجعلی رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت پاسخ داد.

 

متن کامل نامه که این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی در اختیار «تاریخ ایرانی» گذاشته، بدین شرح است:


جناب آقای علی علی‌عسگری
مدیرعامل محترم سازمان صداوسیما
با سلام

 

در ساعت ۶ بعدازظهر روز دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ در میزگردی که پس از پخش سریال «معمای شاه» برگزار گردید، اتهام خلاف واقعی به آیت‌الله کاشانی نسبت داده شد که مؤکداً نیازمند پاسخگویی است. یادآور می‌شوم که پیش از این در نامه مورخ ۲۶ مهر ۱۳۹۴ به جناب آقای محمد سرافراز مدیرعامل پیشین سازمان صداوسیما در زمینه پخش این سریال اعتراض کرده بودم. سریال‌هایی از این دست که در خلال یک دهه گذشته با هزینه‌های سنگین از سوی صداوسیما تولید و از شبکه‌های سیما پخش شده‌اند با تحریف‌های آشکار تاریخی به پرده‌پوشی بر مداخله بیگانگان در براندازی نهضت ملی ایران پرداخته‌اند. در سریال «معمای شاه» نیز اسناد و مدارک رویدادهای نهضت ملی ایران و اسناد ارزشمند دیگری که در خلال ۶۰ سال گذشته انتشار یافته و بسیاری از زوایای آن رویدادها را آشکار ساخته‌اند نادیده گرفته شده‌اند. اکنون پرداختن به یک‌یک موارد تحریف‌های تاریخی در سریال «معمای شاه» موضوع این نامه نیست ولی در میزگردی که روز دوشنبه ۱۷ خرداد برگزار و از شبکه یک سیما پخش شد یکی از حاضران، بخشی از اعترافات ادعایی مرحوم نواب صفوی در دادسرای نظامی در دی‌ماه سال ۱۳۳۴ را قرائت کرد که به موجب آن آیت‌الله کاشانی خواستار اعدام رزم‌آرا نخست‌وزیر در سال ۱۳۲۹ شده است.


پیش از بیان دلایل خلاف واقع بودن این اعترافات ادعایی، ناگزیر از بیان این مقدمه کوتاه هستم که پس از ناکامی نهضت ملی ایران، سیاست‌های بیگانه که به دنبال تصویب قرارداد کنسرسیوم نفت در ایران بودند، موجبات صدور فرمان انحلال مجلس دوره هفدهم را که نمایندگان شجاع و پیشگامان نهضت ملی ایران در آن حضور داشتند در آذرماه ۱۳۳۲ فراهم کردند. پس از آن، همین سیاست‌ها درصدد برگزاری انتخابات کنترل شده دوره هجدهم مجلس شورای ملّی در بهمن و اسفند سال ۱۳۳۲ برآمدند. آیت‌الله کاشانی و پیشگامان نهضت ملی ایران در برابر دخالت دولت وقت در این انتخابات ایستادگی کردند. آیت‌الله کاشانی در نامه‌ای که به فضل‌الله زاهدی نخست‌وزیر روز ۱۵ دی ۱۳۳۲ نوشت نسبت به دخالت دولت در انتخابات هشدار داد و در اعلامیه‌ای که درباره شیوه برگزاری انتخابات دوره هجدهم روز ۱۴ بهمن ۱۳۳۲ انتشار داد با پیش‌بینی اینکه انگیزه برگزاری انتخابات فرمایشی دوره هجدهم مجلس، تصویب قرارداد کنسرسیوم نفت در این مجلس است صریحاً اعلام کرد: «هر قراردادی که این مجلس به تصویب برساند سرنوشت آن بدتر از قرارداد ۱۹۳۳ خواهد بود.»


آیت‌الله کاشانی همچنین با احساس خطر از دخالت دولت در انتخابات مجلس شورای ملی در پیامی به هامرشولد، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در ۲۰ بهمن ۱۳۳۲ نسبت به دخالت دستگاه دولتی در انتخابات مجلس شدیداً اعتراض کرد و به تفصیل موارد نقض آزادی انتخابات را تشریح و در بخشی از همین پیام چنین گفت: «ملت ایران از آن سازمان و اعضای آن سازمان که منشور ملل متحد و اعلامیه حقوق بشر را امضا و تصویب نموده‌اند انتظار دارد به احترام اصولی که میلیون‌ها نفر انسان به خاطر آن، جان فدا کرده‌اند خود را به حقایق اوضاع اسفناک کشور ما آشنا ساخته و برای تأمین جزئی منافع مادی که از معامله نفت ایران به دست می‌آید حاضر نشوند یک ملت زنده، تحت فشار قوای استعماری قرار گیرد و موجباتی پیش آید که متضمن عواقب وخیم برای صلح در این نقطه از جهان گردد.»


