بر تارک طوفان؛ ملا مصطفی بارزانی به روایت مطبوعات ایران

دعایی، خرازی و سلطانی از جایگاه کردها گفتند
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۱۳:۰۹ کد : ۵۴۵۴ کتاب
دعایی، خرازی و سلطانی از جایگاه کردها گفتند
بر تارک طوفان؛ ملا مصطفی بارزانی به روایت مطبوعات ایران
تاریخ ایرانی: اولین روزنامه‌نگار ایرانی که در تیرماه ۱۳۵۳ به جبهه‌های جنگ کردستان رفت و با ملا مصطفی بارزانی مصاحبه کرد، منصور تاراجی، سردبیر روزنامه اطلاعات بود. او که در توصیف ژنرال بارزانی نوشت «با فارسی فصیحش شنونده را به یاد متون ادبیات قدیم ایران می‌انداخت»، از رهبر بلامنازع سه میلیون کرد شنید که گفت: ‌«شما آریایی هستید و ما آریایی، عید بزرگ شما نوروز است و عید بزرگ ما نوروز، ما دارای فرهنگ، تاریخ و سنن مشترک هستیم.» روزنامه اطلاعات در میان مطبوعات ایران بیشتر سهم را در انعکاس تحولات کردستان به خود اختصاص داده است. تورق کتاب «بر تارک طوفان» که روایت مطبوعات ایران از ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۸ از مل مصطفی بارزانی است، جایگاه این روزنامه را به خوبی نشان می‌دهد؛ پس بی‌دلیل نبود که در مراسم رونمایی این کتاب که به همت بهرام ولدبیگی، مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران تدوین شده، حجت‌الاسلام سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات حاضر شد و همراه سید محمدصادق خرازی، سفیر پیشین ایران در سازمان ملل و فرانسه و محمدعلی سلطانی محقق و استاد دانشگاه، سخنران مراسمی بود که عصر روز یکشنبه (۲۶ اردیبهشت) در مرکز همایش‌های بین‌المللی «رایزن» در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد و چهره‌های فرهنگی کرد در آن حضور داشتند.

کتاب «بر تارک طوفان» چنانکه مؤلفش گفت انعکاس تلاش‌های روزنامه‌نگاران، مترجمان و نویسندگان ایرانی در خلال سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۸ در رابطه با ثبت وقایع جنبش کردستان و رهبری بارزانی است. این اثر مستند اولین جلد از یک مجموعه دوازده جلدی است با تصاویری از جنبش مردم کردستان و نیز مطبوعاتی که مقالاتی در وصف آن و نیز اخباری درباره ملا مصطفی بارزانی منتشر کرده‌اند.


به گفته ولدبیگی «اسناد کتاب به ما می‌گویند بارزانی در شرایط سخت نبود رسانه و محاصره کردستان عراق، روابط گسترده‌ای با روزنامه‌نگاران در سراسر جهان داشته تا از طریق مصاحبه و گفت‌وگو صدای ملتش را در آن سرزمین ناشناخته به جهانیان منعکس کند و بدینوسیله توانست جنبش و رنج‌های ملت کهنسالش را جهانی نماید. در کتاب بر تارک طوفان فقط از مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای بارزانی، تفاسیر و اخبار مربوط به ایشان در مطبوعات ایران استفاده شده است. به طوری که بخشی از گفت‌وگوهایش از جمله با حسنین هیکل سردبیر الاهرام مصر و جوزف کرافت خبرنگار واشنگتن‌پست در اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ که از آخرین گفت‌وگوهای ایشان در تهران می‌باشد به دلیل اعتراض شدید به قرارداد الجزایر هیچ‌گاه امکان چاپ در مطبوعات ایران را پیدا نکرد. امیدوارم در آینده امکان دیده شدن همهٔ آنچه در مطبوعات و آرشیو و اسناد ایران پیرامون جنبش کردستان موجود است، فراهم گردد.»

مؤلف کتاب می‌افزاید: «پیرامون قرارداد الجزایر و خیانت آمریکا، عراق و حکومت پهلوی و اینکه توافق کردند تا ملتی را از گردونهٔ تاریخ خارج کنند، قضاوت را برای تاریخ به جای می‌گذاریم که سرنوشت تراژیک شاه ایران و صدام حسین چگونه رقم خورد در حالی که شاه در سال ۱۳۵۴ در مصاحبه با روزنامه آیندگان در تهران اعلام کرد که ایران دست از حمایت کردها برداشت، زیرا این شورش بی‌ثمر بود. صدام حسین هم در سال ۱۳۵۳ در بغداد در کنفرانس مشترک با جبههٔ خلق برای فلسطین به رهبری جورج حبش اعلام کرد که کردها پایان یافته‌اند، اگر روزی در کوهستان‌های برفی کردستان درخت خرما سبز شد آن موقع هم کردها دوباره به مبارزه ادامه داده و زنده می‌شوند.»

