آیت‌الله منتظری: من کی گفتم پسرم دیوانه است؟

امام‌جمعه تهران می‌گوید چپ‌نماها از چپ‌گراها بدترند
۰۴ دی ۱۳۹۶ | ۰۱:۲۵ کد : ۶۱۴۲ گفتگو با تاریخ
امام‌جمعه تهران می‌گوید چپ‌نماها از چپ‌گراها بدترند
تاریخ ایرانی: برگرفته از روزنامه «اطلاعات» - ۱۱ دی ۱۳۵۸

 

پیش از هر چیز، سادگی و بی‌پیرایگی آدم‌ها در رابطه با محیط شیک مجلس سنای اسبق، مجلس خبرگان سابق و مجلس شورای انقلاب فعلی است که جلب نظر می‌کند. از آن صورت‌های صاف و موهای براق و کت‌و‌شلوارهای اتوکشیده خبری نیست. پس از لحظاتی مکث و نشستن روی قالی در اتاق انتظار، به طبقه بالا می‌روم و با امام‌جمعه تهران روبه‌رو می‌شوم. سوال‌ها را مطرح می‌کنم و جواب‌ها را می‌شنوم:

 

حضرت آیت‌الله، می‌خواستم نظرتان را راجع به موقعیت کنونی مذاکرات کردستان بپرسم. با توجه به اینکه می‌دانیم هیات نمایندگی خلق کرد، طرح خودگردانی را که از سوی هیات ویژه اعلام شده رد کرده و آن را جدا از اصل خودمختاری می‌داند.

 

واقعش این است که در کردستان من از همان اول هم مطمئن بودم، با آنکه این هیات حسن‌نیت، حسن‌نیت دارند و هدف آقا هم این است که کسی آنجا کشته نشود و کار کردستان هم اداره بشود؛ ولی بعضی از افرادی که در کردستان طرف مذاکره هستند، ما از اول هم می‌دانستیم که حسن‌نیت ندارند، آن‌ها واقعا یا مستقیم یا غیرمستقیم بالاخره منظورشان این است که کردستان را تجزیه کنند، خلاصه بی‌رودربایستی، اسمش را خودمختاری می‌گذارند. یک نیروهایی در وسط هستند که آن‌ها می‌خواهند کردستان را تجزیه کنند. تقریبا خطر این بود، منتها چیزی که هست، حالا هیات حسن‌نیت باید اتمام حجت با این‌ها بکنند و امیدواریم که ان‌شاءالله وقتی دیدند که نتیجه ندارد، این‌ها هم به خود بیایند و خلاصه دست از سرسختی‌شان بردارند و به هیات حسن‌نیت هم من بارها گفتم که شما سعی کنید با همه گروه‌ها مذاکره کنید نه یک گروه‌های خاصی فقط سروصدا... مثلا بیشتر با گروه‌های مذهبی مسلمان، آن‌ها را هم به حساب بیاورند و با آن‌ها مذاکره بکنند. مع‌الوصف حالا تا یک اندازه‌ای این گروه حسن‌نیت اتمام حجت کرده ولی اگر چنانچه این‌ها بخواهند سرسختی بکنند، ملت ایران نمی‌تواند در مقابل این مسئله ساکت باشد. قطعا آقا هم ساکت نخواهد بود و ملت ایران وظیفه دیگری خواهد داشت. برای اینکه ایران بایستی استقلالش حفظ شود و اگر خدای نکرده کردستان بخواهد حسابش از ایران جدا شود، استان‌های دیگر ممکن است همین‌طور بخواهند.

 

در قانون اساسی ما مسئله شوراها را داشته‌ایم. هفت، هشت اصل راجع به شوراها داریم که اگر چنانچه حسن‌نیت داشته باشند، همان اصول قانون اساسی درباره شوراها که اجرا بشود آن‌ها یک نحوه اختیاراتی خواهند داشت. تا یک اندازه‌اش هم واقعش این است که استان‌ها، احتیاجاتشان، امکاناتشان، شرایطشان با هم تفاوت دارد؛ بنابراین یک خورده بایستی که امور هر استانی به خودش محول شود به این معنا که کارهای عمرانی آنجا و مثلا فرض بگیرید امور دیگری که مربوط به خودشان است، بایستی در اختیار شوراها باشد که نخواهند برای امور جزئی به مرکز مراجعه کنند و کارها راکد و مختل بماند. تا یک اندازه واقعش این است که بایستی باشد و در همه استان‌ها نه فقط در کردستان. حساب جدایی باز کردن غلط است چه کردستان، چه بلوچستان، چه ترکمن، چه آذربایجان، چه اصفهان، چه شیراز. بالاخره هر استانی شرایطی و احتیاجاتی مخصوص به خودش دارد که باید شوراهای محلی اختیاراتی داشته باشند تا درباره امور منطقه‌شان از آن اختیارات استفاده کنند. برای کردستان، حساب جدا باز کردن غلط است.

 

 

کردها طی اعلامیه‌های مختلف تاکید کرده‌اند که به هیچ وجه تجزیه‌طلب نیستند و اخیرا هم در پیامی که در آن طرح خودگردانی را رد کرده‌اند، اعلام شده که در این طرح، روح پیام امام که برای مردم کردستان صادر کردند، درک نشده، راجع به این مسئله و اینکه کردها چندین بار در اعلامیه‌هایشان تجزیه‌طلب نبودن خود را تاکید کرده‌اند، چه می‌فرمایید؟

 

