ولایتی: هاشمی موافق نخست‌وزیری من بود/ در مذاکره با عراق اختیار تام داشتم

۰۷ دی ۱۳۹۲ | ۱۹:۱۶ کد : ۳۸۸۲ از دیگر رسانه‌ها
علی‌اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه «شناسنامه» در مورد تعدد مسئولیت‌هایش اظهار داشت: نزدیک به ۱۶ سال است که مشاورت مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل را برعهده دارم و اخیراً به عنوان مسئول مرکز مطالعات استراتژیک هم منصوب شدم و در عین حال استاد دانشگاه شهید بهشتی هم هستم.

 

وی ادامه داد: از صبح ساعت ۸‌ـ‌۷ کار را آغاز می‌کنیم و وقت را بین مسئولیت‌های مختلف تا ۱۱‌ـ‌۱۰ شب تقسیم می‌کنیم. در اتومبیل و منزل هم گاهی بخشی از کار‌ها را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم از فرصت‌ها استفاده کنم. اگر نظام مسئولیتی را برعهده کسی می‌گذارد، آن فرد باید در حد توانش تلاش کند که در حداکثر ممکن و با کیفیت بالا به نظام خدمت کند. ما هم سعی می‌کنیم در این راه با حداکثر بضاعت در خدمت مردم و نظام باشیم.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، ولایتی در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: از زمانی که دبیرستان بودم به طبابت علاقه داشتم و بر اساس علاقه به سمت پزشکی آمدم. بعد از انقلاب اقتضاء کرد و پیشنهاد شد و بنده هم پذیرفتم که وارد عرصه سیاست شوم. ابتدا از طرف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که رئیس‌جمهور بودند به عنوان نخست‌وزیر به مجلس معرفی شدم که رأی نیاوردم. بعد هم به عنوان وزیر خارجه در چهار دولت و به مدت ۱۶ سال فعالیت داشتم. بلافاصله بعد از اتمام کارم در وزارت خارجه هم به عنوان مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل منصوب شدم. عملاً ۳۲ است که در کار سیاست خارجی و بین‌المللی کار می‌کنم.

 

وی افزود: من از زمان دانش‌آموزی به سیاست علاقه داشتم. سیاست جزو دین و تکالیف اجتماعی ماست. دخالت در سیاست دخالت در امور کشور است و هرکسی وظیفه دارد اگر کاری از دستش برمی‌آید به کشورش خدمتی داشته باشد.

 

ولایتی همچنین گفت: در خانواده ما سیاست وجود داشت و هم مرحوم پدرم و هم اقوام نزدیک ما در کار سیاست بودند. به همین دلیل از کودکی در فضای سیاست بودم و از اتفاقات سیاسی زمان مطلع بودم.

 

وی افزود: از سال ۴۰ و همزمان با اولین اعلامیه‌ای که امام در مورد انجمن‌های ولایتی و ایالتی صادر کردند با امام آشنا شدم. سال ۴۳ که امام آزاد شده بود، دیدار عمومی بود که به همراه دو تن دیگر از دوستان به قم رفتیم و امام را دیدیم.

 

وزیر اسبق امور خارجه در بخش دیگری از گفت‌و‌گوی تلویزیونی خود در مورد ورودش به مجلس اول شورای اسلامی گفت: حزب جمهوری اسلامی، روحانیت مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب ائتلاف بزرگ را تشکیل دادند که من هم جزو کاندیداهای همین ائتلاف بودم. اولین جایی که من را معرفی کرد جامعه روحانیت بود و حزب جمهوری هم تایید کرد و عضو ائتلاف بزرگ شدم و از این طریق معرفی و به مجلس راه پیدا کردم.

 

وی در مورد علت رأی نیاوردن به عنوان نخست‌وزیر دولت آیت‌الله خامنه‌ای هم گفت: گروهی در مجلس (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) مخالف این موضوع بودند و به دنبال این بودند که شخصی انتخاب شود که با این مجموعه ارتباط داشته باشد. بنده هم فعالیت و تماسی با کسی نداشتم و به اصطلاح لابی با کسی انجام ندادم. در ‌‌نهایت بنده به مجلس معرفی شدم و این دوستان هم تلاش کردند که این موضوع اتفاق نیفتد.

