نوید بازرگان: پدرم ناکام بود اما ناامید نبود

۰۷ بهمن ۱۳۹۱ | ۱۷:۳۸ کد : ۳۰۱۱ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: محمد نوید بازرگان، کوچکترین فرزند مهندس مهدی بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت، هم دستی در نقاشی، شعر و عرفان دارد و هم دل در گرو اندیشه‌های پدر. او در گفت‌وگو با هفته‌نامه «آسمان» از روحیات و خلقیات پدرش گفته است. «تاریخ ایرانی» گزیده‌هایی از این گفت‌وگو را انتخاب کرده که در ادامه می‌خوانید:

 

* مهندس بازرگان در ساماندهی اوضاع و استقرار قانون و آرامش به نحوی که با اصول و نظم فکری او تطابق داشت ناکام ماند. اما ناامید نشد و می‌دانیم که ناکامی با ناامیدی در مفهوم، متفاوت است. من هیچ‌گاه او را مایوس ندیدم. حسی از ناکامی داشت اما ناامیدی در او نبود. من حتی پشیمانی نیز در گفته‌های او ندیدم. گرم و مصمم در کاری وارد شده بود و وقتی هم ناکام مانده بود پشیمان نبود زیرا همچنان به آرمان خود به جد باور داشت، به تعبیر مولانا:

خود پشیمانی نروید از عدم / گر ببیند گرمی صاحب‌قدم

 

در هر انتخابات نیز به امید تدارک شرایط برای تغییر وارد می‌شد. تغییر از دید او وسیله احراز قدرت به مثابه یک «مطلوب بالذات» نبود. می‌خواست پیام‌آور اعتدال، قانون‌گرایی و شایسته‌سالاری باشد. به طور کلی شرکت در انتخابات استفاده از حقوق مدنی و دعوت مردم به مطالبه حقوقشان در یک روند دموکراتیک بود. به نظر می‌رسید این تضمینی برای آزادی و دموکراسی باشد اما ایشان هر چند از جوانی دغدغه کاوش در خلق و خوی ایرانی را داشت ولی به نظرم هر چه از آغاز انقلاب دور‌تر می‌شدیم بیشتر به شکاف عمیق فرهنگی که میان ما و مفاهیمی چون آزادی، قانون‌گرایی و دموکراسی است پی می‌برد ولی‌‌ همان‌گونه که گفتم همواره به تغییر امیدوار بود. من نمی‌دانم او اگر امروز در میان ما بود و به این افق‌های بسته و ابرهای متراکم چشم می‌دوخت چه می‌گفت یا چه می‌کرد، اما حداقل آن این بود که به گفته آن شاعر انگلیسی (کاتلین رین) «امیدش را به امید» از کف نمی‌داد!

 

* او بسیار پیش از آنکه ـ به قول شما ـ درهای سیاست ایران به روی او همفکرانش بسته شود سراغ فعالیت‌های اجتماعی رفته بود، تشکیل انجمن «متاع» پیش از انقلاب و نیز نگارش کتاب «احتیاج روز» در جهت دعوت به فعالیت‌های اجتماعی بود. تاسیس شرکت‌های انتشاراتی، صنعتی، تولیدی و انجمن‌های گوناگون که بسیاری هنوز به حیات خود در شرایط امروز ادامه می‌دهند از نتایج آن فکر است. اما دقت داشته باشید کسی که در خطیر‌ترین شرایط اجتماعی کشور نخست‌وزیر می‌شود، آن هم فردی که آرمان‌ها و آرزوهای زیادی برای کشورش در سر می‌پروراند، دیگر نمی‌تواند از سیاست کناره گیرد. به علاوه با این آغشتگی سیاسی دیگر هر عملی که انجام دهد حتی اگر سیاسی نباشد، سیاسی تلقی می‌شود. من شک ندارم که بازرگان حتی اگر یک بنگاه خیریه نیز تاسیس می‌کرد به باور برخی آقایان این کار سیاسی زیر چتر فعالیتی عام‌المنفعه بود و به زودی جلوی آن فعالیت را نیز می‌گرفتند.

 

* برخی دوستان با حسی آشکار از شرمندگی، هنوز ترجیح می‌دهند پشت این نقاب مخفی شوند که نزاع آن روز کارزار میان اندیشه شریعتی ـ بازرگان بود و ما نیز در اردوگاه شریعتی انجام وظیفه می‌کردیم. این البته به نظر من ریشه‌ای فرهنگی دارد و رفتار آنان در این فرهنگ طبیعی است. نمی‌دانم آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که چرا در ادبیات ما نظیر ادب مغرب زمین ژانر اعترافات وجود ندارد؟ این آیا از سنت کاتولیک اعتراف مذهبی سرچشمه می‌گیرد؟ و تا اومانیسم و مدرنیته پیش آمده است؟ چیزی که از سنت آگوستین، تا روسو و مترلینگ ادامه دارد و حتی در برخی اتوبیوگرافی‌های آنان نیز به چشم می‌خورد و امروزه در رفتار برخی مدیران و سیاستمداران آن‌ها نیز مشاهده می‌کنیم که اشتباه خود را با شهامت می‌پذیرند و با صداقت به خطای خود اعتراف می‌کنند، از قضا این چیزی از ارزش انسانی آنان نمی‌کاهد و ‌گاه ارزش آنان را در پیشگاه مردم بالا‌تر می‌برد ولی در ایران، ظاهرا باید تا پای مرگ از قبول اشتباه خود سر باز زنیم و با الفاظی‌های کودکانه دیگران را مقصر اصلی قلمداد کنیم. خب برای این دوستان چه کسی هم بهتر از مرحوم شریعتی محبوب و مظلوم که خود را بدو منتسب کنند که دستش از دنیا کوتاه است و قادر نیست نسبت خود را با آن‌ها تکذیب کند.

 

* به نظر من، ریشه تمام اختلافات با بازرگان به یک ریشه اصلی باز می‌گردد و آن اعتقاد و علاقه ژرفی است که به آزادی انسانی دارد. خودش در خاطراتش نوشته که وقتی معلم مدرسه‌شان برای زلزله‌زدگان کمک جمع می‌کرد اما آن را اجباری و موثر در نمره می‌دانست، به رغم اعتقادی که به کمک داشت از آن سر باز می‌زند. این معرف کلید شخصیت او و دغدغه‌ای است که از دیرباز با او همراه است. طبیعی است که این تفکر در سیاست برای او مخالفان جدی فراهم می‌آورد و وقتی با این نگاه به معارف دین نیز می‌نگریست به مباحثی چون آخرت و خدا تنها هدف بعثت انبیا منتهی می‌شد. من یکی از دلایل محبوبیت او را نیز به جز صداقتی که در رفتارش بود در همین آزادگی می‌دانم. مردم نیز آن را به خوبی تشخیص می‌دادند.

کلید واژه ها: نوید بازرگان بازرگان


نظر شما :