پس چه می‌خواهند؟ این خودگردانی چه کمبودی دارد؟ روح پیام امام چه بوده؟ این خودگردانی به نظر آقا هم رسیده است. علی‌ای‌حال عرض کردم اگر منظورشان این است یک نحوه اختیاراتی داشته باشند مربوط به امور عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، یک خصوصیاتی که شرایط هر منطقه‌ای ایجاب می‌کند؛ مثلا می‌خواهند در مدرسه علاوه بر اینکه زبان فارسی یاد می‌دهند کردی هم یاد بدهند، بسیار خوب بدهند؛ این‌جور چیزها اشکالی ندارد؛ اما اگر طوری است که می‌خواهد منجر شود به اینکه از مرکز جدا بشود، آن را ملت ایران به هیچ وجه نمی‌پذیرد و آن وقت هیات حسن‌نیت هم بایستی نه فقط با گروه‌هایی مثل آقای عزالدین یا آقای قاسملو صحبت کنند، بلکه بایستی با همه گروه‌ها به خصوص گروه‌های مذهبی صحبت کنند؛ یعنی مهاباد فقط مرکز نیست، باید به سنندج هم بروند، با همه گروه‌هایی که آنجا هستند باید صحبت کنند نه با یک عده‌ای که چریک‌های فدایی خلق هستند و آنجا جمع شده‌اند و آنجا را پاتوق قرار داده‌اند. این درست نیست، افرادی که آنجا هستند و محلی هستند، باید با همه آن‌ها صحبت شود.

 

 

فرمودید که خود امام هم طرح خودگردانی را ملاحظه کرده‌اند؟

 

 

به نظر آقا رساندند. به من گفتند به نظر آقا رسانده‌اند.

 

 

امام تایید کردند؟

 

 

به من گفتند به نظر آقا رسانده‌اند، اینکه من می‌گویم شنیده‌ام، شنیدم به نظر آقا رساندند... بالاخره ما انتظار داریم که چون این گروه حسن‌نیت واقعا حسن‌نیت دارد بر آقا هم حسن‌نیت دارند، این‌ها هم ان‌شاءالله حسن‌نیت داشته باشند و بخواهند مسئله حل شود و دنبالش را نکشند.

 

 

اجازه بفرمایید سوال دیگری را مطرح کنم، درباره اقدام اخیر پسرتان آقای محمد منتظری در مورد اعزام گروهی از داوطلبان به جنوب لبنان برای نبرد علیه اسرائیل، با توجه به اینکه گویا دولت لبنان با این امر مخالفت کرده در این مورد چه نظری درید؟

 

خود آقای محمدعلی منتظری ماشاءالله یک مردی است و سی‌وپنج شش سال دارد، شما از خود ایشان بپرسید و اما باید بگویم او افراد را برای لبنان نمی‌برد که لبنان بگوید ما کسی را نمی‌خواهیم، به خاطر نبرد با اسرائیل می‌برد. اسرائیل هم البته وقتی که کسی بخواهد در مقابلش بایستد ناراحت می‌شود، معلوم است باید هم ناراحت بشود. این اندازه است که وظیفه همه مسلمان‌هاست که از فلسطین و از همه زمین‌های اسلامی که در اختیار اسرائیل است دفاع بکنند و اسرائیل یک حکومت غاصب و زورگویی است که نه فقط محمدعلی منتظری، بلکه تمام کشورهای اسلامی، تمام کشورهای عربی بایست متشکل و متحد بشوند و اسرائیل غاصب را حسابش را برسند و این معنایش این نیست که یهودی‌ها را بریزند توی دریا. بلکه همان‌طور که حتی بعضی از یهودی‌ها هم گفته‌اند، این‌هایی که آمده‌اند اینجا بر ما حکومت می‌کنند، اهل این منطقه نیستند، یک عده از صهیونیست‌های آمریکا و اتریش و آلمان و همه جا جمع شده‌اند آمده‌اند اینجا و زمین‌های مردم را غصب کرده‌اند. یهودی‌ها، مسلمان‌ها و مسیحی‌ها سابقا در فلسطین با هم دوستانه زندگی می‌کردند، هیچ سروصدایی هم نبود. این‌هایی که آمده‌اند آنجا حکومت می‌کنند، این‌ها یهودی‌های اصیل نیستند، این‌ها صهیونیست‌های جاهای دیگرند و بر همه مسلمان‌ها واجب است به هر ترتیبی هست متحد شوند و این سرزمین را از دست صهیونیزم و عمال آمریکا نجات بدهند. این یک وظیفه است؛ اما حالا کار محمدعلی منتظری صحیح بوده یا نه این را از خودشان بپرسید. بالاخره یک مردی است عاقل و بالغ می‌تواند خودش دفاع کند.

 

 

 

به خلاف آنچه قبلا عنوان شده بود حالا می‌گویید او عاقل و بالغ است.

 

مگر من گفتم دیوانه است! این سوءاستفاده شد که من چنین چیزی گفته‌ام. من کی گفتم دیوانه است! عقلش از خیلی از این‌هایی که سر کار هستند و مملکت را اداره می‌کنند، زیادتر است. منتها یک آدمی است که عرق و احساسات مذهبی دارد. از این هم افراد سوءاستفاده کردند که گفتند فلانی گفته است محمدعلی منتظری عقلش از خیلی از این‌هایی که توی این مملکت سر کارند و دارند کار می‌کنند، بهتر است و دلسوزتر هم هست. ضمنا این را مخصوصا بنویسید، من کی گفتم دیوانه است! تکذیب کنید. خیلی عاقل‌تر از این‌هایی است که سر کار بودند و کشور را از بین بردند.

 

 

اتفاقا اینجا این مسئله مطرح است که آقای محمد منتظری قبلا در مصاحبه‌ای با یک مجله داخلی عنوان کرده بودند که آقای امیرانتظام از عمال صهیونیزم است و از این‌گونه هشدارها...

 

بالاخره محمدعلی منتظری پسر من است و هفده سال مبارزه کرده و واقعا هم به انقلاب ایران و به ایران و اسلام عشق می‌ورزد و هر فعالیتی هم می‌کند، هدفی جز خدا ندارد. با اخلاص کار می‌کند و دیوانه هم نبوده و نیست. اگر کسی این‌جور تعبیر کرده اشتباه کرده است.

 

 

اغلب اوقات به روابط حسنه ایشان با لیبی هم اشاره می‌شود.

