یادگار پینوشه؛ ورزشگاهی که شکنجه‌گاه شد

دیوید والدشتاین/ ترجمه: شیدا قماشچی
۱۵ تیر ۱۳۹۴ | ۱۴:۲۹ کد : ۵۱۱۸ تاریخ جهان
استادیوم بدنام شیلی، محل برگزاری مسابقات کوپا آمریکاست
یادگار پینوشه؛ ورزشگاهی که شکنجه‌گاه شد
تاریخ ایرانی: نور زرد رنگی از نیمکت‌های چوبی پشت دروازۀ شمالی استادیوم ملی ساطع می‌شود. محوطه پر از سر و صداست: ۴۷ هزار نفر از هواداران فوتبال با هیجان و خوشحالی گردهم جمع شده‌اند تا بازی شیلی و اکوادور را در آغاز این دوره از مسابقات کوپا آمریکا تماشا کنند. اما هیچ‌کس روی آن چند نیمکت ننشسته است. این نیمکت‌ها همیشه رزرو شده‌اند: یادمان غم‌انگیزی از هزاران نفری که ۴۲ سال پیش در این استادیوم شکنجه شدند.

 

استادیوم ناسیونال که امسال میزبان شش بازی از مسابقات کوپا آمریکاست شاید بدنام‌ترین ورزشگاه جهان باشد. دو ماه پس از ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، کودتای نظامی که رئیس‌جمهور مارکسیست و منتخب مردم را ساقط کرد، این استادیوم به زندان موقتی بدل شد که در آن قریب به ۲۰ هزار زن و مرد به دست نظامیان شکنجه شدند، نظامیانی که رهبری‌شان را ژنرال راست‌گرای شیلی، آگوستو پینوشه به عهده داشت.

 

رنه کاسترو از کسانی است که بیشترین مدت را در این زندان سپری کرده است. او می‌گوید: «این استادیوم به مظهر قساوت رژیم پینوشه بدل شده است. رفتاری که با ما در اینجا کردند قابل وصف نیست. حالا اینجا مکان برگزاری بازی‌های فوتبال است. مردم برای تفریح به اینجا می‌آیند.»

 

آمار مختلفی از تعداد زندانیان وجود دارد و مقامات می‌گویند در طول هشت هفته‌ای که این استادیوم به زندان تغییر کاربری داد، ۴۱ نفر به قتل رسیدند. استادیوم ناسیونال در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد و میزبان جام جهانی ۱۹۶۲ بود. در فینال آن دوره از مسابقات برزیل با نتیجۀ ۱-۳ چکسلواکی را مغلوب کرد. نظامیان چند هفته پس از کودتا فعالان سیاسی، اجتماعی و مظنونین به طرفداری از سالوادور آلنده، رئیس‌جمهور سابق را دستگیر کرده و به این ساختمان سیمانی منتقل می‌کردند. آقای کاسترو می‌گوید: «یادم می‌آید برخی از زندانیان تعریف می‌کردند که برای دیدن مسابقات به این استادیوم می‌آمده‌اند.»

 

این ورزش فوتبال بود که دولت پینوشه را مجبور کرد تا زندان را در ۹ نوامبر ۱۹۷۳ تعطیل کند. در آن ماه شیلی آماده می‌شد تا در مسابقات مقدماتی جام جهانی به مصاف اتحاد جماهیر شوروی برود. تیم شیلی در بازی رفت در مسکو به نتیجۀ مساوی دست یافته بود اما بازیکنان تیم شوروی از محل برگزاری مسابقات برگشت شکایت کردند چرا که در این استادیوم خون به زمین ریخته شده بود؛ فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا، دستور تحقیق و بازرسی داد.

 

روزی که بازرسان فیفا به استادیوم آمدند رنه کاسترو و تعداد دیگری از زندانیان به رختکن‌های پایین استادیوم برده شدند. جایی که در دیدرس قرار نداشت. آقای کاسترو می‌گوید که به زور اسلحه آن‌ها را ساکت نگه داشتند. برخی دیگر از زندانیان در سکوها باقی مانده بودند و به یاد می‌آورند که بازرسان فیفا برای تحقیق آمدند.

