از بزرگراه کاشانی تا خیابان مصدق

انتشار اسناد وزارت خارجه آمریکا، به جدال درباره آیت‌الله کاشانی دامن زد
۰۲ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۸:۲۹ کد : ۶۲۳۵ وقایع اتفاقیه
انتشار اسناد وزارت خارجه آمریکا، به جدال درباره آیت‌الله کاشانی دامن زد
از بزرگراه کاشانی تا خیابان مصدق
تاریخ ایرانی: با اسنادی که وزارت امور خارجه آمریکا روز ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۵ خرداد ۱۳۹۶) درباره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر کرد، جدال بر سر نقش آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق اوج گرفت. بلافاصله پس از انتشار اسناد کودتا، درخواست‌هایی در فضای مجازی برای تغییر نام بزرگراه آیت‌‌الله کاشانی در تهران مطرح شد و در شصت ‌و چهارمین سالگرد کودتا اعضای شورای شهر تهران وعده دادند پایتخت مکانی به نام مصدق خواهد داشت؛ وعده‌ای که روز ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ با تغییر نام خیابان «نفت» به «مصدق» عملی شد.

 

اسناد وزارت خارجه آمریکا از کودتا نام آیت‌الله کاشانی را بیش از هر زمان دیگری در سال ۱۳۹۶ در رسانه‌ها و فضای مجازی مطرح کرد. در این اسناد به دیدارهای آیت‌الله کاشانی با مقامات آمریکایی در تهران اشاره شده و چنانکه مارک گازیوروسکی، نویسنده کتاب «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» به نقل از دو مامور بازنشسته سیا آورده وقتی تلاش اولیه برای سرنگونی مصدق ناکام ماند، آن دو مامور ۱۰ هزار دلار از طریق رابط ایرانی خود (احمد آرامش) برای کاشانی فرستادند تا دسته‌های بازار تهران را علیه مصدق بسیج کند. این استاد تاریخ به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که معلوم نیست پول به کاشانی رسیده یا اگر هم رسیده، او خبر داشته که دلارها را سیا فرستاده بوده یا نه.

 

یرواند آبراهامیان، استاد تاریخ معاصر ایران در کالج باروک نیویورک نیز معتقد است که آمریکایی‌ها برای تضعیف مصدق به کاشانی نزدیک شدند و به اختلافاتش با مصدق دامن زدند ولی به احتمال زیاد در لحظه آخر از او استفاده نکردند.

 

در همین باره موسی حقانی، معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در گفت‌وگو با روزنامه «صبح نو» (۲۹ خرداد ۱۳۹۶) توضیح داده است: ‌«شما در اسناد خیلی چیزها می‌بینید. مثلاً یک مأمور اطلاعاتی حدس زده و پیشنهاد داده که با فلان آدم (مثلاً آیت‌الله کاشانی یا دکتر مصدق) در ایران ارتباط گرفته شود. صرف این مطلب را نمی‌توان سند خیانت دانست. باید ببینیم اولاً ارتباط برقرار شده یا نه؟ ثانیاً باید ببینیم اگر برقرار شده چه پاسخی دریافت شده از طرف داخلی؟ این‌ها مستلزم کار جدی سندشناسی و پژوهشی است. در همین اسنادی که منتشر شده، سندهایی وجود دارد که نشان می‌دهد این پیشنهادها به نتیجه‌ای نرسیده است. مثلاً به مصاحبه‌ای از آیت‌الله کاشانی اشاره می‌شود که با صراحت آمریکا را از دخالت در امور ایران منع می‌کند و هشدار می‌دهد که آمریکا نباید از انگلیس حمایت کند. در همین مجموعه اسناد اشاره می‌کند که آیت‌الله کاشانی به سیاست آمریکا در حمایت از انگلیس حملات جدی‌ای را آغاز کرده است. در همین مجموعه اسناد جدید آمده که پایگاه سیا در قبرس خطی را برای حمله مطبوعات به آیت‌الله کاشانی پی بگیرند. خود این اسناد و شواهد دیگر تاریخی نشان می‌دهد که ادعای دخالت ایشان در کودتا پوچ است.»

 

بنا بر اسناد، سیا از حدود دو سال و نیم قبل از کودتا، کاشانی را به عنوان یک «هدف اطلاعاتی» در تیررس خود داشته تا «ائتلاف نامقدس گروه مصدق و آیت‌الله کاشانی» را بر هم بزند. مقامات سیا در اسفند ۱۳۲۹ (مارس ۱۹۵۱) دو گزینه را پیشنهاد کردند: تطمیع کاشانی با پول یا تخریب شخصیتش با حملات تبلیغاتی.

 

در اسنادی که «تاریخ ایرانی» آن‌ها را ترجمه و منتشر کرد، آمده است لوی هندرسون، سفیر آمریکا در تهران، در تلگرافی به وزارت خارجه ایالات متحده در ششم مهر ۱۳۳۱ به همکاری آیت‌الله کاشانی با حزب توده اشاره کرده است. تنها دو روز قبل از آن تلگرافی از تهران به سیا فرستاده شد که در آن آمده بود: «کاشانی اکنون به دنبال کودتا برای سرنگونی مصدق است تا سپهبد فضل‌الله زاهدی را جانشین او کند.»