 

داشته باشد. مگر روابط حسنه با لیبی گناه است؟ او عقیده‌اش این است که ما باید با همه کشورهای اسلامی و عربی متحد باشیم و ما در اصل یازده قانون اساسی داریم که چون مسلمان‌ها امت واحده هستند، ما باید با همه مسلمان‌ها روابط حسنه داشته باشیم و متحد باشیم. در همین حال که مرزهایمان محفوظ باشد. حالا می‌خواهد لیبی باشد، می‌خواهد لبنان یا جای دیگر باشد.

 

 

پس چگونه است که مدت‌ها این روابط با لیبی برقرار نبوده در حالی که قصد و روح قضیه این بود که ما با کشورهای اسلامی متحد باشیم.

 

بروید از دولت بپرسید، من نمی‌دانم، از دولتی که روابط نداشته است بپرسید.

 

 

تصور نمی‌فرمایید قطع روابط به خاطر مسئله امام موسی صدر بوده است؟

 

شاید بوده، من نمی‌دانم... بر فرض هم باشد؛ مسئله آقا موسی به جای خود. البته بایستی که همه مسلمان‌ها به اندازه اسمشان کوشش بکنند بلکه داستان آقا موسی را حل کنند، ولی مسئله آقا موسی سبب نمی‌شود که ما بیاییم روابط کشورها را به هم بزنیم، برای اینکه دولت لیبی، همان روز می‌گفت هیاتی را برای تحقیق بفرستید و قاعده‌اش این بود که ما هیاتی را می‌فرستادیم به آنجا و از آن‌ها هم می‌خواستیم بیایند با ما همکاری کنند، تحقیق کنند راجع به آقا موسی، قهر کردن مسئله آقا موسی را حل نمی‌کرد. با راه آشتی بهتر می‌شد مسئله را پیگیری کنیم. اگر این برای این جهت بوده این سیاست، سیاست غلطی بوده است.

 

 

حضرت آیت‌الله در مورد اتهام آقای امیرانتظام، با توجه به اینکه ایشان در دولت قبلی سمت معاونت نخست‌وزیر و سخنگو را داشتند، چه نظری دارید؟

 

بله، خوب لابد تعمد نبوده، ولی خب اشتباهی شده، این است که باید دقت بیشتری کرد. از این به بعد هم بایستی کسانی که در راس کار می‌آیند، دقت بیشتری در انتخاب افراد برای پست‌های حساس بکنند و خلاصه روابط، بر ضوابط مقدم نباشد، ضوابط را بر روابط مقدم کنند. ما با این رفیقیم، ما با این آشناییم، این‌ها هیچ ملاک نباید باشد. بایستی سعی بکنند کسانی که سر کار می‌آیند، ان‌شاءالله کسانی را که در متن انقلاب بودند، جوان‌های علاقه‌مندی را که می‌خواهند به مملکت خدمت کنند، این‌ها را بیاورند روی کار و افرادی را که حتی مشکوک هم باشند، این‌ها را نمی‌گوییم بریزند دور اما کارهای حساس را به این‌ها ندهند.

 

 

حضور ایشان در کابینه آقای بازرگان از طرف چه مقامی بوده است؟

 

نمی‌دانم لابد از طرف آقای بازرگان، البته نمی‌گویم سوءنیتی بوده، لابد اشتباه شده است. باید دقت بیشتری بشود.

 

 

تصور نمی‌فرمایید این مسئله در موقعیت آقای بازرگان تاثیر سوء داشته باشد؟

 

ممکن است یک اندازه‌ای داشته باشد؛ ولی آقای بازرگان هم مطمئنا عمدا این کار را نکرده است.

 

 

با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست‌جمهوری اجازه بفرمایید سوال کنم که با توجه به موقعیت شما در میان مردم، حضرتعالی قصد کاندیدا شدن برای ریاست‌جمهوری را ندارید؟

 

نه به هیچ وجه.

 

 

اصولا نظرتان درباره انتخابات ریاست‌جمهوری چیست؟

 

این انتخابش با مردم است. منتها چیزی که هست در قانون اساسی هست که بایستی رئیس‌جمهوری از اشخاصی باشد که هم مذهبی باشد، هم سیاسی – مذهبی باشد یعنی باید آشنا باشد به مذهب اسلام، چون ما حکومتمان جمهوری است – به معنای انتخاب مردم – ولی جمهوری‌ای است بر اساس اسلام. اگر بنا باشد آدمی باشد که آشنا به مسائل اسلام نباشد، مثل محمدرضا پهلوی باشد وقتی که رفته بود حج عمره بجا بیاورد، دو رکعت نماز بلد نبود، یک نفر آنجا ایستاده بوده که کلمه به کلمه می‌گفت و او هم تکرار می‌کرد. یک چنین آدمی نبایستی رئیس کشور اسلام باشد. باید کسی باشد که آشنا به مسائل اسلامی باشد و در عین حال به سیاست روز هم آشنا باشد و همان‌طور که در قانون اساسی است، باتقوا باشد، مدیر و مدبر باشد، دارای مذهب رسمی کشور هم باشد و مهمتر از همه اینکه آدمی باشد انقلابی. ملت ایران چون انقلاب کرده باید کسی را بیاورد که برای انقلاب ارزش قائل باشد. آقای مهندس بازرگان خدا حفظش کند، خودش اولش می‌گفت که من انقلابی نیستم. ایشان موقت هم آمده بودند. باید یک کسی باشد که مومن به انقلاب باشد و انقلابی کار کند. همان‌طور که گفتم در سر کارهایی مثل نخست‌وزیری، مثل وزارت، استانداران، مدیرکل‌ها برای این‌ها یک افراد انقلابی که ضربتی کار بکنند لازم است؛ چون کشور ما الان مثل ساختمانی می‌ماند که خراب شده و احتیاج به نوسازی دارد و وقتی که احتیاج به نوسازی دارد، دست به هم مالیدن و گام به گام برایش فایده ندارد. بایست ضربتی، همه کارها انجام بشود. آن جوان‌هایی که زندان رفتند فعالیت کردند، بیشتر قدر انقلاب را می‌دانند. این‌ها را باید بیاورند سر کار که به فکر پول و پست و مقام نیستند، بلکه دلشان می‌تپد برای اینکه کشورشان ترقی بکند و در عین حال بر طبق موازین اسلام. ان‌شاءالله ملت باید یک رئیس‌جمهوری را که معتقد به این مسائل باشد انتخاب بکند.

