ناهمزبانی با فرقه‌ای‌ها

ترجمه: بهرنگ رجبی
۱۳ آذر ۱۳۹۲ | ۱۸:۳۵ کد : ۳۸۰۶ پاورقی
ناهمزبانی با فرقه‌ای‌ها
تاریخ ایرانی: آنچه می‌خوانید مقاله‌ای است از یرواند آبراهامیان، استاد تاریخ کالج باروک نیویورک که در مجله مطالعات خاورمیانه (Middle East Studies) منتشر شده و به بررسی حزب توده ایران و فرقهٔ دموکرات آذربایجان می‌پردازد. «تاریخ ایرانی» هر هفته، بخشی از ترجمۀ این پژوهش را منتشر می‌کند.

 

***

 

خیزش آذربایجان، در تهران بازتاب بسیاری میان هیات حاکمه و روشنفکران توده‌ای و غیرتوده‌ای برانگیخت. اگرچه این سه گروه جورهای مختلفی به برنامهٔ سیاسی شورشیان واکنش دادند اما در مخالفتشان با خواسته‌های فرقهٔ دموکرات آذربایجان در مورد زبان هم‌داستان بودند.

 

نخست‌وزیر ایران ابلاغیه‌ای رسمی و مفصل خطاب به سفیر آمریکا نوشت که به او خبر می‌داد: «مردم آذربایجان هیچ‌گاه ترکی را زبان ملی یا ابدی خود ندانسته‌اند بلکه به نظرشان ترکی صرفا زبانی آمده که متعاقب حملهٔ مغول‌ها بهشان تحمیل شده.»(۱) روزنامهٔ نیمه‌ رسمی دولت، «اطلاعات»، گفت ترکی زبان فطری آذربایجان نبوده: «این لکهٔ ننگی است ملی که داغش را اجنبی‌ها بر ما نشانده‌اند.»(۲) همین روزنامه در مقاله‌ای دیگر پرسشی می‌پرسید با این لحن که طبیعتا جواب مشخص است دیگر: «آخر چه کسی فرهنگ ادبی فردوسی، سعدی و حافظ را با یاوه‌های زشت و نامربوط غارتگران مغول عوض می‌کند؟»(۳)

 

بحث‌های روشنفکران غیرتوده‌ای خبره‌تر و خوش‌آب ‌و رنگ‌تر بود اما سفت و سختی مخالفتشان با خواسته‌های زبانی فرقهٔ دموکرات آذربایجان هیچ کمتر نبود. محمود افشار در دفاع از مقاله‌هایی که ۲۰ سال پیش‌ترش نوشته بود و الان در آذربایجان بهشان حمله می‌شد، استدلال کرد که ملیت صرفا بر پایهٔ زبان نیست: «جوهر ملیت ایرانی را باید بر تاریخ، ‌نژاد و مهم‌تر از همه، عواطف اتباعش نسبت به کشورشان جست.»(۴) یکی از هواداران کسروی هشدار داد که برنامهٔ تدوین ‌شدهٔ شورشی‌ها تشویق خواهد کرد «صدای آسوری‌ها، ارمنی‌ها، عرب‌ها، گیلانی‌ها، مازندرانی‌ها و لر‌ها هم بلند شود.»(۵) و حسن ارسنجانی، مارکسیستی مستقل، نصیحت می‌کرد که مطالبات زبانی «نالازم»اند و کلی «گرفتاری» به بار می‌آورند.(۶)

 

واکنش فرقهٔ دموکرات به این انتقاد‌ها خیلی تند و تیز بود. روزنامهٔ آذربایجان نوشت وقتش شده روشنفکران ایرانی بفهمند زبانی به اسم آذری وجود دارد(۷) و پیشه‌وری هم طی سخنانی در رادیو تبریز اعلام کرد اصل اساسی حزبش، حق استفاده از زبان مادری است: «ما در هر حوزه‌ای هم که کوتاه بیاییم، مطلقا هیچ مصالحه‌ای بر سر این اصل نمی‌کنیم.»(۸)

 

واکنش آنی رهبران حزب توده به تشکیل فرقهٔ دموکرات مشابه واکنش روشنفکران غیرکمونیست بود، اما ابراز این واکنش‌ها پشت درهای بسته بود. خلیل ملکی افشا کرده که به محض شنیدن خبر تأسیس فرقهٔ دموکرات و پیوستن شاخهٔ محلی حزب توده به آن، جلسهٔ اضطراری سران حزب تشکیل شد.(۹) او حس می‌کرد این اتفاقات حیات کل جنبش سوسیالیستی ایران را تهدید می‌کند. در آن جلسهٔ اضطراری، ملکی پیشنهاد بیانیه‌ای داد در رد تصمیم شاخهٔ محلی حزب و به رسمیت نشناختن هویت محور اشتراک فرقهٔ دموکرات آذربایجان به واسطهٔ خواندن آن صرفا به نام فرقهٔ دموکرات. فقط یکی از اعضای کمیتهٔ مرکزی با این بیانیه مخالفت کرد و اساس موضع او هم صرفا بر این استدلال بنا بود که برای داوری کردن هنوز خیلی زود است. اما پیش از فردای آن روز که بیانیه بتواند به منزلهٔ سیاست رسمی حزب منتشر شود، سفارت شوروی در تهران دخالت کرد. استدلالشان این بود که بیانیه به اتحاد و یکپارچگی جنبش سوسیالیستی جهانی ضربه خواهد زد و نتیجه این شد که بیانیه با اکراه کنار گذاشته شد و حزب توده به فرقهٔ دموکرات تبریک گفت.

