جدل شیخ و سید/ چه کسی گفت خوئینی‌ها مارکسیست است؟

۰۱ مهر ۱۳۹۰ | ۱۴:۴۰ کد : ۱۳۱۵ وقایع اتفاقیه
جدل شیخ و سید/ چه کسی گفت خوئینی‌ها مارکسیست است؟
تاریخ ایرانی: همه چیز از نقل قول‌های حجت‌الاسلام جعفر شجونی از شهید مطهری درباره سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها آغاز شد. بار اول زمستان ۸۹ بود. شجونی که عضو جامعه روحانیت مبارز و از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب است، در جمع اعضای جامعه اسلامی دانشجویان در همایش سیاسی «گفتمان پیشرفت اسلامی» به سوالات دانشجویان درباره موضوعات مختلف پاسخ داد. در همین نشست بود که یکی هم پرسشی درباره محمد موسوی خوئینی‌ها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز پرسید. شجونی در پاسخ گفت که «آیت‌الله مطهری معتقد بود که این شخص کمونیست است. موسوی خوئینی‌ها آدم بسیار نابابی است و چشم دیدن رهبری را هم ندارد.»

 

این اظهارات تند چندی پیش با تفصیل بیشتری تکرار شد چنانکه شجونی امسال در گفت‌وگو با نشریه «یادآور» متعلق به موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با تکرار ادعاهای پیشین‌اش مبنی بر «کمونیست بودن موسوی خوئینی‌ها از دیدگاه شهید مطهری»، خاطره‌ای از شهید مطهری به نقل از آیت‌الله آقارضی روایت کرد که پس از آن با پاسخ موسوی خوئینی‌ها و تکذیب آقارضی همراه شد. شجونی در این گفت‌وگو با اشاره به نگاه شهید مطهری نسبت به موسوی خوئینی‌ها تصریح کرد: «…ایشان (آیت‌الله آقارضی شیرازی) تعریف می‌کرد که وقتی آیت‌الله انواری از زندان آزاد شدند با آقای مطهری به دیدن ایشان رفتیم و وقتی به منزل ایشان وارد شدیم دیدیم موسوی خوئینی‌ها هم آنجا نشسته و چون با آقای مطهری بد بود تا چشمش به ایشان افتاد بلند شد رفت بیرون! آقای مطهری با حالت عصبانیت و تحکّم از آقای انواری پرسیده بود: "شما او را می‌شناسید؟"، آقای انواری جواب داده بود: "بله این آقای خوئینی‌ها است"، آقای مطهری می‌گوید: "خبر دارید مارکسیست شده؟" آقای مطهری واقعاً درباره آقای موسوی خوئینی‌ها همین‌طور فکر می‌کرد و بخشی از هشدارهایی هم که در مقدمه کتاب "گرایش به مادیگری" داد درباره همین آدم و اطرافیانش بود…»

 

اگر بار اول سخنان شجونی درباره موسوی خوئینی‌ها، وی را به پاسخگویی وانداشت این بار اما ادعا‌هایش بی‌پاسخ نماند. دبیرکل مجمع روحانیون مبارز که سال‌ها بود در برابر وقایع و رویداد‌ها سکوتی غیررسمی را برگزیده بود از میانه تابستان امسال با راه‌اندازی سایت شخصی‌اش با عنوان «آهنگ راه» به عرصه پاسخگویی پا نهاده و درباره موضوعات مختلف به اظهارنظر می‌پردازد. این‌چنین بود که اگر در زمستان گذشته روایت‌ها و قضاوت‌های حجت‌الاسلام شجونی بی‌حاشیه و پاسخ می‌ماند اما این بار برخلاف آن روز که شاید نه مجال پاسخ بود و نه موسوی خوئینی‌ها «آهنگ راه» داشت، پاسخی نسبتاً طولانی به گفته‌هایش منتشر شد.