 

 

بر دو نکته تاکید فرمودید: مذهبی بودن و سیاسی بودن رئیس‌جمهوری. تصور می‌فرمایید کدام ارجح‌تر است؟

 

هر دو باید باشد؛ چراکه اگر یک آدم مذهبی باشد؛ اما شم سیاسی نداشته باشد کشور را به باد می‌دهد. عکس آن هم صادق است.

 

 

در مورد کاندیداهای احتمالی ریاست‌جمهوری چه نظری دارید؟

 

هنوز نظری ندارم. بعد که کاندیداها اعلام شدند انسان می‌بیند کدامشان بهتر است.

 

 

درباره کاندیدا شدن امام، برای ریاست‌جمهوری چه نظری دارید؟

 

نه ایشان نمی‌شود و نمی‌تواند هم. ایشان رهبرند و حساب رهبر غیر از مسئله رئیس‌جمهوری است. قطعا هم ایشان نمی‌پذیرند. کسانی هم که اصرار به رئیس‌جمهوری ایشان دارند، می‌خواهند افکار مردم را در کانال انحرافی بیندازند؛ یعنی از باب اینکه مطمئن هستند گروه‌های خودشان روی کار نمی‌آیند، می‌خواهند آن‌هایی هم که می‌آیند، رای نیاورند.

 

 

البته در مورد رئیس‌جمهوری شدن امام، عده‌ای معتقدند که...

 

آخر کار رئیس‌جمهوری غیر از کار آیت‌الله خمینی است. ایشان در قم هستند، وضعشان، کارشان جور دیگری است. رئیس‌جمهوری کارهای دیگری دارد.

 

 

نظر حضرتعالی درباره فعالیت احزاب و دسته‌جات مختلف چیست؟

 

ما در قانون اساسی هم ذکر کردیم که اجتماعات و حزب‌ها در صورتی که مخالف اساس اسلام و استقلال کشور نباشند، آزادند و می‌توانند فعالیت سیاسی داشته باشند، به شرط اینکه بر اساس استقلال کشور و اسلام باشند.

 

 

حضرتعالی در نمازهای جمعه از یک گروه چپ، بیش از سایر گروه‌ها انتقاد کرده و از آن اسم برده‌اید، در حالی که سایر احزاب و گروه‌های چپ به آن صراحت مورد انتقاد شما قرار نگرفته‌اند. آیا شما از جهات عملی درجات متفاوتی برای دسته‌جات چپ قائل هستید؟

 

من گفتم، چپ‌نماها، نگفتم چپ‌گراها. این را تاکید کردم که ایران ما این همه چپ ندارد. یک عده حالا واقعا عقیده‌شان این است. فرض کنید مارکسیست هستند، اما جهات انسانی را رعایت می‌کنند. یک عده هستند که این‌ها چپ‌نما هستند و من مثال هم زدم، گفتم که من یادم است که مرحوم آیت‌الله بروجردی قبل از ۲۸ مرداد، در اشنویه بود و من هم بودم آنجا، یک عده را فرستاده بودند آنجا که آمده بودند میتینگ می‌دادند به عنوان اینکه ما کمونیست هستیم. در قم هم همین‌طور برای اینکه آقای بروجردی را ناراحت بکنند که بگویند حالا مصدق دارد ایران را کمونیست می‌کند، پس باید شاه را برگرداند. این‌ها کمونیست‌هایی بودند که خود سفارت آمریکا و آقای لوئی هندرسن و دارو‌دسته‌اش درست کرده بودند. بعضی اوقات، ایادی غرب مثل آمریکا یک چپ‌نماهایی هم درست می‌کنند برای این‌گونه فعالیت‌ها. این چپ‌نماها بیشتر کار را خراب می‌کنند تا چپ‌گراها، نه اینکه مخلص چپ‌گراها باشم، ما با غیراسلام مخالفیم؛ اما چپ‌نماها از چپ‌گراها بدترند.

 

 

این روزها مسئله محاکمه گروگان‌های آمریکایی وارد مراحل جدی‌تری شده است. با توجه به اینکه احتمال دارد گروگان‌ها به توصیه مقامات آمریکایی در دادگاه سکوت اختیار کنند، در آن صورت نحوه محاکمه به چه شکلی خواهد بود؟

 

ما در محاکمه در حقیقت فقط نمی‌خواهیم این‌ها را محاکمه کنیم، آن هم محاکمه‌ای در یک سطح وسیع، برای اینکه جنایاتی که آمریکا در این بیست‌و‌پنج سال در ایران – به خصوص – انجام داده و در کشورهای خاورمیانه در لبنان در فلسطین و یا در ویتنام انجام داده، این‌ها بر هیچ‌ کس مخفی نیست، یک مقدمه‌ای است که ما می‌خواهیم یک دادگاه بین‌المللی ان‌شاءالله برپا شود و از قضات دنیا – آن‌هایی که افراد روشنی هستند – دعوت کنیم بیایند اینجا تا مظالم آمریکا معلوم بشود. هدف این است. حالا این‌ها می‌خواهند سکوت کنند، می‌خواهند نکنند. این‌قدر پرونده و مدارک هست که دیگر احتیاجی به این نیست که این‌ها صحبت بکنند یا نکنند.

 

 

اخیرا گویا بین وزیر امور خارجه و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در مورد محاکمه گروگان‌ها اختلاف نظرهایی به وجود آمده یا حداقل چنین استنباطی شده است، حضرتعالی در این مورد چه نظری دارید؟

 

من اصلا اطلاعی در این مورد ندارم. نه از صحبت قطب‌زاده و نه از صحبت دانشجویان.