 

یکی از زندانیان، فیلیپو آگوئرو، که یک ماه در این زندان بوده است، می‌گوید: «می‌خواستیم فریاد بزنیم و بگوییم: ما اینجا هستیم، ما را ببینید، ولی به نظر می‌رسید که آن‌ها فقط به شرایط چمن ورزشگاه توجه دارند.» آقای آگوئرو به فوتبال علاقه دارد و در جوانی بارها به این استادیوم آمده بود، او دانشجویی ۲۱ ساله بود و در حزب سیاسی کوچکی از ائتلاف سوسیالیست آلنده فعالیت داشت. با او در دفترش در بنیاد فورد در سانتیاگو مصاحبه کردیم، وی اکنون مدیر برنامه‌های حقوق بشر در منطقۀ آند است. او شرایط زندان استادیوم ناسیونال را برایمان بازگو کرد.

 

آگوئرو گفت که به او چشم‌بند می‌زدند و به طور مرتب مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت. او را به دیوارهای بتونی ورزشگاه می‌کوبیدند و گاهی سرش نیز به دیوار می‌خورد؛ «میزان بسیار زیادی شوک الکتریکی» به او داده‌اند و تنش را نیز با سیگار سوزانده‌اند. او گفت که از آن به بعد برای تماشای مسابقه به استادیوم آمده است ولی «زمان بسیار زیادی طول کشید تا بتوانم به آنجا بازگردم.»

 

امروز آقای آگوئرو و کاسترو، علیرغم رنج‌هایی که در این استادیوم متحمل شده‌اند مایلند تا مردم برای سرگرمی و تفریح به این مکان بروند. در طی این سال‌ها استادیوم ناسیونال محل برگزاری کنسرت‌های موسیقی و گردهمایی‌های سیاسی بوده است و ۷۰ مسابقۀ کوپا آمریکا نیز در آنجا برگزار شده است. (از جمله بازی‌های این دوره از جام آمریکا، بازی شیلی و اکوادور که ۲ بر صفر به سود شیلی پایان یافت و بازی در مقابل مکزیک که ۳ بر ۳ مساوی شد.)

 

در سال ۱۹۸۷، یعنی سال‌های پایانی دیکتاتوری پینوشه، پاپ ژان پل دوم مراسم عشای ربانی در این استادیوم برگزار کرد و در اقدامی جسورانه این ورزشگاه را مکان رنج و درد نامید. در پایان حکومت پینوشه، دولت شیلی تلاش کرد تا لکه‌های خون را از نام این ورزشگاه بشوید. استادیوم به محل برگزاری همه‌پرسی سال ۱۹۸۸ تبدیل شد. در این دوره، دیکتاتوری پینوشه پایان یافت و ریاست جمهوری و پارلمان نیز به صورت دموکراتیک انتخاب شدند. در سال ۱۹۹۰ یک همایش سیاسی عظیم در آنجا برگزار شد تا پیروزی پاتریسیو آیلوین - نخستین رئیس‌جمهور منتخب مردم پس از کودتا - جشن گرفته شود. ادوارد ام. کندی سناتور ماساچوست در آن زمان، میهمان ویژۀ این مراسم بود.

 

این ورزشگاه به نقش دموکراتیک خودش تا به امروز ادامه داده است و انتخابات در آنجا برگزار می‌شود ولی برای بیشتر مردم شیلی این استادیوم خانۀ تیم ملی شیلی - لاروخا - است. زندانیان سابق می‌گویند که دوست دارند تا تلاش بیشتری برای یادبود آن دوران صورت بگیرد. اضافه بر نیمکت‌های چوبی که در پشت دروازۀ شمالی قرار گرفته‌اند، موزۀ نمناک، کوچک و غبارآلودی نیز در پایین سکوها تعبیه شده که عکس‌های مشهور آن دوران را در خود جای داده است؛ یادبود دورانی که (به گفتۀ آقای کاسترو) ذهنیت «بیمارگونه» بدون هیچ دلیلی خشونت را ترویج داد. مجسمۀ یادبودی در بیرون استادیوم قرار دارد و محوطه‌های اطراف نیز به همان صورت دوران وحشت ۱۹۷۳ حفظ شده‌اند.

 

آقای آگوئرو می‌گوید: «آنچه که تا حالا انجام داده‌اند خوب است ولی کاش دولت تلاش بیشتری بکند تا این محل به یک یادمان مهم تبدیل شود. اگر این کار صورت بگیرد مردم واقعه را فراموش نخواهند کرد.» آقای کاسترو هم با این نظر موافق است. همین‌طور روبرتو ناوارته، دانشجوی ۱۸ سالۀ رشتۀ پزشکی که در سال ۱۹۷۳ دستگیر شد و به بازوی چپش گلوله اصابت کرد. او می‌گوید در شب کودتا - که با حمایت آمریکا صورت گرفت - در حالی دستگیر شد که در محله‌های فقیرنشین سانتیاگو مشغول کمک‌رسانی بود. او می‌گوید که در چند روز اول دستگیری‌اش به جراحت بازوی او توجهی نکردند و در عوض او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

