مرگ اشرف و زندگی اشرافی؛ پلنگ سیاه و همشیره همه‌کاره

رسانه‌ها درباره اشرف پهلوی چه نوشتند؟
۱۹ دی ۱۳۹۴ | ۲۱:۵۸ کد : ۵۳۰۷ از دیگر رسانه‌ها
رسانه‌ها درباره اشرف پهلوی چه نوشتند؟
مرگ اشرف و زندگی اشرافی؛ پلنگ سیاه و همشیره همه‌کاره
 تاریخ ایرانی: رسانه‌های ایران خبر درگذشت اشرف پهلوی را با عباراتی چون «مرگ پلنگ سیاه»، «پایان زندگی ننگین قاچاقچی، هرزه، معتاد و غارتگر بیت‌المال»، «نقطه پایان برای بازیگر بدنام کودتای ۲۸ مرداد»، «همشیره همه‌کاره اعلیحضرت»، «زنی که شاه در مشت او بود» و…منعکس کردند.


به گزارش «تاریخ ایرانی»، از اولین رسانه‌هایی که خبر درگذشت خواهر دوقلوی محمدرضا شاه پهلوی در ۹۶ سالگی در مونت‌کارلوی فرانسه را منتشر کرد، روزنامه نیویورک‌تایمز بود که با مروری بر زندگی اشرف پهلوی، دربارهٔ نقش‌آفرینی او در کودتای ۲۸ مرداد نوشت: در سال ۱۹۵۳، درست همان زمانی که سازمان سیا با بریتانیا همکاری می‌کرد، سرنگونی دولت محمد مصدق، جناح چپ ایران و نخست‌وزیر استعمارستیز هم در حال انجام بود. این اتفاق باعث شد تا از شاهزاده اشرف بخواهند که برادرش که در سال ۱۹۴۱ شاه ایران شده بود را به این کار ترغیب کند. کرمیت روزولت، افسر سازمان سیا که با عملیات آژاکس شناخته می‌شود، موضع خود درباره این اتفاق و تلاش برای رهبری کودتا علیه دولت مصدق را با اصطلاح «عزمی راسخ» توصیف می‌کند. استفان کینزر در کتاب «همه مردان شاه» که در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسید و تاریخچه‌ای از انقلاب ایران است، می‌نویسد: «تاثیرگذاری اشرف بر برادرش افسانه‌ای تکرارنشدنی بود. یک بار در جمعی از دیپلمات‌های خارجی از برادرش خواست که به آن‌ها ثابت کند که یک مرد است یا به همه مانند یک موش نشان داده شود.»

به نوشته نیویورک‌تایمز، زمانی که مأمورین در آپارتمان او یک پالتوی خزدار سمور یا راسو با یک مشت پول نقد پیدا کردند، او با خونسردی عکس‌العمل نشان داد و برای یک گفت‌وگوی دو نفره مهم و تکان‌دهنده راهی تهران شد. وقتی منتقدان او را به جمع‌آوری ثروت با سوءاستفاده از مردم ایران متهم کردند، او پاسخی تحقیرآمیز و از روی تمسخر تحویلشان داد. در یک سرمقاله تفسیری برای روزنامه تایمز مطلبی با عنوان «من با این تهمت‌ها مبارزه می‌کنم» نوشت و در آن گفت که اموالش را از ارث و کسب و کار به دست آورده است. او همچنین در سال ۱۹۸۳ به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «پس از مرگ برادرم، اگر آن‌طور که مردم می‌گفتند ما ۶۵ میلیارد دلار داشتیم، ایران را دوباره پس می‌گرفتیم.»