 

 

خود حضرتعالی در مورد گروگان‌ها چه سیاستی را تاکید می‌کنید؟

 

آنچه فعلا مطرح است، این است که از این‌ها مدارکی پیدا شده که کارهای جاسوسی داشته‌اند. این مدارک بالاخره باید روشن بشود؛ بنابراین این باید رسیدگی شود چون بدون مدرک نیست و مدارکی پیدا شده که این‌ها فقط به کار دیپلماسی‌شان قناعت نمی‌کرده‌اند و کارهای جاسوسی انجام می‌داده‌اند؛ پس بنابراین حق رسیدگی هست.

 

 

حجت‌الاسلام امید نجف‌آبادی حاکم شرع اصفهان اخیرا در مصاحبه‌ای با یک روزنامه اعلام کردند که در مورد محاکمه میراشرافی در اصفهان از سوی یک مقام عالی‌رتبه در سطح مملکت تحت فشار قرار گرفته بودند مبنی بر اینکه میراشرافی آزاد شود. با توجه به اینکه حضرتعالی در جریان مسائل اصفهان هستید تا چه حد از این موضوع اطلاع دارید؟

 

من این اندازه می‌دانم که آقای امید، طلبه فاضلی است و آدم متدینی هم هست و از طرف ما هم قاضی بوده و خودش هم گفت که مدارک تمام قضاوت‌هایی که من کرده‌ام موجود است و هر کس می‌خواهد بیاید رسیدگی بکند. در پرونده آقای میراشرافی نیز، هم قاتل بوده و هم کارهای دیگری که مستحق اعدام بوده است؛ بنابراین من نمی‌توانم نسبت به پرونده آقای میراشرافی اظهارنظر بکنم برای اینکه کسی که در جریان کار است و پرونده دستش است بهتر از من می‌داند که کنار هستم. من نمی‌توانم بگویم که آقای میراشرافی به حق بوده یا ناحق بوده، کسی که پرونده دستش هست باید بگوید، اگر هم کسی اشکالی دارد باید برود و به او بگوید پرونده را بیاور و بعد ببیند پرونده چه هست؟ دورادور نمی‌شود قضاوت کرد.

 

 

مسئله این است که آقای امید از سوی چه کسی تحت فشار قرار گرفته است؟

 

کسی چه گفته، من اطلاعی ندارم. من نمی‌دانم. من خبر ندارم. من بالاخره آقای امید را تحت فشار قرار نداده‌ام.

 

 

حضرت آیت‌الله چه کار می‌شود کرد که از این‌گونه اعمال نظرها جلوگیری کرد؟

 

بالاخره اختلاف نظر هست. فرض کنید ممکن است که یک کسی پرونده‌ای دستش است و کسی هم که پرونده‌اش ناجور است، لابد قوم‌و‌خویش‌هایی دارد که متشبث به این طرف و آن طرف می‌شوند و لابد یک سفارش‌هایی هم می‌کنند. این یک چیز طبیعی است که هیچ وقت دو نفر از پیش قاضی خوشحال برنمی‌گردند.

 

 

این درست است اما این مسئله نشان‌دهنده این است که پاکسازی در همه سطوح از پایین تا بالا رعایت شود...

 

من دیگر خبر ندارم که در بالا چه کسی بوده و چی بوده، من اطلاع ندارم.

 

 

بعد از این ماجرا گویا آقای امید هم استعفا کرده‌اند.

 

آقای امید نه، استعفا نداده، مثل اینکه خودش گفته که من دیگر به اصفهان نمی‌روم. البته شهرش است، ولی به عنوان قضاوت دیگر نمی‌رود.

 

 

یعنی از کارشان استعفا دادند؟

 

شاید...

 

 

با توجه به وقایع اخیر اصفهان، موفقیت تصفیه سرمایه‌داران وابسته در این شهر به چه صورتی است؟

 

این را ما در همه ایران احتمالا می‌دانیم که آن افراد ضد انقلاب هنوز خیلی‌هایشان سر کارهایشان هستند؛ چون تصفیه کامل نشده است.

 

 

در روزنامه‌ها آمده بود که یک سرمایه‌دار اصفهانی در مرز ایران و ترکیه دستگیر شده که کارت عبور مجاز با سلاح و بدون سلاح از کمیته مرکزی تهران به همراه داشته است.

 

بله در روزنامه نوشته بود که یک چیزهایی هم مرموز از او گرفته‌اند و مال ملک‌شهر اصفهان بوده است. من خبر ندارم؛ ولی می‌دانیم که تصفیه کامل نشده چون اگر بخواهید تصفیه کنید یک نصف جمعیت را بایستی بریزید دور!

 

 

آیا فکر می‌کنید تصفیه‌های اساسی هم نشده؟

 

تصفیه‌های اساسی هم نشده. بله مثلا در ادارات هم هنوز تصفیه کامل نشده، ما می‌دانیم که نشده است.

 

 

چه راهی پیشنهاد می‌فرمایید برای این تصفیه‌ها؟

 

تدریجا این کار را باید بکنند.

 

 

تصور می‌فرمایید چرا تا به حال انجام نشده؟

 

دولت آن قدرتی که باید داشته باشد لابد نداشته است، چون وضع کشور متزلزل بوده. در وقت انقلاب بالاخره تزلزل هست و هنوز دولت مستقل نشده که قدرت داشته باشد این‌جور کارها را بکند و الا اگر دولت قدرت داشت که قضایای کردستان و این‌ها پیش نمی‌آمد. این‌ها همه از ضعف دولت مرکزی سوءاستفاده کردند.

 

 

حضرت آیت‌الله، چه تفاوتی میان الان که شورای انقلاب اداره مملکت را بر عهده گرفته و قبلا که دولت مهندس بازرگان بر سر کار بوده حس می‌کنید؟ آیا در این فاصله جهشی صورت گرفته است؟

 

جهش محسوسی نبوده حالا شاید یک کارهای بهتری شده باشد؛ اما هنوز آن‌طور که خیلی محسوس باشد نیست. جهش نیست اما یک خرده تحول هست. فرق می‌کند بین تحول و جهش.