 

آقای ناوارته می‌گوید زمانی که او را به زندان دیگر سانتیاگو که شرایطش اندکی انسانی‌تر بود منتقل کردند تا یکسال حبس خود را سپری کند، خوشحال شد. در ماه نوامبر در زندان به او اجازه دادند تا فیلم ۱۹ ثانیه‌ای پیروزی شیلی در مقابل شوروی را ببیند. هنگامی که بازرسان فیفا اعلام کردند که بازی باید انجام شود، تیم شوروی بازی را تحریم کرد. فیفا برای اینکه حضور شیلی را در جام جهانی ۱۹۷۴ قطعی کند باید یک گل را ثبت می‌کرد. در نتیجه بازیکنان شیلی موظف شدند با یونیفورم‌هایشان حاضر شوند و در میانۀ زمین به صف بایستند، به هوادارانشان دست تکان بدهند و توپ را ۹ بار پاس داده و گل را وارد دروازۀ خالی حریف کنند و پیروزی پوچ ۱ بر صفر را به دست بیاورند.

 

آقای ناوارته به لندن مهاجرت کرد و امروز نیز در این شهر پژوهش علمی انجام می‌دهد. او گفت: «به یاد دارم که به خودم می‌گفتم من درست همین جا ایستاده بودم.» آقای ناوارته می‌گوید که هنوز هم از منزلش در انگلستان بازی‌های لاروخا در کوپا آمریکا را دنبال می‌کند، او از همه بیشتر طرفدار الکسیس سانچز است؛ بازیکنی که برای باشگاه آرسنال بازی می‌کند. آقای ناوارته می‌گوید که سال‌ها پس از پیروزی دولت منتخب دموکراتیک، برای نخستین بار به همراه برادرش به استادیوم بازگشت. تجربه‌ای که بسیار دردناک بود: «نمی‌توانی به اطراف نگاه کنی و خاطراتت را به یاد نیاوری، ولی من این خاطرات را پشت سر گذاشتم.»


آقای کاسترو که ۷۴ سال دارد نخستین بار ۴ سال پیش به این استادیوم بازگشت تا کنسرت گروه U2 را ببیند. او یک هنرمند است و در دوران تبعیدش در سانفرانسیسکو با این گروه همکاری کرده و رهبر گروه - بونو - از دوستان اوست. در میان کنسرت بونو فریاد زد:«رنه کاسترو، اینجا خانۀ توست!»

 

آقای کاسترو در خانۀ ساحلی‌اش در کن کن به ما نشان می‌دهد که چگونه سربازان آن‌ها را در کنار دیوار به صف می‌کردند تا با اسلحه به کمرشان بکوبند. کاسترو می‌گوید از ما می‌پرسیدند: «تفنگ‌ها کجا هستند؟ نقشه‌هایتان چیست؟ با چه کسی همکاری می‌کنید؟ من هیچ پاسخی به این سؤال‌ها نداشتم.»


یک آمریکایی به نام فرانک تروجی در این استادیوم کشته شد، او دانشجوی اقتصاد و فعال اجتماعی بود. زندگی‌اش در سال ۱۹۸۲ در فیلم «گمشده» به تصویر درآمده است. خواهر جوان‌تر فرانک، جنیس پِیج، استادیار رشتۀ روزنامه‌نگاری و ارتباطات جمعی در دانشگاه ایالت نیومکزیکو است. او نخستین بار در سال ۲۰۰۷ به سانتیاگو سفر کرد. می‌گوید زمانی که احساس کرد به استادیوم نزدیک شده است، تلاش کرد تا از آنجا دور شود. اما خوشحال است که ورزش، موسیقی و دموکراسی به این مکان بازگشته است و دیگران می‌توانند از آن لذت ببرند. گفت تا زمانی که یادمان کشته‌شدگان و بازماندگان این واقعه، از جمله برادر بزرگترش، در آنجا حفظ شود او راضی است. جنیس پیج در ایمیلش نوشت میان جوانانی که از ورزش لذت می‌برند و جوانانی که برای عدالت اجتماعی تلاش می‌کنند رابطۀ مستقیمی وجود دارد. «در نهایت این همان چیزی است که باعث شد تا برادرم به استادیوم برود.»

 

 

منبع: نیویورک تایمز

کلید واژه ها: پینوشه شیلی


نظر شما :