مسعود بهنود نویسنده کتاب «این سه زن» که اشرف پهلوی یکی از شخصیت‌های اصلی آن است در یادداشتی در بی‌بی‌سی فارسی نقش اشرف در کودتای ۲۸ مرداد را اینطور روایت کرده است: وقتی در جریان نهضت ملی کردن نفت و کشمکش‌های دولت‌سوز کشور دچار بحران شده بود، چند تن از رجال زمان، ادعا کرده‌اند که فکر سپردن دولت به محمد مصدق از کاخ والاحضرت اشرف بیرون آمد و او شاه را هم راضی کرد و در نتیجه جمال امامی از نزدیکان اشرف و رئیس فراکسیون دربار در مجلس، این پیشنهاد را مطرح کرد و پذیرفته شد. بعد از نخست‌وزیری دکتر مصدق هم اشرف پهلوی یک بار در خانه منوچهر تیمورتاش و یک بار در خانه تیمسار فولادوند با دکتر مصدق ملاقات کرد و کوشید که وی را با خانواده مهربان کند، اما به گفته حسین مکی در پایان ملاقات دوم به این اعتقاد رسید که این شخص می‌خواهد سلطنت قاجار را برگرداند. او پادشاه و علیرضا برادر دیگرش را هم قانع کرد که باید با مصدق مبارزه کرد. گفته شده ملاقات‌هایی هم با سفیر شوروی در تهران انجام داد. در اثر همین تحرکات دکتر مصدق سرانجام در دومین سال دولت خود از شاه خواست مادر و خواهرش را که علیه دولت توطئه‌چینی می‌کنند اخراج کند و فشار آورد و به نتیجه رسید. اما کاری که ممکن نبود رخ داد و اشرف پهلوی در مونت‌کارلو با قوام‌السلطنه دشمن پیشین خود ملاقات کرد، کدورت‌ها به کنار رفت و به او پیشنهاد نخست‌وزیری داد و از همین راه بود که دولت مصدق سقوط کرد و قوام به دولت رسید و در جریان سی‌ام تیر نزدیک بود انقلابی رخ دهد که پادشاه عقب‌نشینی کرد و مصدق دوباره دولت تشکیل داد. اما اشرف پهلوی باز از حرکت نایستاد و با هر کس که ممکن بود در لندن و پاریس و سوییس و مونت‌کارلو ملاقات کرد، ویلایی که برای خود در ژوان لو پن خریده بود مرکز سیاست‌سازی شد و حاصل تفاهمی با حضور نماینده سیا را با خود برداشت و علیرغم دستور دکتر مصدق نخست‌وزیر با گذرنامه جعلی به تهران برگشت و بعد از دو ملاقات با برادر تاجدار و دیدارهایی با مصطفی مقدم و رشیدیان و محمدعلی مسعودی چون حضورش در تهران لو رفته بود با تهدید دکتر مصدق به استعفا، تحت نظر به فرودگاه برده شد و به تبعید رفت. نوشته و ادعا شده که تحرکات اشرف یکی از مهم‌ترین عوامل در موفقیت کودتای ۲۸ مرداد بود.

این سایت در مطلب دیگری درباره اشرف نوشته است: اینکه آیا او در روابط جنسی با مردان متعدد بی‌پروا بود و نمی‌توان شمار شرکای جنسی او را دقیقاً تعیین کرد، اینکه در قاچاق مواد مخدر دست داشت، اینکه با پرداخت رشوه و سوءاستفاده از قدرت یکی از اصلی‌ترین دلایل متهم شدن خاندان پهلوی به فساد بود، همگی را به قضاوت تاریخ باید واگذار کرد، با این حال باید در نظر داشت که زنی مثل او در آن زمان در ایران که علیرغم تلاش‌های خانواده پهلوی همچنان جامعه‌ای سنتی بود، نمی‌توانست خوشنام بماند.

مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ در لندن، در گفت‌وگویی با رادیو فردا به همین شایعات اشاره کرده و می‌گوید: اشرف پهلوی به طور کلی آدم بسیار بانفوذی بود و همواره در جریان‌های مختلف این مسئله مطرح بود که اشرف و فرزندانش نفوذ دارند. (حتی در دوران صدارت قوام‌السطنه یا مصدق هم این مساله مطرح بود.) ضمن اینکه بر اساس اسناد انگلیسی او و فرزندانش به شدت در زد و بندها و قراردادهای مالی هم دست داشتند. شایعات بسیار مفصلی علیه ایشان وجود داشت و گفته می‌شد که در مسائلی مانند قاچاق مواد مخدر و مافیای بین‌المللی دخالت دارد و نوعی نگاه سیاه و سفید درباره‌اش وجود داشت.