 

 

می‌فرمایید محسوس نیست؛ بنابراین می‌شود این‌طور مطرح کرد که آیا به نظر آیت‌الله، شورای انقلاب از پس حل بعضی از مشکلاتی که سبب تضعیف دولت سابق شده بود، برآمده است؟

 

خب گفتم، خودشان می‌گویند شده است.

 

 

شما چه می‌فرمایید؟

 

من اطلاع ندارم. من جزو شورای انقلاب هم نیستم، گاهی می‌روم آنجا یک اظهارنظرهایی می‌کنم، عضویت ندارم.

 

 

حضرت آیت‌الله! اصل یازدهم قانون اساسی، ایران را جزء لاینفک امت اسلامی می‌داند و نشانگر وحدت ما با دول اسلامی است. با توجه به روش خصمانه‌ای که بعضی از دول مسلمان در برابر ما پیش گرفته‌اند تصور نمی‌کنید این یک موضوع یک‌جانبه است؟

 

این گناه دولت‌هایشان است. بعضی از دولت‌های کشورهای اسلامی هستند که افراد فاسدی هستند و چاپ محمدرضا پهلوی‌اند، اما ملت‌هایشان با ما هستند. ملت‌ها مطمئنیم که با ما هستند مگر اینکه هنوز به ماهیت انقلاب اسلامی پی نبرده باشند و الا ملت‌ها علاقه‌مند به اسلام و انقلاب اسلامی ایران هستند. بعضی از سران کشورهای اسلامی هستند که کارشکنی می‌کنند و واقعش این است که خودشان از عمال همان صهیونیزم جهانی هستند.

 

 

حالا اگر این دولت‌ها مدت‌ها بر سر کار بودند و نگذاشتند آن ملت‌ها – که البته هنوز نشانه‌های وسیعی از همدلی‌شان با انقلاب اسلامی خودمان نمی‌بینیم مگر در مواردی جسته‌گریخته – به نفع انقلاب اسلامی ما کار کنند، تکلیف این اصل قانون اساسی ما در قبال آن دولت‌ها چیست؟

 

ما تا اندازه‌ای که می‌توانیم باید به مسلمان‌ها و به ملت‌ها کمک بکنیم تا اندازه‌ای که قدرت داریم. یک اصل دیگر هم داریم که مربوط به سیاست خارجی ماست، اصل صدوپنجاه‌و‌چهارم (در اینجا آیت‌الله، اصل ۱۵۴ را از روی قانون اساسی بازگو کردند) که مال همه مستضعفین است، بعد اصل صدوپنجاه‌و‌دو را داریم که راجع به کشورهای اسلامی است (آیت‌الله اصل ۱۵۲ را از روی قانون اساسی خواندند) پس سیاست خارجی ما اصلا باید این‌طوری باشد. دفاع از همه مسلمان‌ها و همه مستضعفین به اندازه قدرتمان بکنیم، بدون اینکه دخالت مستقیم در کشورشان داشته باشیم و به عبارت دیگر هدف ما، انسان‌ها هستند نه کشورها. ما آب و خاک نمی‌خواهیم؛ اما از مسلمان‌‌ها باید حمایت کنیم. از انسان‌ها باید حمایت کنیم. این دیگر یک وظیفه دینی و اسلامی است؛ برای اینکه با ظالم باید دشمن باشیم و کمک مظلوم باشیم. این را دیگر هیچ کس نمی‌تواند بگوید که چرا شما حمایت از مظلوم کردید. آب و خاک را ما نمی‌خواهیم توسعه بدهیم، یک وجب از آب و خاک هیچ کشوری را نمی‌خواهیم، یک وجب از آب و خاک کشورمان را هم به کسی نمی‌دهیم و در عین حال از مظلومین و مستضعفین در درجه اول مسلمان‌ها و بعد غیرمسلمان‌ها وجدانا و حسب عقیده اسلامی باید دفاع کنیم.

 

 

می‌خواستم نظر آیت‌الله را در مورد کمیته‌ها بپرسم. می‌دانید که در بسیاری موارد شکایاتی شده و انتقاداتی به آن‌ها گرفته شده از جمله اینکه عوامل ساواک موفق به نفوذ درون آن‌ها شده‌اند.

 

کم‌و‌بیش این‌جور شکایات می‌شود. بالاخره وقتی یک تشکیلاتی برپا می‌شود، ممکن است ضعف هم در آن راه پیدا کند. این را باید به تدریج تصفیه کنند.

 

 

اصولا به نظر شما وجود کمیته‌ها ضرورت دارد؟

 

کمیته‌ها دیگر حالا خیلی ضرورت ندارد. دیگر حالا باید یک کاری کرد که کم‌کم همان قوای انتظامی را تقویت کرد و پاسداران انقلاب را، چون کمیته‌ها یک چیز موقتی بود.

 

 

حالا اگر اجازه بفرمایید در مورد رادیو تلویزیون سوال کنم. اهمیت این رسانه و نقش آن در حوادث مختلف مملکت، از جمله کردستان و اخیرا تبریز و ایراداتی که از جهت وجود سانسور به آن گرفته می‌شود، به طوری که آقای بنی‌صدر هم چندی قبل در یک گفت‌و‌گوی تلویزیونی بر همین مسئله در ارتباط با رادیو تلویزیون انگشت گذاشتند که جلوگیری از انعکاس یک خبر به مراتب باعث انعکاس منفی بیشتر بین مردم می‌شود.