 

ولایتی افزود: آقای هاشمی که در آن زمان رئیس مجلس بود موافق این موضوع بود و خیلی هم تلاش کرد اما در طرف مقابل آن‌ها هم تلاش زیادی کردند و برای تک تک نمایندگان وقت گذاشتند و لابی کردند که به من رأی ندهند. بعداً هم همین اشخاص برای آقای موسوی خیلی کار کردند و عملاً بدنه کابینه را این افراد تشکیل دادند.

 

وی همچنین گفت: من از فعل و انفعال اولیه برای حضورم در پست وزارت خارجه خبر ندارم. از زمان پیروزی انقلاب تا زمانی که بنده وزیر شدم، وزارت امور خارجه در کمتر از سه سال ۷ وزیر و سرپرست داشت. یعنی به طور متوسط هر وزیر و سرپرست ۵ ماه مسئولیت داشت. وزارت امور خارجه جای بسیار حساسی بود و بسیاری از جناح‌های سیاسی سعی می‌کردند به آن دست پیدا کنند.

 

وی ادامه داد: دولت، حکومت و حضرت امام هم بسیار حساس بودند که هر کسی در وزارت خارجه نباشد. در طول یکی- دو قرن گذشته بخش عمده‌ای از لطمات و آسیب‌هایی که به کشور رسیده به نوع تعاملات بین‌المللی باز می‌گردد.

 

ولایتی ادامه داد: اسامی وزرای خارجه از زمان حکومت فتحعلی شاه تا بعد از انقلاب در کتابخانه مرکز تحقیقات وزارت امور خارجه وجود دارد که بسیاری از آن‌ها با برخی سفارتخانه‌ها ارتباط داشتند. مثلاً اولین وزیر خارجه که به منشی‌الممالک معروف بود، رضاقلی‌خان نوایی نام داشت. میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی هم دومین وزیر امور خارجه ایران بود. میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی هم سومین وزیر خارجه کشور بود که کاملاً دست‌پرورده انگلیسی‌ها بود. او به صورت خانوادگی به انگلیسی‌ها وابسته بود.

 

وی اظهار داشت: برخی از کسانی که در دولت سر کار آمدند مثل بنی‌صدر و قطب‌زاده ناباب از آب درآمدند و برخی هم مثل مرحوم شهید رجایی خودی بودند. زمانی که بنی‌صدر رئیس‌جمهور بود و شهید رجایی نخست‌وزیر، یکی از جاهایی که این دو نفر با هم اختلاف داشتند، وزارت خارجه بود. مجلس مصوبه‌ای تصویب کرد که اگر رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر نتوانستند در مورد وزارتخانه‌ای توافق کنند، نخست‌وزیر سرپرستی آن وزارتخانه را قبول کند. به همین دلیل مرحوم رجایی یک مدتی به طور همزمان هم نخست‌وزیر بود و هم سرپرست وزارت امور خارجه.

 

ولایتی گفت: زمانی که موسوی نخست‌وزیری را برعهده گرفت، طبیعتاً باید یک وزارت امور خارجه معرفی می‌شد که حضرت آقا بنده را معرفی کردند و حضرت امام هم حمایت کردند. لذا در طول این ۱۶ سال سفارش قطعی رهبری نظام به دولت‌ها و مجلس این بود که فلانی وزیر امور خارجه بماند. سال ۶۴ خدمت امام عرض کردم که اگر موافق باشید شخص دیگری این مسئولیت را بپذیرد. ایشان فرمودند مصلحت نیست، چون اگر شما عوض شوید می‌گویند سیاست خارجی این‌ها عوض شد.