 

حزب توده به زور مجبور شده بود از فرقهٔ دموکرات حمایت کند اما نمی‌شد مجبورش کرد این حمایت را به دلایلی مرتبط با اشتراک بکند. حزب خیلی محتاطانه و زیرکانه کوشید با بزرگنمایی تمایلات اصلاح‌طلبانهٔ شورشیان و کوچک‌نمایی گرایش اشتراکی‌شان، سیاست خود را توجیه کند. طنز روزگار اینکه توقیف «رهبر»، روزنامهٔ حزب، از سوی دولت در ماه‌های بحرانی شهریور و مهر و آبان ۱۳۲۴، کار این توجیه را ساده‌تر کرد. وقتی اجازهٔ انتشار مجدد «رهبر» را دادند، فرقهٔ دموکرات دیگر مسائلی غیراشتراکی را هم در زمرهٔ سیاست‌هایش گنجانده بود و می‌گفت هدفش کمک به اصلاحات اجتماعی در سرتاسر ایران است.

 

روز ششم آذر ماه ۱۳۲۴، «رهبر» نخستین مقاله‌اش را به مسالهٔ آذربایجان اختصاص داد.(۱۰) این مقاله رکود اقتصادی در این منطقه و سیاست‌های اصلاحی شورشیان را شرح می‌داد و بحثش این بود که عامل بحران، طبقهٔ حاکمی است که توده‌ها را استثمار کرده. مقاله از مطالبهٔ شوراهای محلی دفاع می‌کرد اما مسالهٔ زبان را به کل نادیده می‌گرفت. در طول چهار ماه آتی‌اش، دبیران این روزنامه از ابراز هر نظری در مورد بحران آذربایجان خودداری و صرفا به بازنشر گزارش‌هایی خبری ــ اغلب هم از منابعی متعلق به اروپای غربی ــ اکتفا کردند. سر و کلهٔ دومین مقالهٔ این روزنامه در مورد مسالهٔ آذربایجان، تا پیش از اوایل فروردین‌ماه پیدا نشد.(۱۱) بحث نویسندهٔ این مقالهٔ دوم، علی امیرخیزی، تنها عضو کمیتهٔ مرکزی حزب که در قیام خیابانی شرکت و نقش ایفا کرده بود، این بود که فرقهٔ دموکرات جنبشی است مترقی که موفقیتش نیروهای دموکراتیک را در سرتاسر ایران تقویت می‌کند. مسالهٔ زبان باز هم به‌ کل نادیده گرفته شده بود. سومین مقاله یک ماهی بعد‌تر چاپ شد.(۱۲) به نظر نویسنده، از اعضای کم‌اهمیت‌تر «پنجاه ‌و سه نفر»، دلیل بنیادی وقوع شورش در آذربایجان، فشارهای اقتصادی و سیاسی طبقهٔ حاکم بود: «هدف این فشار‌ها منحصرا مردم آذربایجان نیست بلکه کل ملت ایران است.» برای نخستین بار به مسالهٔ زبان هم اشاره شد، خیلی کوتاه و اینکه «موضوعی ثانویه» است.

 

حزب توده در بحث‌های عمومی صحن مجلس هم سیاست مشابهی را پی می‌گرفت. نه خودش را وارد بحث‌های تظلم‌خواهانهٔ فرقهٔ دموکرات در مورد زبان می‌کرد نه اقدامات آن‌ها را محکوم می‌کرد. به عکس، در مورد تحولات آذربایجان، تیغ تقبیحش متوجه دولت بود و توصیه می‌کرد به مصالحه و توافقی سریع و مسالمت‌آمیز. رضا رادمنش، از سرکرده‌های حزب در مجلس، هشدار داد «فکر نکنید این بحران محدود به آذربایجان است، چون به نسبت مردم شمال کشور، اوضاع غذا و لباس و ملزومات زندگی جنوبی‌ها حتی وخیم‌تر است... دولت باید مشکل را سریع و مسالمت‌آمیز حل کند. وگرنه فردا در جایی دیگر گروه دیگری سازمانی تشکیل خواهند داد و خواهند گفت "بله آقا، ما عرب‌ایم و عربستان خودمان را می‌خواهیم." آن وقت جواب شما چه خواهد بود؟»(۱۳)

 

