بچه ‌خانی‌آباد/ خاطره معین‌فر از تندگویان

۲۹ آذر ۱۳۹۲ | ۱۵:۰۵ کد : ۳۸۶۱ از دیگر رسانه‌ها
علی‌اکبر معین‌فر: ابتدای آشنایی من با شهید مهندس تندگویان به شهریور سال ۱۳۵۸ هنگام تشکیل وزارت نفت پس از انقلاب برمی‌گردد که بنابر پیشنهاد دو همکار و دوست مورد اعتمادم آقایان بوشهری و سادات معاونان وزارت نفت، ایشان مسوولیت کار حساسی را قبول کردند و با وجود فراهم بودن امکان‌های مناسب، در خانه کارمندی سطح پایینی در آبادان زندگی می‌کردند.

 

در سفر به آبادان (که ضمن آن از طرف اولترا چپ‌ها در «ورک‌شاپ» پالایشگاه به گروگان درآمدم) بنا بر اقتضای ایام اولیه انقلاب و دور از هرگونه تشریفات متداول، به خانه ایشان وارد و در مدت اقامت در آن شهر از میهمان‌نوازی ایشان برخوردار شدم. گواهی می‌دهم که در تمام مدت همکاری با مرحوم تندگویان عملی خلاف پاکی و اخلاق و صمیمیت و خدمتگزاری به وطن از ایشان ندیدم. در سال ۱۳۵۹ که مرحوم رجایی وزرای خود را انتخاب و معرفی می‌کرد، یک روز یادداشتی در مجلس برای من فرستاد و با وجود اختلاف‌نظر‌هایی که اساسا با هم داشتیم به سابقه دوستی قدیم، اسامی پنج، شش نفر را برای من فرستاد که نظر خود را برای صلاحیت آن‌ها به‌عنوان وزیر نفت اعلام کنم. من هم جدولی تهیه کردم و در ستون‌های آن جدول امتیاز‌هایی را که از جهات مختلف (از قبیل میزان تحصیلات، سابقه کاری، مقبول بودن در محیط کار، سابقه مبارزاتی در رژیم قبلی و...) در جدول وارد و جمع‌بندی کرده برای ایشان که در صندلی جلو (که مخصوص نخست‌وزیر و وزراست) نشسته بودند، فرستادم.

 

نیازی نیست که اکنون بگویم نام افراد معرفی‌شده چه بوده و ترتیبی که من برحسب امتیاز‌ها داده بودم چگونه. پس از پایان جلسه مجلس در موقع خروج مرحوم رجایی ضمن تشکر به من گفت من آقای تندگویان را انتخاب کردم و دلیل آن هم این است که ایشان بچه خیابان خانی‌آباد و جنوب شهر است (البته در جدول تنظیمی اینجانب ستونی برای این منظور در نظر گرفته نشده بود) من هم این انتخاب را با شناختی که از مرحوم ‌تندگویان داشتم به فال نیک گرفته برایشان آرزوی توفیق کردم. متاسفانه دوره وزارت مرحوم تندگویان دیری نپایید و در سفری که در‌‌ همان اوایل جنگ به آبادان داشتیم، ناظر اسیر شدن ایشان بودیم. ایشان در اتومبیل جلو بودند و بعد از اتومبیل ایشان اتومبیل دکتر منافی وزیر بهداری و سپس اتومبیل مرحوم مهندس عزت‌الله سحابی و اینجانب در خدمت ایشان. پس از اسارت مرحوم تندگویان، رانندگان ما موفق شدند با زحمات زیاد ما را نجات دهند و آن اسیر عزیز به سعادت شهادت نایل شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

 

منبع: روزنامه شرق

کلید واژه ها: خاطره معین‌ فر تندگویان


نظر شما :