 

وی افزود: الحمدلله اعتمادی رهبری به وزارت خارجه وجود داشت و لذا در مذاکرات ۵۹۸، ما نقطه به نقطه را سؤال می‌کردیم اما امام بعد از چند روز از طریق حاج احمد آقا پیغام دادند که به ولایتی بگویید هر طور مصلحت دید، همان‌طور عمل کند. در واقع در این مذاکرات من اختیار تام داشتم. اما زمانی که با طارق عزیز مذاکره می‌کردیم، وقتی می‌خواستیم به نتیجه‌ای برسیم می‌گفت باید به بغداد بروم و اجازه بگیرم. البته ما هم چند بولتن از جزئیات مذاکرات تدوین می‌کردیم و روز به روز در اختیار امام، سران سه قوه، وزرا، نمایندگان مجلس و... قرار می‌دادیم و سران نظام در جریان جزئیات بودند.

 

ولایتی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: بعد از دولت آقای هاشمی پیشنهادی برای وزارت خارجه به من شد و از من خواسته شد در وزارت بهداشت حضور داشته باشم که من عذرخواهی کردم. البته قبل از پایان دوران وزارتم در وزارت امور خارجه، مقام معظم رهبری امر کردند بنده مشاور ایشان باشم و به همین دلیل بعد از این بنده سمت دیگری را قبول نمی‌کنم.

 

وی در ادامه در مورد نحوه اداره دیپلماسی جنگ هم خاطرنشان کرد: دیپلماسی جنگ در اولویت نخست قرار داشت. هر فعالیت خارجی هم که انجام می‌شد مستقیم یا غیرمستقیم به حمایت از جنگ مربوط می‌شد. دیپلماسی جنگ به دو بخش کلی تقسیم می‌شود. یکی کارهای سیاسی - بین‌المللی و دیگری کمک به تدارکات مربوط به نیازمندی‌های کشور که بخش مهم آن تسلیحات بود. همه کشورهای صاحب قدرت در دنیا مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، آلمان، هلند و... تسلیحات و کار‌شناس به عراق می‌دادند و به لحاظ راداری این کشور را پشتیبانی می‌کردند. در طرف مقابل هیچ کشوری به ما امکانات تسلیحاتی نمی‌داد و این جزو وظایف ما بود که امکانات تسلیحاتی مورد نیاز را فراهم کنیم.

 

ولایتی افزود: سال ۶۱ سفری به چین داشتم و با وزیر خارجه وقت این کشور دیدار کردیم. بعد از پایان ملاقات رسمی، دقایقی خصوصی با هم صحبت کردیم. به وی گفتم شما به عراقی‌ها سلاح می‌دهید، روس‌ها، آمریکایی‌ها، آلمانی‌ها و... هم به همین صورت عمل می‌کنند، ما طالب این هستیم که در اختیار ما هم سلاح قرار دهید تا بین ما و عراق موازنه ایجاد شود. وی این موضوع را انکار کرد و من هم اصرار، بالاخره گفت که شرکتی در هنگ‌کنگ هست که ارتباطی به ما ندارد اما ما آدرسش را به شما می‌دهیم و به آن‌ها هم سفارش می‌کنیم که به شما سلاح بفروشند. این شروع کار بود. ما این سرنخ را به اطلاع مسئولان رساندیم و این ارتباط برقرار شد. البته بعد‌ها ارتباط خوبی که بین ما و چین برقرار شده بود آشکار شد. آن‌ها موشک و هواپیما در اختیار ما می‌گذاشتند. حتی در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری که ایشان به چین سفر داشتند، بین دو کشور قرارداد هسته‌ای صلح‌آمیز بسته شد.

 

مشاور امور بین‌الملل مقام معظم رهبری گفت: در روزهای نزدیک به ۱۷ شهریور ۵۷ که توسط رژیم قتل عام صورت گرفت، رئیس‌جمهور وقت چین به ایران سفر کرد و به همین دلیل هم چین خیلی بدنام شد. وقتی من به وزارت امور خارجه آمدم گفتم ما باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم. رابطه هم مستلزم رفت‌و‌آمد است. تا آن زمان هیچ رفت‌و‌آمد جدی و دوجانبه‌ای صورت نمی‌گرفت و اگر رفت‌و‌آمدی هم بود برای برقراری صلح بین ایران و عراق بود. اولین کاری که من در سال ۱۳۶۰ کردم این بود که گفتم باید به کشورهای منطقه سفر کنیم. یک عده‌ای گفتند ما نباید خودمان را ارزان بفروشیم و فکر می‌کردند سفر به یک کشور برای ما افت دارد.