ولدبیگی به فتوای عده‌ای از روحانیون عراق در سال ۱۳۴۲ در حمایت از کردها اشاره کرد و گفت: «بارزانی با اعزام هیاتی به محضر آیت‌الله محسن حکیم مرجع عالیقدر جهان تشیع در نجف با نوشتن نامه‌ای به ایشان پیوند تاریخی جنبش کردستان با مرجعیت شیعه را رقم زد و نتیجهٔ این گفت‌وگو، فتوای تاریخی آیت‌الله حکیم در حمایت از بارزانی و جنبش کردستان در مبارزه با استبداد در عراق بود. از آن سال‌ها روابط فکری و ائتلاف سیاسی کردها با برادران و خواهران شیعه در عراق و ایران تا به امروز در بغداد و تهران ماندگاری تاریخی دارد.»


خاطرات دعایی از منشی مخصوص صدام

مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در سخنانش خاطراتی از دوران مبارزه در عراق و همراهی اپوزیسیون کُرد بیان کرد؛ از رادیو صدای روحانیت مبارز تا صدای کردستان آزاد. به گفته او سراج، پیشکار دکتر قاسملو، بارها به نجف آمد و اصرار داشت به دیدار امام خمینی برود و در نهایت موفق به دیدار امام در جلسات عمومی شد.

سید محمود دعایی به ملاقات‌های مکرر خود با ادریس بارزانی فرزند ملا مصطفی در دوره سرپرستی روزنامه اطلاعات اشاره کرد و گفت: «ادریس می‌خواست با آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان نماینده امام در شورایعالی دفاع بود ملاقات کند. وقتی همراه ادریس به محضر آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم ایشان با لطف خاصی او را پذیرفتند و همواره از درک و واقع‌بینی ایشان سخن می‌گفتند.»

دعایی خاطره‌ای نقل کرد از خالده عبدالقهار عبدالرحمن، منشی صدام حسین که از اعضای حزب دموکرات کردستان بود و پس از اینکه دستگاه اطلاعاتی عراق به او شک کرد به ایران پناهنده شد: «زمانی که عبدالقهار به ایران پناهنده شد، وزارت اطلاعات تازه شکل گرفته بود. مسئولان این وزارت درباره هدف ایشان از پناهندگی شک کردند. یک روز که به موسسه اطلاعات رفتم دیدم خانمی منتظر من است. خانم عبدالقهار بود. آمده بود از وضعیتی که داشت شکایت کند. می‌گفت من با تصور داشتن شرایط مناسب به ایران پناهنده شدم اما حساسیت‌ها و نظارت‌ها برای ما رنج‌آور است. ما پشیمان هستیم. پس از آن با مسئولان نظام وارد مذاکره شدم. خوشبختانه آقای ری‌شهری وزیر اطلاعات ایشان را به عنوان پناهنده رسمی پذیرفتند و امور ایشان مانند دیگر پناهندگان به وزارت کشور سپرده شد و منزل و امکانات مناسبی در اختیار ایشان قرار گرفت. در مجلسی سید محمدباقر حکیم را دیدم که وقتی به پیگیری‌های من برای تأمین نیازهای عبدالقهار پی برد، گفت: کاش من هم یک خالده بودم. البته عبدالقهار با آزادی کامل و با تصمیم خود به سوریه و بعد لیبی رفت. کنجکاو بودم بدانم بعد از فروپاشی صدام در چه وضعیتی است؟»

۳۰ سال قبل، در خرداد ۱۳۶۵ در روزنامه اطلاعات سلسله یادداشت‌هایی با عنوان «شاهدی از درون» منتشر می‌شد که نوشته خالده عبدالقهار منشی مخصوص صدام بود. چنانکه در روزنامه اطلاعات ۷ خرداد ۱۳۶۵ نقل شده «بعد از آغاز حکومت صدام و حمله وحشیانه‌اش به ایران مسائل محرمانهٔ بسیاری برای او آشکار شد. از آن لحظه بود که ادامهٔ کار در کاخ صدام را مخالف دین و منافع مردم تشخیص داد. درحالی که به شدت تحت فشار حکام بغداد بود، شبانه به جمهوری اسلامی ایران رو آورد و در پناه امن نظام اسلامی مأوی جست.»