ولی از آنجا که سازمان ملل متحد زیر کنترل آمریکا و انگلستان بود و این دولت‌ها به دنبال تصویب قرارداد کنسرسیوم نفت در مجلس آینده ایران بودند این شکایات به جایی نرسید. شرح مبارزات سیاسی آیت‌الله کاشانی برای پیشگیری از تصویب قرارداد تحمیلی کنسرسیوم نفت در سال ۱۳۳۳ از این نوشته محدود بیرون است. به هر حال دولت وقت و سیاست‌های بیگانه که همیشه ذینفع اصلی برگزاری انتخابات‌های فرمایشی در کشور ما بوده‌اند توانستند قرارداد نفتی مورد نظر خود که منافع ایران را تأمین نمی‌کرد به تصویب مجلس دوره هجدهم برسانند و مانع از آن شدند که مبارزات سیاسی در ایران به اتحاد دوباره ملت بیانجامد تا منافع نامشروع آنان در معرض خطر قرار نگیرد.


دوره دو ساله مجلس دوره هجدهم در اسفندماه سال ۱۳۳۴ پایان می‌پذیرفت و دولت وقت و سیاست‌های بیگانه که نگران مبارزات سیاسی آیت‌الله کاشانی و پیشگامان نهضت ملی ایران در آستانه برگزاری انتخابات دوره نوزدهم در بهمن و اسفند سال ۱۳۳۴ بودند دست به توطئه و پرونده‌سازی برای ناکام ساختن این مبارزات میهنی زدند. ترور ساختگی و نافرجام نخست‌وزیر وقت، حسین علاء روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۳۴ در مجلس ترحیم شادروان سید مصطفی کاشانی در مسجد شاه با یک سلاح دستکاری شده که در اختیار نواب صفوی نهاده شده بود در همین راستا انجام شد. با این صحنه‌سازی، ضارب دستگیر و پیرو آن نواب صفوی، خلیل طهماسبی و دو تن دیگر به اتهام برنامه‌ریزی برای ترور حسین علاء نخست‌وزیر بازداشت و زندانی شدند. پس از انجام مراحل بازپرسی و سپس در دادگاه نظامی، نواب صفوی و خلیل طهماسبی و دو تن از یاران وی به اتهام «تحریص مردم به مسلح شدن برضد قدرت سلطنت» که در ماده ۳۱۷ قانون دادرسی و کیفر ارتش پیش‌بینی‌شده بود در نیمه دوم دی ماه ۱۳۳۴ محکوم به اعدام و اشخاص دیگری از همین گروه به حبس‌های گوناگون محکوم شدند. توطئه پرونده‌سازی برای آیت‌الله کاشانی و دیگر پیشگامان نهضت ملی ایران نیز پیرو ترور ساختگی حسین علاء کلید خورد.


هر چند پرونده قتل رزم‌آرا در سال ۱۳۳۰ در دادسرای تهران مطرح بود و پس از صدور قرار مجرمیت برای خلیل طهماسبی به دیوان عالی جنایی ارجاع شد ولی پیرو تصویب قانون عفو خلیل طهماسبی روز ۱۶ آذر ۱۳۳۱ با آزادی طهماسبی از زندان این پرونده مختومه گردیده بود. با وجود این سابقه، قانون الغای قانون عفو خلیل طهماسبی روز ۱۲ دی ماه ۱۳۳۴ در مجلسین تصویب و روز ۲۰ دی ماه به توشیح شاه رسید. حتی پیش از اعتبار یافتن این قانون، بازپرسی‌های جدیدی از نواب صفوی به اتهام معاونت در قتل رزم‌آرا در نیمه دوم دی ماه سال ۱۳۳۴ انجام شد و نواب صفوی اقرارهایی، نه به زیان خود بلکه ادعاهایی علیه آیت‌الله کاشانی و گروهی دیگر از نمایندگان مجلس دوره شانزدهم مطرح کرد تا به اصطلاح پای آنان در پرونده قتل رزم‌آرا به میان کشیده شود. این اقرارها در هنگامی انجام شده‌اند که نواب صفوی زیر سایه اجرای حکم اعدام و در پای چوبه دار بوده است.

 

دادسرای نظامی با گرفتن این اقرارها، روز ۱۸ دی ماه ۱۳۳۴ با این دستاویز پوچ که پیگرد متهمان قتل رزم‌آرا ملازمه با رسیدگی به توطئه ترور حسین علاء دارد، خود را صالح برای رسیدگی به پرونده متهمان قتل رزم‌آرا اعلام کرد. شخصیت‌های سیاسی دیگری که نواب صفوی علیه آنان اقرارهایی کرده بود، از جمله دکتر مظفر بقایی، علی زُهَری، دکتر شایگان، محمود نریمان، حسین مکی و عبدالقدیر آزاد روزهای ۱۶ تا ۱۸ دی‌ماه ۱۳۳۴ بازداشت شدند و بازپرسی‌هایی در زمینه این اقرارها و در حقیقت ادعاهای نواب صفوی از آنان انجام شد، ولی همگی آنان ادعای اینکه در جلسه‌ای پیش از قتل رزم‌آرا در خانه‌ای که نواب در آنجا بوده است حضور یافته و خواستار قتل نخست‌وزیر وقت شده باشند را تکذیب و مردود اعلام کردند. برای نمونه دکتر بقایی در بخشی از این بازپرسی گفت: «اما در خصوص ملاقات با آقای نواب صفوی قبل از کشته شدن رزم‌آرا، شدیداً و صراحتاً تکذیب می‌کنم.»