 

چند روز قبل بود که یکی از مخاطبان سایت «آهنگ راه» از موسوی خوئینی‌ها پرسید: «با سلام. در پاسخ به سوالات یکی از خوانندگان سایتتان، از معلم اخلاقی در قم و واعظی از یک جریان سیاسی و نیز از نمایندگانی از یک جریان سیاسی که علیه جنابعالی متوسل به دروغ‌بافی و تهمت‌زنی برای پیشبرد اهداف جناحی خود شده‌اند گلایه کرده‌اید. اگر ممکن است و زمانش رسیده آن معلم اخلاق در قم و آن واعظ و نماینده مجلس را مشخص و بفرمایید. دروغ و تهمت آن‌ها به شما چه بوده و پاسخ شما به آن‌ها چیست؟ با تشکر»

 

موسوی خوئینی‌ها که پیش‌تر بی‌نام از تهمت‌ها گلایه کرده بود این بار صریح‌تر از پیش به نام آن «واعظ» اشاره کرد و نوشت: «آن واعظی که از قول مرحوم شهید مطهری بنده را با ذکر نام تکفیر کرده است جناب آقای شیخ جعفر شجونی است. حیفم می‌آید با توجه به سوابق مبارزاتی این پیرمرد تقریبا هشتاد ساله وی را تکذیب کنم و دامن یک واعظ را آلوده نشان دهم ولی ناگزیرم از ساحت یک مسلمان (خودم) دفاع کنم و نیز نشان دهم که شأن یک عالم شهید والا‌تر از چیزی (تکفیر یک مسلمان) است که به وی نسبت داده شده است.»

 

موسوی خوئینی‌ها با بیان چند حدیث درباره لزوم حفظ آبروی مومن به اصل ماجرا پرداخت و نوشت: «زمانی که آیت‌الله انواری از زندان آزاد شدند بنده در زندان بودم. ایشان در بهمن سال پنجاه و پنج از زندان آزاد شدند و من ماه‌ها پس از آن تاریخ در مرداد پنجاه و شش از زندان آزاد شدم. من در سلول زندان اوین بودم و چند ماهی بود که هیچ چیز برای مطالعه به دستم نرسیده بود. یک روز سرباز نگهبان بند، در سلول را باز کرد و یک بغل روزنامه را به داخل سلول ریخت. میزان خوشحالیم را تنها کسانی درک می‌‌کنند که تنهایی در سلول را هفته‌ها بلکه ماه‌ها تجربه کرده‌اند. اوراق پراکنده روزنامه‌ها را که ورق می‌زدم چشمم به عکس صفحه اول روزنامه‌ای افتاد و جمعیتی را نشان می‌داد که از زندان آزاد شده بودند. چند نفر از آن‌ها را شناختم از جمله آقایان کروبی، عسگراولادی و انواری و... با این حساب اگر داستان این دیدار از اساس دروغ نباشد، فرد دیگری غیر از من در آن جلسه بوده است و در نقل داستان، اشتباهی رخ داده است و یا …! از این گذشته، یکی از عالمان بنام و از دوستان نزدیک آیت‌الله آقارضی شیرازی نقل کردند که من از ایشان سؤال کردم که این مطلبی که آقای شجونی از شما نقل کرده صحت دارد؟ ایشان آن را تکذیب کردند. ملاحظه می‌کنید که در نقل آقای شجونی اولاً تنها راوی معتبر آن آیت‌الله جناب آقای آقارضی شیرازی است که آن را تکذیب کرده‌اند و ثانیاً زمان دیدار مرحوم شهید مطهری با جناب آقای انواری به مناسبت آزادی از زندان، مصادف است با زمانی که من در بازداشت بودم. اینجا است که باید آقای شجونی پاسخ دهند که علّت نقل چنین روایت مخدوش و سراپا دروغ چیست؟»

 