دعایی همچنین داستان ترور ناکام ملا مصطفی بارزانی را نیز روایت کرد: «به دلیل رابطه خوب ملا مصطفی بارزانی با مرجعیت شیعه، صدام در توطئه‌ای، عده‌ای از مزدوران خود را در لباس روحانیت به دیدارش فرستاد که با خودشان بمب حمل می‌کردند و قرار بود نسبت به جان ملا مصطفی سوءقصد کنند که خوشبختانه موفق نشدند. اما ملا مصطفی آن‌ها را بخشید و رها کرد. حتی نقل شده در دورانی که ملا مصطفی در بارزان قدرت داشت اجازه شکار نمی‌داد و مانع از صدمه زدن به درختان می‌شد که نشان می‌داد محیط زیست را محترم می‌شمرد.»



انتقاد خرازی از تبعیض علیه کردها

سید محمدصادق خرازی در ابتدای سخنانش انتشار کتاب «بر تارک طوفان» را کاری بزرگ و ارزشمند در تبیین کرونولوژی تاریخ کردها توصیف کرد و گفت: «بی‌تردید کردها با سابقه طولانی که در تاریخ و تمدن این کشور دارند یکی از مهم‌ترین و شاید برجسته‌ترین قوم ایرانی شناخته می‌شوند. ملتی که امروز در جهان بیش از پنجاه و پنج میلیون جمعیت دارند و در ایران تقریباً هفت میلیون کرد زندگی می‌کنند که افتخار ملت ایران هستند.»

سفیر پیشین ایران در سازمان ملل و فرانسه به همبستگی ریشه زبان‌های کردی سورانی و کرمانجی با فارسی اشاره کرد و گفت: «جای تأسف است که این جامعه به هم پیوسته در جنگ چالدران تکه تکه شدند و موقعیت جغرافیایی آن‌ها متفاوت شد. بخشی از کردستان بزرگ از بدنه ایران جدا شد که آغاز بسیاری از دردها و رنج‌های ملت بزرگ کرد بود. کردها برای سه هویت خودشان تلاش جدی نشان دادند و آن هویت کردی، ایرانی و اسلامی است. کسی نمی‌تواند نسبت به این جامعه معرفت داشته باشد و این سه هویت را درک نکرده باشد. در آیین دینداری پیوستگی‌ها و دلبستگی‌ها و وابستگی‌هایی میان همه ملت‌های جغرافیای ایران و در تمامی مناسبات و عزاداری و جشن‌ها بین ما و کردها وجود دارد.»

مدیرمسئول سایت‌های «دیپلماسی ایرانی» و «تاریخ ایرانی» افزود: «حق طبیعی کردها به دلیل برخی از اتفاقات تاریخی بسیار نادیده گرفته شده است. ما تبعیض‌های بسیاری در تاریخ معاصر خودمان مشاهده می‌کنیم که این تبعیض‌ها حتی با مبانی قانون اساسی ما نسبتی ندارد. اگر خردمندانه توجه کنیم باید تبعیض مثبتی برای کردها در نظر بگیریم. نسبت به کردستان باید اقدام‌های حمایتی و صیانتی انجام شود.»

وی بهره‌مندی از سیستم آموزشی و گویش و آداب دینی را حق کردستان دانست و گفت: «یکی از فتاوای مهم تاریخی رهبر معظم انقلاب در سفر به کردستان این بود که دستور دادند به خواست مردم این سرزمین، اذان را بر اساس شریعت خودشان اقامه کنند. آیین کشورداری این‌گونه موارد را نه تسامح، که حق آن‌ها می‌داند.» خرازی با توصیف کردها به عنوان قومی زنده، غیور، نستوه و مبارز افزود: ‌«راز جاودانگی تمدن ایرانی در بده بستان‌های مردم بزرگ کردستان با هموطنانشان بوده است.»

خرازی این کتاب را مقدمه معرفی و شناخت بیشتر و دقیق‌تر از ملت بزرگی دانست که در جامعه جهانی حضور دارند و گفت: «سابقه آشنایی من با برادران کرد به دوران حماسه دفاع مقدس مربوط می‌شود. مراوداتم با جلال طالبانی، ادریس و مسعود بارزانی و با بزرگان دیگری که در کردستان بودند. به قرارگاه رمضان در دورانی که کردها در مرزهای ایران مشغول مبارزه‌ای جدی بودند. به خصوص در معرفی واقعه تلخ حلبچه که من مسئول بخش بین‌الملل جنگ بودم و باید این جنایت هولناک را به جهان معرفی می‌کردم و نشان می‌دادیم که تا چه اندازه این مردم رنج‌هایی را تحمل کردند و با دقت و آرامش به زندگی خودشان ادامه دادند.»