روزنامه شرق نیز امروز در مطلبی با عنوان «مرگ پلنگ سیاه»، خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار شاه را نقل کرده که در آن آمده است: ارتشبد فتح‌الله مین‌باشیان، در جلسه‌ای با وزیر دارایی پیشنهاد داده بوده که کمک مالی که به افسران ارتش می‌شده تا برای مداواهای خاص به خارج بروند، افزایش یابد و در بحث بر سر این قضیه گفته بود: «این کار اگر با هزینه‌های فسق‌وفجور والاحضرت اشرف (خواهر شاه) مقایسه شود مثل قطره‌ای در اقیانوس است.» در سال ۱۹۶۰ اشرف پهلوی به اتهام قاچاق هروئین به ارزش دو میلیون دلار در فرودگاه ژنو بازداشت شد. وی تا هنگام انقلاب که از ایران گریخت در داخل نیز به‌ عنوان فروشنده مواد مخدر شهره بود. اردشیر زاهدی گفته بود هویدا ۳۵۰‌ هزار دلار برای مخارج شخصی اشرف به او پرداخته است. زاهدی می‌گفت اشرف می‌خواست یکی از معشوقان خود را به جلسات سازمان ملل ببرد. به گفته زاهدی، این معشوق گفته بود برای چنین سفری ٣٠٠ هزار دلار لازم دارد که هیأت دولت، با پرداخت آن موافقت کرد. شوکراس به نقل از پرویز راجی آورده است در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش، اشرف خواسته بود که کشور را ترک کند؛ چراکه او به نماد فساد و زیاده‌خواهی‌های خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاق‌های کاخ او که اخیراً نوسازی و تزئین شده بودند، کاملاً جمع‌آوری و برده شد. قالی‌ها و تابلوها بسته‌بندی شده و به یکی از خانه‌های اشرف (شاید در ژوان له پن، شاید به خانه پسرش شهرام در لندن، شاید به جزیره متعلق به او در سیشلز) منتقل شده بود.

درباره فسادهای مالی اشرف پهلوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به سندی اشاره می‌کند که در آن آمده است: «… اخیراً خرم، مدیرعامل شرکت آسفالت راه، به وسیلهٔ والاحضرت شاهپور حمیدرضا (از سهامداران شرکت مذکور)، با والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی ارتباط پیدا کرد و برای انجام نظریات و پیشرفت کار خود و استفاده از نفوذ معظم‌علیها، یک دستگاه اتومبیل کادیلاک مدل ۵۷ مشکی مجهز به تمام وسایل مدرن (کولر، یخچال، رادیوگرام) و پانصد هزار ریال وجه نقد به والاحضرت شاهدخت هدیه کرد…» در گزارش سازمان سیا نیز درباره اعمال اشرف آمده است: «اشرف با اعمالی که اگر کاملاً غیرقانونی نباشد، اغلب در مرز اعمال خلاف قانون است، در معاملات شرکت می‌کند، کارهایی که اگر دیگران انجام دهند لااقل ده سال زندان دارد، ولی وقتی موضوع را به شاه گزارش می‌دهند، شاه فقط به بالا انداختن شانه اکتفا می‌کند.»