وی سپس با بیان اینکه «چطور ممکن است مرحوم شهید مطهری به هیچکس نگفته باشد که من مارکسیست شده‌ام و تنها زمانی که آقای انواری از زندان آزاد می‌شوند به ایشان این خبر را می‌دهند»، نسبت دادن این اقدام «ناجوانمردانه» به شهید مطهری را مورد سوال دانست و تصریح کرد: «آیا چنین اقدام ناجوانمردانه‌ای از یک مسلمان عادی سر می‌زند که شما آن را به عالمی متّقی در حدّ و اندازه شهید مطهری نسبت می‌دهید؟ آیا زیبنده‌ عالمی با تقوی نیست که اگر به انحراف مسلمانی پی برد، پیش از آنکه به این و آن بگوید و سر هر کوی و برزن جار بزند با خود آن مسلمان به گفت‌وگو بنشیند و با منطق و استدلال وی را از گمراهی نجات دهد؟ و آیا آقای شجونی گمان می‌کنند که مرحوم شهید مطهری به این وظیفه خود آگاهی نداشته‌اند تا بدان عمل کنند؟»

 

وی با اشاره به بخشی از سخنان شجونی که گفته بود: «آقای مطهری واقعاً درباره آقای موسوی خوئینی‌ها همین‌طور فکر می‌‌کرد و بخشی از هشدارهایی هم که در مقدمه کتاب گرایش به مادیگری دارد درباره همین آدم و اطرافیانش بود…»، این اظهارات را رد کرد و نوشت: «من احتمال می‌دهم آقای جعفر شجونی مقدمه این کتاب را نخوانده است زیرا در این مقدمه به روشنی معلوم است که مرحوم شهید مطهری کتاب یا جزوه‌ای را که به عنوان تفسیر در اختیار داشته است مورد نقد قرار داده است و بخش‌های از این جزوه را نقل و سپس نقد کرده است. درحالی که بحث‌های تفسیری بنده بصورت کتاب یا جزوه هرگز تهیّه و منتشر نشده است و تنها نوارهای صوتی آن توسط علاقه‌مندان در اختیار طالبانش قرار می‌گرفت و امروز خودم حتی یک نوار از آن‌ها را در اختیار ندارم و همین جا از کسانی که آن نوار‌ها را - حتی یک نوار را- دارند درخواست می‌کنم یک نسخه از آن را در اختیار بنده قرار دهند که بسیار ممنون می‌شوم.»

 

وی سپس از شجونی پرسیده است: «شما که از سال پنجاه، چنین شناختی از من داشتید چرا تا پیروزی انقلاب، تا زمانی که حضرت امام -رضوان الله تعالی علیه- در قید حیات بودند هیچگاه با هیچکس این شناخت خود را در میان نگذاشتید تا از اشغال بعضی از پست‌ها مانند نمایندگی حضرت امام و نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و… جلوگیری کنید؟ حتماً نمی‌گویید که من اعتبار چندانی نزد امام و دیگر مقامات کشور نداشتم تا بتوانم چنین ادّعایی را به کرسی بنشانم و نیز حتماً نمی‌گویید که شما (بنده) در نزد امام و دیگر مسئولان از اعتباری برخوردار بودید که اگر به چنین مطالبی لب می‌گشودم تنها عِرض خود می‌بردم.»

 

علاوه بر این شجونی در بخشی از اظهارات خود در نشریه یادآور به ساخت منزلی از سوی بازاریان تهران برای موسوی خوئینی‌ها اشاره کرده و گفته است: «خاطرم هست بازاری‌ها می‌خواستند در آن ایّام برایش خانه‌ای بسازند، پیغام داده بود شما که دارید می‌سازید یک کمی بزرگ‌تر بسازید…»

 

موسوی خوئینی‌ها درباره این موضوع می‌نویسد: «زمانی که من بازداشت و زندانی بودم جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای امام جمارانی با کمک بعضی از علاقه‌مندان بدون اینکه من اطلاعی داشته باشم در جماران خانه‌ای کلنگی برای سکونت خانواده‌ام تهیه کرده بودند و ساختن منزل مسکونی در آن خانه توسّط خودم پس از آزادی از زندان انجام گرفت و بابت هزینه ساخت مقروض شدم؛ پس از پیروزی انقلاب حضرت امام –رحمت‌الله علیه- اطلاع یافتند و تمام مبلغ دین را توسّط مرحوم حاج‌احمدآقا -ره- پرداختند.»