سرانجام در سحرگاه روز ۲۷ دی‌ماه ۱۳۳۴ نواب صفوی و سه تن از یاران او اعدام شدند و در همین روز آیت‌الله کاشانی بازداشت و در دادستانی نظامی زندانی شد. این در جای خود نکته‌ای است که نواب صفوی و یاران او را نخست اعدام کردند تا امکان مواجهه حضوری با آیت‌الله کاشانی وجود نداشته باشد و بتوانند بر پایه اقرارهایی که در اوضاع و احوال ویژه از وی گرفته بودند زمینه بازپرسی و محاکمه آیت‌الله کاشانی را فراهم کنند. شخص آیت‌الله کاشانی نیز در بازجویی‌های متعددی که از سوی بازپرس و دادستان نظامی از وی انجام شد، ادعاهای نواب صفوی را رد کرد. به هر حال به رغم اینکه نزدیک به دو ماه به بازپرسی و بازداشت آیت‌الله کاشانی را ادامه دادند، از آنجا که دادستان نظامی صلاحیت پیگرد متهمان قتل رزم‌آرا را نداشت، قضات دادسرای عمومی تهران در برابر دادستان ارتش ایستادگی کردند و خواستار پیگرد متهمان این پرونده در دادگستری شدند.

 

سرانجام حلّ اختلاف در زمینه صلاحیت پیگرد متهمان به معاونت در قتل رزم‌آرا میان دادسرای عمومی تهران و دادستان نظامی به دیوان عالی کشور ارجاع شد و همین امر موجبات ناامیدی دادستان نظامی از ادامه این پرونده‌سازی را فراهم ساخت و ناگزیر شدند روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۴ آیت‌الله کاشانی را به قید عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد کنند. دیوان عالی کشور نیز در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۳۴، اظهارنظر بر ردّ صلاحیت دادسرای نظامی کرد و رسیدگی به این پرونده را در صلاحیت دادسرای عمومی تهران دانست. بازپرس و دادستان عمومی تهران نیز با بی‌اعتبار شمردن اعترافات نواب صفوی در نزد دادستان نظامی، پس از انجام بازپرسی‌های مستقل از آنجا که دلایلی بر دخالت متهمان در قتل رزم‌آرا وجود نداشت، قرار منع پیگرد آیت‌الله کاشانی و دیگر متهمان این پرونده را صادر کردند که این برگ زرّینی در تاریخ دادگستری نوین در کشور ماست که قضات شریف آن تسلیم فشارهای دادستان ارتش و مقامات دولتی نشدند و با استقلال و بی‌طرفی کامل وظایف قضایی خود را انجام دادند.


در پایان یادآور می‌شوم هر چند دادستان نظامی سرانجام نتوانست از ترور ساختگی حسین علاء و از اعترافات خلاف واقع نواب صفوی که پس از محکومیت وی به اعدام و در آن شرایط ویژه روانی گرفته شده بود بهره‌برداری کند ولی دولت وقت و حامیان بیگانه او توانستند با بازداشت آیت‌الله کاشانی و دیگر شخصیت‌های پیشگام نهضت ملی ایران و برقراری فضای استبدادی در کشور مانع از پیروزی مبارزات سیاسی آنان در آستانه انتخابات دوره نوزدهم مجلس شوند و این مجلس با برگزاری انتخابات فرمایشی، زیر کنترل کامل دولت وقت قرار گرفت تا فضای استبدادی در کشور برقرار شود و منافع نفتی نامشروع قدرت‌های بزرگ همچنان در کشور ما حفظ گردد.


با این توضیح کوتاه مؤکداً از جنابعالی درخواست می‌کنم برای روشن شدن ذهن بینندگان صداوسیما دستور فرمایید این واقعیت‌ها عیناً در میزگرد آینده بازگو شوند تا مبارزات سیاسی افتخارآمیز آیت‌الله کاشانی و شخصیت‌های دیگری که پیوسته به دنبال برگزاری انتخابات آزاد مجلس شورای ملی و یک دگرگونی سیاسی و اجتماعی مسالمت‌آمیز در کشور ما بودند بیش از این در معرض تحریف و پرده‌پوشی قرار نگیرد.
 

با احترام – سید محمود کاشانی

گیرنده:
جناب آقای موسی حقّانی، مدیر محترم مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

کلید واژه ها: محمود کاشانی آیت الله کاشانی صدا و سیما سریال معمای شاه


نظر شما :