خسرو معتضد، تاریخ‌نگار نیز در گفت‌وگویی با خبرگزاری میزان به «اسناد بریتانیا» درباره شکایت رزم‌آرا از اشرف اشاره کرده و گفته است: جالب است که نامه‌هایی بین اشرف و رزم‌آرا رد و بدل شده است که اظهار علاقه به یکدیگر می‌کنند ولی همین رزم‌آرا گفته است که اشرف پهلوی از من تقاضای بیخودی دارد که می‌گوید محصول تریاک مزارع اصفهان را با کامیون‌ها ارتش به تهران بیاورم که این صحبت رزم‌آرا در کتاب فخرالدین عظیمی هم وجود دارد و باید بگویم اسم اشرف پهلوی در معاملات تریاک بسیار به چشم می‌خورد. معتضد می‌افزاید: از سال ۱۳۳۶ بر سر زبان‌ها افتاده بود که قاچاق هروئین توسط اشرف انجام می‌شود که سرلشگر یحیی افتخارزاده در تاریخ نظمیه در ایران گفته است که من وقتی رئیس اداره مواد مخدر شدم برادرانی بودند در تهران که شیره‌کش‌خانه داشتند. این برادران ۷ کچلان نام داشتند و ما آن‌ها را دستگیر کردیم. وقتی همه آن‌ها را گرفتیم به من تلفن زدند و گفتند که والاحضرت دستور دادند پرونده این‌ها را به دادسرا نفرست ولی من فرستادم و این را بگویم که معمولاً اشرف از هر چیزی حق‌الحساب می‌گرفته و هر چیزی را حق خودش می‌دانسته مثلاً بند کفش‌هایی که به سربازان می‌فروختند به جیب اشرف می‌رفت.

روزنامه ایران نیز که اشرف پهلوی را «همشیره همه‌کاره اعلیحضرت!» نامیده، به نقش او در قاچاق مواد مخدر پرداخته و نوشته است: اشرف در مبادلات مواد مخدر در ایران، نقش قابل توجهی داشت و حتی یک بار به سبب قاچاق هروئین به ارزش ۲ میلیون دلار، در فرودگاه ژنو سوئیس بازداشت شد. حتی حسین فردوست درباره‌اش گفته بود: «اشرف قاچاقچی بین‌المللی بود و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست.»

خبرگزاری تسنیم که اشرف پهلوی را «قاچاقچی، هرزه، معتاد و غارتگر بیت‌المال» خوانده به وجه دیگری از زندگی سیاسی او اشاره کرده است: در طی سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۹ اشرف آن محفلی که در ایران «دوره» خوانده می‌شود و دربار محمدرضا شاه و همه نخبگان هیأت حاکمه ایران در سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۴ به برگزاری آن دوره‌ها علاقه‌مندی وافر نشان می‌دادند، همه هفته چه در بهار و تابستان، چه در پاییز و زمستان مگر در آن روزهایی که در ایران نبود، به راه می‌انداخت و شمار فراوانی از درباریان، روزنامه‌نگاران، شاعران و ادیبان و روشنفکران و پویندگان جاه و مقام، یا علاقه‌مندان به ایجاد ارتباط با دربار در محفل او حضور می‌یافتند. اشرف پس از کسب تجارب دوران جنگ جهانی دوم، به روزنامه‌نگاران خیلی اهمیت می‌داد. کسانی مانند دکتر مصباح‌زاده، احمد دهقان، خسرو اقبال، جهانگیر تفضلی و محمود تفضلی به محفل او دعوت می‌شدند. خسرو هدایت نیز اغلب در کاخ اشرف دیده می‌شد. اشرف با حضار بسیار بی‌پرده و گاه خشن سخن می‌گفت و سعی می‌کرد حالتی دوستانه و خودمانی ایجاد کند. چهره خنده‌رو و گشاده اشرف در محفل‌های هفتگی‌اش، تلاش او برای جا افتادن در میان اجتماع و یافتن طرفداران جدی باعث می‌شد هر هفته بر عده حاضران در مجالس دوره او افزوده شود.