 

وی اما این بخش از اظهارات شجونی را نیز مبنای رد ادعای مارکسیست بودن کرده و می‌نویسد: «یک نکته را به جناب آقای شجونی گوشزد می‌کنم که در پردازش این داستان به آن توجه نکرده‌اند و آن به گفته ایشان «معروف بودن من به گفتن تفاسیر مارکسیستی» از یک سو و «بازاری‌ها در آن ایام می‌خواستند برای من خانه بسازند» از دیگر سو است. آیا خود آقای شجونی باور می‌کند که بازاری‌ها برای یک مارکسیست خانه بسازند؟! آیا نمی‌دانند که رابطه مارکسیست با بازاری مثل رابطه جن و بسم‌الله است؟!»

 

وی سپس مواضع ضد مارکسیستی شجونی را عامل یادآوری خاطره‌ای از بنی‌صدر دانسته و می‌نویسد: «من از شدت ضد مارکسیست بودن آقای شجونی به یاد سخنی از بنی‌صدر افتادم. بنی‌صدر گفته بود بعضی از جوان‌ها به من می‌گویند قطب‌زاده مارکسیست شده است و من می‌گویم هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد، آن‌ها هرچه بیشتر اصرار می‌کردند من بیشتر انکار می‌کردم، پرسیدند شما از کجا این اندازه مطمئن هستید که قطب‌زاده مارکسیست نشده است؟ گفتم چون او اصلاً مارکسیسم را نمی‌فهمد!»

 

 

آیت‌الله آقارضی: بی‌اطلاعم!

 

جعفر شجونی نقل قول شهید مطهری درباره موسوی خوئینی‌ها را به دیدار آیت‌الله آقارضی شیرازی از آیت‌الله انواری پس از آزادی از زندان منسوب کرده است. او می‌گوید که این ماجرا را از زبان آقارضی شنیده است در حالی که وی هفته گذشته در گفت‌وگویی با خبرآنلاین با رد این ادعا، از روایت شجونی ابراز بی‌اطلاعی کرد.

 

آیت‌الله سید آقارضی شیرازی با بیان اینکه از چنین جلسه‌ای بی‌اطلاعم و در تمام سال‌های متمادی که با آقای مطهری گذراندم به یاد ندارم ایشان اهل غیبت بوده باشند، گفت که آقای مطهری حقیقتا اهل اخلاق و تدین واقعی بود. او یک مومن حقیقی بود.

 

او با تاکید بر اینکه «این حرف‌ها به آقای مطهری نمی‌خورد»، افزود: «ایشان درباره مسائل علمی افراد هم احتیاط می‌کرد که وقتی حرفی می‌زند از روی غیبت و تخطئه نباشد. چه رسد به اینکه اینگونه پشت سر کسی که در مجلس حضور ندارد اظهارنظر کند».

 

آقارضی شیرازی در این گفت‌وگو به مطایبه نیز متوسل شده و با طرح این پرسش که «اصلا مارکسیست چی هست؟»، ادامه داد: «ما که نمی‌دانیم مارکسیست چی هست که حالا مهم باشد فلان آقا مارکسیست هست. بعد هم این حرف‌ها به چه دردی می‌خورد. یک عده بی‌کار حرف‌هایی می‌زنند که نه به درد دنیای شما می‌خورد و نه به درد آخرتتان. هزار بار گفته‌ام. شما جوان‌ها گوش کنید. آخرتتان را با این حرف‌ها به باد می‌دهید. آن‌ها که اهل علم و فضل بودند و درس خوانده بودند، ما دیدیم چه طور سر همین حرف‌ها دنیا و آخرتشان را به باد دادند. همین گروهی که امثال مطهری و بنده را ترور کردند.»

 

 

منابع:

واعظی که علیه شما دروغ‌بافی کرده بود کیست؟، سایت آهنگ راه، شهریور ۹۰

آیا شهید مطهری، موسوی خوئینی‌ها را مارکسیست می‌دانست؟، گفت‌وگو با آقارضی شیرازی، خبرآنلاین

کلید واژه ها: موسوی خوئینی ها شجونی


نظر شما :