 

وی ادامه داد: اغلب کسانی که در آن زمان وزیر امور خارجه کشورهای مختلف بودند، هنوز هم از دوستان من هستند. وقتی این وزرا به ایران سفر می‌کردند، برای اینکه صمیمیت بیشتری بین ما ایجاد شود آن‌ها را شام به منزل خودمان دعوت می‌کردم و یا زمانی که من به جایی سفر می‌کردم آن‌ها من را برای شام به منزل خود دعوت می‌کردند. این صمیمیت باعث شده بود که کار‌ها را گاهی با یک تلفن انجام دهیم. مقام معظم رهبری بار‌ها این موضوع را به ما می‌فرمودند که رابطه بین کشور‌ها، رابطه بین انسان‌ها است و این برای ما یک اصل بود.

 

ولایتی افزود: بنده به همراه آقای رفیق‌دوست (وزیر دفاع وقت) به یکی از کشور‌ها سفر کردیم و برای اولین بار و در پنج مرحله ۳۰ موشک اسکاتB دریافت کردیم و هیچ پولی هم پرداخت نکردیم. ما اگر می‌خواستیم این موشک‌ها را دانه‌ای ۱۰۰ میلیون دلار هم بخریم، به ما نمی‌فروختند اما وقتی اولین موشک از این مجموعه به هتل رافدین بغداد اصابت کرد، تعادل جنگ بهم ریخت و همه دنیا متعجب شدند که ایران موشک هدایت‌شونده نداشت، از کجا آورده؟ در ‌‌نهایت با درآوردن شماره سریال‌های این موشک‌ها معلوم شد که چه کشوری این موشک‌ها را در اختیار ایران قرار داده.

 

وی همچنین گفت: روس‌ها به ما سلاح نمی‌دادند اما با هدایت آن‌ها از برخی کشورهای بلوک شرق مهمات می‌گرفتیم. ما صحبت‌هایش را انجام می‌دادیم و در ادامه مسئولین و متخصصین وزارت دفاع و سپاه می‌رفتند و سلاح را تهیه می‌کردند. مردم در نماز جمعه شعار می‌دادند موشک جواب موشک اما ما هیچ موشک هدایت‌شونده‌ای در اختیار نداشتیم.

 

وزیر امور خارجه هشت سال دفاع مقدس در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود گفت: ما دو نوبت با تلاش وزارت خارجه و هماهنگی با نیروهای دفاعی و در چارچوب سیاست‌های نظام، مانع تشکیل اجلاس عدم‌تعهد در بغداد شدیم و بالاخره صدام حسین مُرد و آرزوی ریاست بر اجلاس عدم متعهد‌ها را با خود به گور برد. ما به کشورهای مختلف نامه نوشته شد و طوری شد که فیدل کاسترو به فکر افتاد و با روسای درجه اول غیرمتعهد‌ها ازجمله خانم گاندی و رئیس‌جمهور مصر و یوگسلاوی و... مشورت کرد و در ‌‌نهایت هند به عنوان کشور میزبان اجلاس غیرمتعهد‌ها شد.

 

وی ادامه داد: در پایان اجلاس هند زمانی که برای میزبانی اجلاس بعدی رأی‌گیری شد، همه کشور‌ها به جز ۴ کشور به میزبانی بغداد رأی دادند. من از طریق سفیر هند در تهران به خانم گاندی پیغام دادم اگر برگزاری اجلاس هشتم در بغداد به تصویب برسد، من به عنوان وزیر خارجه مصاحبه مطبوعاتی می‌کنم و خروج ایران از غیرمتعهد‌ها را به این دلیل اعلام می‌کنم. این پیام به خانم گاندی رسید و ایشان آمدند و پس از مشورتی که با فیدل کاسترو و برخی دیگر از بزرگان داشتند، یاسر عرفات را به دنبال من فرستادند تا وساطت کند من با عصبانیت از غیرمتعهد‌ها خارج نشوم. یاسر عرفات شروع به چرب زبانی کردن کرد و گفت من اکبر (دکتر ولایتی) را از قدیم می‌شناسم و آدم خوبی است. خانم گاندی هم گفت شما نگران نباشید، ما تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازیم و شما واکنشی نشان ندهید.