اما سایت عصر ایران در یادداشتی به قلم مهرداد خدیر درباره همین ارتباطات اشرف با روزنامه‌نگاران نوشته است: تا مدت‌ها مردم تصور می‌کردند قتل محمد مسعود به دستور دربار و اشرف بوده ولی سال‌ها بعد و در پی پیروزی انقلاب فاش شد که ضارب مدیر روزنامه مرد امروز، خسرو روزبه بوده و اشرف دخالت و آمریتی نداشته و این‌گونه بود که خسرو روزبه قهرمان به ضد قهرمان بدل شد. درباره کریم‌پور شیرازی اما همچنان این تلقی وجود دارد. اینکه به دستور اشرف به آتش کشیده شد و هیچ نامی به اندازه کریم‌پور شیرازی تصویر تیره و تاری از اشرف ترسیم نمی‌کند. این بار اما خسرو روزبه و حزب توده‌ای در کار نبوده تا شایعه را کمرنگ کند و باقی ماند.

عصر ایران می‌افزاید: اوریانا فالاچی روزنامه‌نگار مشهور ایتالیایی که در سال ۱۳۵۸ به ایران آمد و با امام خمینی مصاحبه کرد درباره اعضای خانواده شاه هم سؤال کرد و اینکه آیا رهبر انقلاب ایران تنها شاه را مجرم می‌داند یا بستگان او را نیز اگر بتوانند مجازات می‌کنند؟ با توجه به اینکه رضا پهلوی در آن زمان تنها ۱۹ سال داشت امام این‌گونه پاسخ می‌دهد: «ولیعهد شاه بیاید مثل یکی از مردم اینجا زندگی کند. او کاری به ما نکرده است. هیچ‌کس هم کاری با او ندارد. اما اشرف که خواهر تنی و دوقلوی شاه است او هم مثل شاه جنایتکار است و او هم به اندازه جنایاتی که کرده باید مجازات شود.» به نوشته این سایت، با اینکه سلطنت‌طلبان، رضاشاه را می‌ستایند و بر سرنوشت محمدرضا شاه افسوس می‌خورند اشرف اما نه که ستاینده‌ای ندارد که کم نیستند کسانی که معتقدند بخش مهمی از گرفتاری‌های شاه به خاطر او بود و از خاطرات امیر اسدالله علم هم پیداست که این زن چه تصویری از دربار پهلوی در ایران و جهان ترسیم کرده بود؛ چندان که محمدرضا انگار در مُشت او بود.

در این میان اما روزنامه وطن امروز که مرگ اشرف را «پایان هرزگی» تعبیر کرده، با ادبیاتی خاص نوشته است: مرگ اشرف پهلوی البته مصادف شده است با سالگرد صدور فرمان کشف حجاب در ایران؛ ۱۷ دی ۱۳۱۴ به فرمان رضاخان میرپنج، قانون کشف حجاب اعلام شد. براساس این قانون، زنان و دختران ایرانی از پوشیدن چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون که در تاریخ معاصر ایران به عنوان یک قانون سیاه و عامل ریشه‌کن شدن خاندان پهلوی مشهور است، ابتدا توسط خانواده رضا قلدر اجرا شد. صبح روز ۱۴ دی ماه ۱۳۱۴ همسر رضاخان به همراه دخترانش اشرف و شمس، بدون داشتن حجاب اسلامی راهی دانشسرای دختران شدند تا ناموس رضاخان در معرض دید همه قرار بگیرد. دست تقدیر حالا ۸۰ سال پس از صدور این فرمان ننگین، جان دختر دیکتاتور پهلوی را گرفت! همان دختری که آوازه فسادش نه‌ تنها ایران زمین که دنیا را نیز گرفته است!

آنچه دیروز و امروز بیشتر از همه دیده شده، تصاویری از خانه ۴۹ میلیون دلاری اشرف در یکی از قدیمی‌ترین محله‌های منهتن نیویورک است. خانه‌ای که سال گذشته پس از آنکه اعلام شد برای فروش به مشاوران املاک منهتن سپرده شده «فرد کنراد» عکاس نیویورک‌تایمز گزارشی مصور از داخل آن تهیه و در این روزنامه منتشر کرد. میراث اشرف همین زندگی اشرافی است و روابط شخصی پرحاشیه و فساد دامنگیرش.

کلید واژه ها: اشرف پهلوی


نظر شما :