 

در تلگراف TEHE ۱۵۲ به سیا، در ۲۶ سپتامبر، مرکز تهران گزارش داد که «کاشانی پس از بازگشت از مکه به طور مرتب با سران مخالف مصدق دیدار کرده و موفق شده حمایت آن‌ها را در ضدیت با مصدق به خود جلب کند. کاشانی به آن‌ها وعده داده که با آن‌ها و شاه به دشمنی نخواهد پرداخت. به عقیده منبع اطلاعاتی ما دلیل همکاری مخالفان مصدق با کاشانی از روی ناچاری است و به موارد زیر مربوط می‌شود: ۱) کاشانی تنها فردی است که می‌تواند مصدق را سرنگون کند. ۲) آن‌ها شاید بتوانند با کاشانی معامله کنند و یا دست‌کم راحت‌تر می‌شود با کاشانی کنار آمد تا با مصدق.»

 

با این حال در یکی از اسناد منتشرشده (۱۱ فروردین ۱۳۳۲) آمده که «جانشینی مصدق توسط رقیب اصلی او، ملا ابوالقاسم کاشانی، برای غرب زیان‌آور است. هر دو نفر، مصدق و کاشانی، از لحاظ سیاسی فرصت‌طلب هستند؛ اما مصدق علی‌رغم احساسات ناسیونالیستی‌اش، از اساس برای لیبرالیسم غربی احترام قائل است، در حالی که کاشانی برای حل مسائل دوران معاصر از منظر یک مسلمان نگاه می‌کند که سال‌ها درگیری تلخی با مقامات بریتانیایی داشته است…دلایل قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که نشان دهد کاشانی ۱) برای رسیدن به قدرت از کمک‌های خارجی قابل توجهی استفاده کرده باشد، ۲) یا از طریق منابع مختلف کمک خارجی دریافت کند، ۳) اگر کمک دریافت کرده باشد، برای جبران آن تعهدی ندارد.»

 

محمدرضا کائینی، روزنامه‌نگار و تاریخ‌پژوه نیز از افرادی انتقاد کرد که «بدون خواندن و حتی توان ترجمه یک مجموعه پی‌دی‌اف ۱۰۰۰ صفحه‌ای، تازه رسیده‌اند به این نقطه که کاشانی با مصدق اختلاف شدید داشته و در صف نخست منتقدان او و البته چوب به دستان ۲۸ مرداد بوده است! آن هم همراه با مظفر بقایی و شعبان جعفری که از قضا در آن ساعات، هر دو در زندان مصدق بوده‌اند!... و این همه بدون آن است که حتی بتوانند در میان همه این به اصطلاح اسناد نوانتشار، یک مورد را نشان دهند که کاشانی در طراحی و اجرای واقعه ۲۸ مرداد، اندک نقشی داشته است!»

 

۸ ماه پس از انتشار اسناد وزارت خارجه آمریکا، بی‌بی‌سی فارسی گزارش دیگری را در ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ بنا بر اسناد آرشیو ملی آمریکا منتشر کرد که نشان می‌داد آیت‌الله کاشانی چند سال بعد از سرنگونی محمد مصدق در کودتای ۲۸ مرداد - در شرایطی که با حکومت پهلوی اختلاف پیدا کرده و خانه‌نشین شده بود - به دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهوری ایالات متحده نامه‌ای تظلم‌خواهانه نوشت و ابراز خرسندی کرد که «ایالات متحده آمریکا الگوی کشورهای امپریالیستی را دنبال نمی‌کند.»

 

طبق این اسناد کاشانی در سال ۱۹۵۷ در نامه مخفیانه به آیزنهاور، از وضع بد اقتصادی و نرخ بالای بیکاری گرفته تا فقدان آزادی بیان و مطبوعات در ایران و اینکه زیر نظر پلیس بوده، گله کرده است. او نوشت: «همه آن لیبرال‌هایی که علیه کمونیسم مبارزه می‌کردند و هنوز هم می‌کنند، یا به مضیقه افتاده یا کشته شده‌اند.» یکی از آن «لیبرال‌ها»، مظفر بقایی، رهبر حزب زحمتکشان ایران بوده، که مقامات در واشنگتن فکر می‌کردند پیش‌نویس نامه را او تهیه کرده، زیرا کاشانی سواد خواندن یا نوشتن انگلیسی نداشت. در نامه آمده: «همه مردم ایران و عراق از بریتانیایی‌ها شدیدا متنفرند، اما عوامل بریتانیا که در این کشور‌ها فعالند آن‌ها را ساکت نگه داشته‌اند. نفرت از انگلستان و فرانسه در این بخش از دنیا عمومی است. مردم از حقه‌های آن‌ها به خوبی مطلع هستند.»