وی فرهنگ ایران و جهان را مدیون همت و ذوق عالمان، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان کرد دانست و تاکید کرد: «از ملا مصطفی و مسعود بارزانی تا جلال طالبانی، از امیرنظام گروسی تا محمد قاضی، از شهرام ناظری تا کامکارها و از امید کردستانی تا مظفر پرتو ماه نشان می‌دهد که جهان و ایران به کردستان مدیون است. انتشار این کتاب را به فال نیک می‌گیرم و معتقدم دانشنامه کردی باید هرچه زودتر به همت دانشمندان و فرهیختگان کرد تدوین شود. کردستان و کردها عزیزانی هستند که زیر چتر بزرگ تمدن ایرانی و اسلامی فرهیختگان بزرگی را به جامعه جهانی تحویل دادند و باید برای این ملت بزرگ احترام ویژه‌ای قائل شد. باید به احترام بزرگان این قوم شریف و ملت نستوه ایستاد.»

 
 

تفسیر سلطانی از راه بارزانی

محمدعلی سلطانی، محقق و استاد دانشگاه، آخرین سخنران این مراسم از پیوند تاریخی بین کرمان و بارزان گفت و اینکه استاد باستانی پاریزی معتقد است بازرانی‌ها از جبال بارزان کرمان از عهد پادشاهان ساسانی که امروز موصل نامیده می‌شود به این منطقه کوچانده شدند و در کارنامه اردشیر بابکان به صراحت نام بارزانی‌ها آمده است. او افزود: «نزدیکی فکری و تاریخی این موضوع باعث شد که قریب به چهارصد سند معتبر جنبش آزادیخواهی بارزانی را از زمان آغاز تا امروز در اختیار بنده قرار دهند. من بسیار علاقمند بودم گزارشی که جاناتان رندل درباره نهضت بارزانی ارائه کرده برای رسوا کردن سیمای سیاه پهلوی در پاورقی کتاب بر تارک طوفان می‌آمد تا به ما و آیندگان اثبات می‌شد که او یکی از روسیاهان تاریخ بود که برای خدمت به اربابان خود کردها را فروخت.»

سلطانی افزود: «کتاب بر تارک طوفان گزارشی از خبرنگارانی است که کوه‌های کردستان را درنوردیدند. کردها نه در تاریخ عرب جای داشتند که به عنوان بردگان از آنان نام برده می‌شد و نه در تاریخ عثمانی و ترکان از آنان نامی برده می‌شود. ما نه ترک هستیم و نه عرب بلکه از یک ریشه آمیخته با ایران هستیم و در سراسر تاریخ همراه و همدوش و یک قسمت از تاریخ ایران بوده‌ایم. بنده معتقدم که احزاب سیاسی در حریم کردستان، قسمت دموکرات کردستان چهره مدرن مرمت شده‌ای از سلسله نقشبندیه و اتحاد میهنی چهره دیگری از وجه ترمیم شده طریقت قادریه است. نقشبندیه و قادریه دو نیروی ایران‌خواه و متمسک به حبل‌المتین اهل بیت بودند که از حلب تا کاشغر برای ترویج زبان فارسی و همچنین برای گسترش فرهنگ ایرانی قدم بر می‌داشتند.»

این استاد دانشگاه، ملا مصطفی بارزانی را به عنوان یک چهره سیاسی و روشنفکر معرفی کرد که چهار نسل قربانی برای فرهنگ این سرزمین داده است و گفت: ‌ «از سلسله‌هایی که توانستند استقامت کنند بارزانی‌ها و قادری‌ها و کردها بودند که فریفته مدرنیسم نشدند.»

او با اشاره به بخشی از کتاب «بر تارک طوفان» از بارزانی نقل کرده است: «کردها هرگز تجزیه‌طلب نبوده و خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوقشان هستند. ما با ایران کنار آمده‌ایم و جزئی از این سرزمین هستیم. کردستان قسمتی از سرزمین ایران بوده و خواهد بود و ما به وطن خودمان نیاز داریم. سخن شادروان بارزانی مسیری است که به ما می‌نمایاند که به کجا برویم. بارزانی می‌گوید که دوران مبارزات مسلحانه به پایان رسیده است، امروز دوران مبارزات مدنی و عقلانی است. باید تلاش کنیم که حقوق فرهنگی و اجتماعی خویش را پاس بداریم. آن‌هایی که کردها را در اختیار جنگ‌ها و نبردهای خونین و خلفای عثمانی قرار می‌دهند در خدمت نفس خویش هستند نه در خدمت ملت. چرا باید جوانان ما به جای فعالیت اجتماعی و فرهنگی دست به اسلحه ببرند. کرد تا کی باید جوانان خود را فدا کند. ما حق داریم در جامعه زندگی کنیم و باید آسایش داشته باشیم.»

کلید واژه ها: دعایی خرازی کردها کردستان ملا مصطفی بارزانی


نظر شما :