 

رادیو تلویزیون همان‌طور که می‌فرمایید و بعد هم مطبوعات و روزنامه‌ها، این‌ها نقش حساسی در مملکت دارند و موقعیتشان خیلی حساس است. اگر چنانچه کوچکترین انحرافی داشته باشند در سطح کشور اثر می‌گذارد و به عکس اگر چنانچه خودشان را مجهز کنند برای ساختن افراد کشور، می‌دانید که چقدر اثر مثبتی دارد؛ بنابراین خیلی بایستی دقت کنند و خلاصه بدانند که وظیفه‌شان سنگین است و رادیو تلویزیون این‌طور که ما شنیده‌ایم متاسفانه گروه‌های مختلف در آن هستند. شاید حدود ۹ هزار کارمند و کارگر دارد. حالا بر فرض هم یک کسی در راس کار باشد، او هم در راس کار بالاخره یک دستوراتی می‌دهد؛ اما تا می‌آید از کانال‌های مختلف بگذرد، آن کسی که مربوط به گروه اخبار است و آن دیگری که مربوط به گروه دیگر، این‌ها بالاخره وقتی گروه‌های مختلف باشد هر کدام یک اعمال نظرهایی خواهند کرد و قهرا این نابسامانی‌ها در آن پیدا می‌شود؛ ولی نبایست باشد، بایستی سعی کنند سانسور نکنند و مطالبی را که به نفع مملکت و اسلام است پخش کنند. البته اگر یک وقت یک چیز‌های ناجوری باشد، مثلا یکی بخواهد بیاید در رادیو تلویزیون فحش بدهد به ملت ایران، این را نبایست اجازه پخش بدهند. در یک سطحی که به نفع مملکت است و به نفع اسلام و مسلمانان است، بایستی سانسور نکنند و روش صحیح داشته باشند. سلیقه‌های خودشان را افراد نباید اعمال کنند.

 

 

در حال حاضر شما رادیو تلویزیون را تایید می‌کنید؟

 

من عرض کردم، من هنوز صد درصد نمی‌دانم ولی این وظیفه‌شان است؛ اما حالا دیگر ما چون همه برنامه‌ها را نگاه نکرده‌ایم، بالاخره هنوز رادیو تلویزیون صد درصد ایده‌آل نیست. این صاف و پوست‌کنده، هنوز نیست. امیدواریم بشود.

 

 

آیا رهنمودی در جهت بهبود وضع رادیو تلویزیون دارید؟

 

رهنمود همین که توجه داشته باشند و بدانند کوچکترین انحراف، در سطح یک کشور اسلامی اثر می‌گذارد و اعمال سلیقه و غرض‌ورزی نکنند.

 

 

حضرت آیت‌الله! مستحضرید که این روزها بازار شایعات و تهمت‌ها داغ است، چرا ترتیبی اتخاذ نمی‌شود که قبل از محاکمه متهمان و اثبات جرم آن‌ها، از تهمت و افترا نسبت به اشخاص خودداری شود؟ در حالی که در شرع مقدس نیز این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

غلط است. این غلط است. کسی تا اتهامش ثابت نشده در دادگاه، کسی حق ندارد تهمت بزند به کسی و آبروی کسی را ببرد؛ چون آبروی همه مسلمان‌ها محترم است؛ حتی در آنجا هم فقط حق دارند محاکمه‌شان بکنند. توهین هم حتی حق ندارند نسبت به متهمین انجام دهند.

 

 

در مورد آقای نزیه و متین‌دفتری، حکم به مصادره اموال آن‌ها داده شده در حالی که هنوز محکومیت نامبردگان از طریق دادگاه به اثبات نرسیده است.

 

من خبر ندارم. شاید بر ایشان ثابت شده باشد؛ اما من خبر ندارم. شاید مصادره نبوده، توقیف گفته‌اند. این دو کلمه دو معنا دارد؛ مصادره و توقیف. تا دادگاه نشود مصادره غلط است. ممکن است توقیف باشد، توقیف معنی‌اش این است که یک وقت ممکن است بخواهد مال را بفروشد و فرار کند، در این صورت توقیف می‌کنند و بعد که محاکمه کردند اگر مستحق مصادره است، مصادره می‌کنند. اگر مستحق مصادره نیست، مصادره نمی‌کنند. فرق است بین توقیف و مصادره. اگر گفته‌اند توقیف، مال متهم را می‌شود توقیف کرد. اگر مصادره گفته‌اند، غلط است، مادامی که ثابت نشده است.

 

 

حضرتعالی برای جلوگیری از اشتباهات احتمالی در این‌گونه موارد چه توصیه‌ای می‌فرمایید؟

 

خلاصه بی‌جهت اشخاص را متهم نکنند. بی‌جهت نمی‌شود مال مردم را تصرف کرد. بی‌جهت آبروی اشخاص را حق نداریم ببریم مادامی که ثابت نشود.

 

 

شما بارها در سخنانتان متذکر شده‌اید که اسلام مرز نمی‌شناسد؛ پس چگونه است که در قانون اساسی ذکر شده که ولی فقیه باید ایرانی باشد، در حالی که ولایت فقیه در مورد همه امت مسلمان شیعه صدق می‌کند.

 

 

فقیه ذکر نشده. بنا بود ذکر بشود ولی ذکر نشده؛ ولی رئیس‌جمهور ذکر شده که ایرانی باشد. خب این‌ها یک شرایطی است در شرایط فعلی.

 

 

یعنی در قانون اساسی ذکر نشده که ولی فقیه باید ایرانی باشد؟

 

نه، یک اصل داشتیم که بنا بود؛ ولی این اصل نیامده. به تصویب نرسید. پنج، شش اصل ما داشتیم یکی راجع به متمم بود که اصل خوبی هم بود. می‌خواهید بهتان نشان بدهم (در اینجا آیت‌الله نوشته اصل مذکور را نشان دادند) ما این را تنظیم کرده بودیم، متاسفانه وقت گذشت و رفقایمان هم نیامدند. این است که ... (در اینجا آیت‌الله اصل مذکور را قرائت کردند) «هرگاه که تشکیل مجلس خبرگان را تصویب نماید. این مجلس مرکب از مجتهدان و حقوقدانان منتخب از طرف مردم تشکیل می‌گردد و اختیارات آن محدود به متمم یا تغییر یا تجدید نظر نسبت به همین اصل یا اصول معین آن است. اصول بخش کلیات قانون اساسی و اصول مسلمه اسلامی و همچنین اصول شورای نگهبان از این حکم مستثنی است و قابل اظهارنظر نمی‌باشد.» این یک اصل بود که مطرح شد در کمیسیون‌های مشترک، اما اینجا هنوز تصویب نشده، یعنی وقت گذشت. یکی دیگر این اصل است که «رهبر یا اعضای شورای رهبری جمهوری اسلامی ایران در زمان تصدی امر باید مقیم و ساکن ایران باشند و قانون اساسی را پذیرفته باشند...» این‌ها اصولی است که ما داشتیم ولی متاسفانه وقت گذشت و به تصویب نرسید.