حزب توده هنوز هم تمایلی به انتقاد صریح از فرقهٔ دموکرات در ملأعام نداشت. اما روزنامه‌های غیررسمی همکار حزب چنین خودداری‌ای نشان نمی‌دادند. «شهباز»، روزنامه‌ای که یکی از روشنفکران حزب مدیرش بود و بعد‌تر رسانهٔ رسمی حزب شد، سرمقاله‌ای منتشر کرد با عنوان «زبان فارسی بهترین وسیله برای حفاظت از اتحاد ملی ماست»(۱۴): «ما درک می‌کنیم که برادرانمان در آذربایجان قویا به زبان محلی‌شان دلبستگی داشته باشند، زبانی که ناعادلانه در حقش اجحاف شده. اما امیدواریم این دلبستگی به حدی نباشد که زبان فارسی، زبان ملی و مرسوم کشور را تضعیف کند. ما اطمینان داریم فرقهٔ دموکرات این ملاحظهٔ مهم که ما را به شدت متأثر کرده، در نظر داشته و امیدواریم مشی‌ای را دنبال کند که به تجزیهٔ فرهنگی کشور نینجامد.»

 

«ایران ما»، از دیگر روزنامه‌های آن زمان هم‌پیمان حزب توده، سرمقاله‌ای منتشر کرد با عنوان «زبان ملی آذربایجان فارسی است».(۱۵) بحث نویسنده این بود که نمی‌تواند زبان «محلی» آذربایجان را زبان «ملی» آذربایجان بداند، چون آذربایجان جزئی از «ملت» ایران است. پیشنهاد می‌کرد که فرقهٔ دموکرات می‌تواند بسیاری سوءتفاهم‌ها را رفع کند اگر عبارت مقبول «مردم آذربایجان» را جایگزین شعار «ملت آذربایجان»اش کند. همین روزنامه در سرمقاله‌ای دیگر به شورشی‌ها توصیه می‌کرد در مطالبات فرهنگی‌شان معتدل باشند تا چپ‌های تهران ازشان نگسلند: «رئیس فراکسیون حزب توده در مجلس می‌خواهد طرحی ارائه کند که بر مبنایش کلاس‌های سه سال اول مدرسه در آذربایجان به زبان آذری برگزار می‌شود، اما من حتم دارم او هیچ‌گاه این خواسته را نخواهد پذیرفت که همهٔ کلاس‌های همهٔ رده‌ها به زبان محلی برگزار شود.»(۱۶)

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]- Letter of the U.S. ambassador in Iran to the Secretary of State, U.S. Department of State, Foreign Relations of the United States (Washington, D.C.: G.P.O., 1969), I945, vol. vIII, p. 503.

 

۲- سرمقاله، «آذربایجان کانون میهن‌پرستی ایران است»، اطلاعات، مهر ماه ۱۳۲۴.

 

۳- عباس اقبال، «زبان ترکی در آذربایجان»، اطلاعات، ۲۹ آبان ‌ماه ۱۳۲۴.

 

۴- محمود افشار، «جوابیه»، دریا، ۶ آبان‌ ماه ۱۳۲۴.

 

۵- بی‌نام، سرنوشت ایران چه خواهد بود؟ (تهران، چاپخانهٔ اردیبهشت، ۱۳۲۴)، ص۵.

 

۶- سرمقاله، «زنده‌باد آذربایجان»، دریا، ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۴.

 

۷- آذربایجان، ۳ مهر ماه ۱۳۲۴.

 

۸- آذربایجان، ۱۴ شهریور ماه ۱۳۲۵.

 

۹- جامعهٔ سوسیالیست‌های ایران، همان، ص۴۶.

 

۱۰- انور خامه‌ای، «حزب و وضعیت بین‌الملل»، رهبر، ۶ آذر ماه ۱۳۲۴.

 

۱۱- علی امیرخیزی، «نقش آذربایجان در ایجاد یک ایران مستقل و دموکرات»، رهبر، ۹ فروردین ‌ماه ۱۳۲۵.

 

۱۲- انور خامه‌ای، «به سوی حل مسالهٔ آذربایجان»، رهبر، ۳ اردیبهشت ‌ماه ۱۳۲۵.

 

۱۳- رضا رادمنش، مذاکرات مجلس شورا، همان، مجلس چهاردهم، جلسهٔ ۱۷۴، ۴ دی ‌ماه ۱۳۲۵.

 

۱۴- سرمقاله، «زبان فارسی بهترین وسیله برای حفاظت از اتحاد ملی ماست»، شهباز، ۳۰ دی ‌ماه ۱۳۲۴.

 

۱۵- سرمقاله، «زبان ملی آذربایجان فارسی است»، ایران ما، ۱۸ آذر ماه ۱۳۲۴.

 

۱۶- سرمقاله، «تهران می‌تواند و باید آذربایجان را حفظ کند»، ایران ما، ۹ اسفند ماه ۱۳۲۴.

کلید واژه ها: فرقه دموکرات آذربایجان یرواند آبراهامیان


نظر شما :