 

ولایتی افزود: در اجلاس اختتامیه نشسته بودیم و منتظر بودیم خانم گاندی بیاید و میزبان اجلاس هشتم را معرفی کند. ایشان با‌‌ همان متانتی که داشتند آمدند و بعد از قرائت مصوبات گفتند در مورد اجلاس هشتم تصمیم‌گیری نمی‌شود، دو سال بعد در اوگاندا راجع به اجلاس هشتم و محل برگزاری آن تصمیم می‌گیریم. تیم ایرانی حاضر در اجلاس هم بالا پرید و خوشحالی کردیم. وقتی به خدمت امام آمدیم تا گزارش کار بدهیم دیدم حضرت امام از آنچه پیش آمده خیلی خوشحال هستند.

 

وی ادامه داد: در بحث سیاست خارجی و کاربرد دیپلماسی یک محل‌ها و فضاهایی وجود دارد که هیچ عامل دیگری در آن عرصه کارآمد نیست. مثلاً در جبهه دیپلماسی کاربرد ندارد اما در اجلاس هند هم فقط دیپلماسی می‌توانست موثر باشد. دیپلماسی باید به جا، با تدبیر، به موقع، با انعطاف و ریسک‌پذیری همراه باشد.

 

مشاور مقام معظم رهبری در ادامه برنامه «شناسنامه» در مورد قطعنامه ۵۹۸ هم اظهار داشت: این قطعنامه اوایل که داشت شکل می‌گرفت مورد پذیرش ما نبود چون مسائلی که مد نظر ما بود مثل مشخص شدن متجاوز در آن وجود نداشت. بازگشت نیرو‌ها به مرز‌ها و تنبیه متجاوز دو مساله‌ای بود که خواست حضرت امام بود و ما هم روی آن تاکید داشتیم. زمانی که در سال ۱۳۶۶ این قطعنامه شکل گرفت این مسائل در آن وجود نداشت.

 

وی اظهار داشت: مدت‌ها روی این قطعنامه کار شد و یکی از کشورهایی که نماینده‌اش با ما از نزدیک کار می‌کرد، کشور آلمان بود. ما با آلمان رابطه خوبی داشتیم. اولین رجل غربی که اعلام کرد صدام حسین متجاوز است وزیر امور خارجه وقت آلمان بود که در مصاحبه‌ای رادیویی این موضوع را اعلام کرد و غوغایی در دنیا به راه انداخت. سفیر آلمان در سازمان ملل متحد برای شکل‌دهی و اصلاح این قطعنامه با ما همکاری می‌کرد تا اینکه این قطعنامه به خواست ما نزدیک شد. خیلی روی این قطعنامه کار شد و حدود یک قطعنامه صادر شد تا به ۵۹۸ رسیدیم.

 

ولایتی در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود در مورد علت حمایت از ناطق نوری در انتخابات ۷۶ هم یادآور شد: به نظرم می‌رسید آقای ناطق برای سمت ریاست جمهوری مناسب‌تر است. البته این موضوع به معنای مخالفت با دیگران نبود و صرفاً با شناختی که از آقای ناطق نوری داشتم فکر می‌کردم وی مناسب‌تر است.

 

وی ادامه داد: آقای هاشمی نظر صریحشان را در این مورد به من نگفت اما فکر نمی‌کنم نظر وی این بود البته شاید نظرشان الان نسبت به آقای ناطق فرق می‌کند.

 

ولایتی در مورد حضور در انتخابات سال ۸۴ هم گفت: آقای هاشمی گفته بود اگر از بین اصولگرایان فلانی کاندید شود، من نمی‌آیم. در عین حال گفته بود که اگر اصولگرایان با کاندیداهای متعدد بیایند، من هم در انتخابات حضور پیدا خواهم کرد که در ‌‌نهایت آقای هاشمی آمد و من هم انصراف دادم.

کلید واژه ها: ولایتی


نظر شما :