 

 

این اصول امکان دارد در متمم بیاید؟ یعنی فکر می‌کنید متمم قانون اساسی تنظیم شود؟

 

بله متمم می‌آید؛ چون که در اصل صدو‌سی‌و‌دو، وجود متمم پیش‌بینی شده است و اشاره به احتمال تجدید نظر در بعضی اصول از طریق متمم شده است.

 

 

بدین ترتیب همان‌طور که امام فرمودند امکان تنظیم متمم وجود دارد؟

 

ممکن است بله، اما دولت این کار را نمی‌تواند بکند. مجلس باید اقدام کند و خبرگانی بیایند و تجدید نظر بکنند.

 

 

با این تعاریف، در مورد اینکه اعلام نشده در قانون اساسی که باید ولی فقیه ایرانی باشد، شما ایرادی می‌بینید؟

 

والله در ایران باید باشد، ایرانی نه؛ ولی در ایران باید باشد. حالا ایرانی نباشد؛ ولی باید در ایران باشد چون می‌خواهد مملکت را اداره کند.

 

 

نظر آیت‌الله در مورد حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان و مسائلی که اخیرا در حول‌و‌حوش آن مطرح شده چیست؟

 

من از ماهیت حزب جمهوری خلق مسلمان هیچ اطلاعی ندارم. فقط همین اندازه می‌دانم یک عده از فضلا مثل آقای گلسرخی، مثل آقای خسروشاهی در آن بودند و جزو موسسین بودند. منتها مدتی قبل استعفا دادند و خودشان به نظرشان می‌آید که این حزب، حزبی که با موازین جور بیاید، نیست. من بیش از این از ماهیتش اطلاعی ندارم.

 

 

پس از وقایع اخیر تبریز، شما از حضرت آیت‌الله شریعتمداری خواستار انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان نشدید؟

 

نه من چنین چیزی نخواستم. آقای شریعتمداری خودش اعلام کرده بود که من عضویتی در این حزب ندارم و به من مربوط نیست.

 

 

اصولا راجع به مسئله تبریز، در رابطه با این حزب چه نظری دارید؟

 

حزب جمهوری خلق مسلمان این کارشان درست نبوده که رفته‌اند رادیو تلویزیون را اشغال کرده‌اند. این کارشان غلط بوده و باید تعقیب بشود؛ برای اینکه اگر هر عده‌ای بخواهند بلند شوند راه بیفتند رادیو تلویزیون را و استانداری و این‌ها را اشغال کنند، در مملکت هرج‌و‌مرج می‌شود. این کارشان کار غلطی است؛ اما حالا دیگر ماهیت حزب چیست، خبر ندارم. می‌دانم که موسسین اصل‌کاری آن استعفا داده‌اند جلوتر، یک ماه قبل تقریبا.

 

 

ولی حزب جمهوری خلق مسلمان گفته که مردم تبریز بوده‌اند که رفته‌اند و رادیو تلویزیون را اشغال کرده‌اند و فقط این حزب نبوده.

 

نه حزب جمهوری خلق مسلمان در جلو بوده. مسلم است که به تحریک آن‌ها بوده و حتی معلوم شد که یک افرادی هم مثل یک عده از چریک‌های فدایی هم افراد اشرف دهقان و این‌ها هم آنجا بوده‌اند و این اندازه هم مثل اینکه مسلم شده بوده.

 

 

نظر شما درباره نظر آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری درباره ولایت فقیه و عدم موافقت ایشان با اصل ۱۱۰ قانون اساسی چیست؟

 

آقای شریعتمداری صریحا نگفته‌اند که من ولایت فقیه را قبول ندارم و حالا یک چیزی از آقای شریعتمداری در مجله «الهادی» اینجا هست که ایشان صریحا ولایت فقیه را در زمان غیبت امام زمان در سطح وسیعی در مجله الهادی در مصاحبه‌شان گفته‌اند و آقای شریعتمداری ولایت فقیه را قبول دارند. در آنجا خیلی محکم درباره آن گفته‌اند و فقیه را مثل امام و پیغمبر دانسته است. (در اینجا نسخه تکثیرشده‌ای از مصاحبه مذکور در مجله الهادی آورده شد.)

 

 

ممکن است بپرسم تاریخ این مطلب مربوط به چه موقع است؟

 

مجله الهادی در سال ۴۲ بوده است.

 

 

یعنی این مطلب متعلق به سال ۴۲ است؟

 

بله... اما مجله الهادی الان هم منتشر می‌شود، دارالتبلیغ آن را منتشر می‌کند.

 

 

اما آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری نظر خود را راجع به مسئله ولایت فقیه اخیرا اعلام کرده‌اند.

 

این‌طور که ایشان اینجا گفته‌اند اصلا نمی‌شود که منکر باشد. بگیرید مطالعه کنید ببینید؛ می‌گوید ضروری است.

 

 

منتها همان‌طور که فرمودید متعلق به قبل است.

 

من چه می‌دانم حالا دیگر.

 

 

اگر بخواهیم مسئله را از جهت فقهی بررسی کنیم در این صورت اختلاف عقیده در بین مراجع شیعه به چه صورتی باید حل شود؟

 

در مسائل کلی اگر باشد بنا به موقعیت، هر کدام می‌توانند اظهارنظر کنند؛ اما اگر چنانچه حکم باشد، یک مجتهدی مثل آقای خمینی اگر یک حکمی کرد، همه مجتهدین دیگر هم باید عمل کنند؛ مثلا آقای خمینی گفت امروز روز عید است، همه باید عمل بکنند؛ حتی مجتهدین دیگر. اما در مسائل کلی اگر باشد، هر کس باید مرجع تقلید بشود.

کلید واژه ها: آیت الله منتظری


نظر شما :