 

نامه از آلمان به آدرس کاخ سفید پست شده بود. در متن نامه آمده که چون نگارنده به سفارت آمریکا و ایران در تهران و واشنگتن اطمینان ندارد آن را از آلمان پست می‌کند. به نظر می‌رسد ابوالقاسم کاشانی هیچگاه جواب نامه خود را نگرفته باشد؛ او دیگر در عرصه سیاسی ایران نفوذی نداشت. بنا بر سند، مقامات سفارت حتی از تایید این موضوع که نامه‌اش را دیده‌اند خودداری کردند.

 

محمود کاشانی، فرزند آیت‌الله کاشانی در واکنش به انتشار این اسناد در یادداشتی نوشت: «آیت‌الله کاشانی پس از منحل کردن مجلس شورای ملی دوره هفدهم که سنگر دفاع از حقوق مردم و امنیت ملی کشور بود به دست مصدق و به شکست کشانیدن نهضت ملی ایران، با صدور اعلامیه‌هایی، اعتراض‌های شدیدی به دخالت دولت زاهدی در انتخابات مجلس دوره هجدهم داشت و در همین راستا نامه‌ای به دبیرکل وقت سازمان ملل نوشت. وی همچنین اعتراض‌های گوناگونی به قرارداد کنسرسیوم نفت که در سال ۱۳۳۳ در مجلس مطرح بود انجام داد. آیت‌الله کاشانی سرانجام در آستانه برگزاری انتخابات فرمایشی دوره نوزدهم در دی‌ماه سال ۱۳۳۴ برای پیشگیری از مبارزات سیاسی او بازداشت گردید. نامه‌ای هم که در سال ۱۹۵۷ برابر ۱۳۳۶ خورشیدی به دوایت آیزنهاور رئیس‌جمهور وقت آمریکا با استقبال خطر از تهدیدهای داخلی نوشت سند ارزشمندی در مبارزات سیاسی وی می‌باشد که در این نوشته کوتاه فرصت پرداختن به مندرجات آن نیست.»

 

این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرده که «آیت‌الله کاشانی هرگز هیچ تماسی با سفارت آمریکا در ایران و یا هیچ سفارتخانه دیگری نداشته است ولی مقامات آمریکایی به مناسبت‌های گوناگون به دیدار وی می‌شتافته‌اند.»

 

مواضع محمود کاشانی در سال گذشته بارها خبرساز شد؛ او که معتقد است «علیه مصدق کودتا نشد»، درباره انتشار اسناد جدید کودتا در خرداد سال ۹۶ نوشت: «نه در اسناد وزارت خارجه آمریکا مربوط به سال ۱۹۸۹ و نه اسنادی که به تازگی انتشار یافته‌اند سند و مدرکی بر اینکه مصدق با یک کودتا آن هم از سوی آمریکا برکنار شده باشد وجود ندارد.»

 

او در مخالفت با تغییر نام خیابان نفت به مصدق هم نوشت «ردپای بیگانگان در این تصمیم وجود دارد و اقدامی ضدمیهنی است. در پرونده زندگی سیاسی مصدق هیچ برگ روشنی وجود ندارد. او از نوجوانی در خدمت سیاست انگلستان در ایران بوده ولی همیشه نقش خود را با پنهانکاری و فریبکاری انجام داده و از همین‌رو همیشه حتی در دوران نخست‌وزیری خود تاکنون از تبلیغات دائمی بی‌بی‌سی فارسی برخوردار بوده است ولی این تبلیغات هرگز نتوانسته است حقیقت را برای همیشه پنهان سازد. خوشبختانه در پرتو پژوهش‌هایی که در خلال ۶۰ سال گذشته در ایران و جهان انجام شده، نقش حقیقی مصدق با اسناد و مدارک تاریخی فراوان روشن شده است.»

 

سید محمدرضا کاشانی دیگر فرزند آیت‌الله کاشانی اما از لفظ «کودتا» برای رخدادهای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ استفاده می‌کند و در گفت‌وگویی که سایت جامع امام خمینی روز ۲۳ اسفند منتشر کرد، درباره آن روز نقل کرده است:‌ «آن روز ما در منزل آقای مدیر نراقی بودیم. پدرم چند روزی در آنجا بودند و وقتی رژیم توانست با کودتا بر کشور مسلط شود، لطمه روحی شدیدی خوردند. کسانی که در مدرسه می‌دانستند من فرزند آیت‌الله کاشانی هستم، چند بار مرا به شدت کتک زدند و اصلاً امنیت جانی نداشتم! مرحوم پدرم کسی را با من همراه می‌کردند که به مدرسه بیاید، آنجا بماند و سپس مرا به خانه برگرداند. فضاسازی علیه پدرم بسیار سنگین بود.»

 

در هیچ سالی مانند ۱۳۹۶، دوگانه مصدق - کاشانی این‌گونه در فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی پررنگ و مطرح نشده بود تا جایی که با اقدام شورای شهر تهران در نامگذاری خیابان مصدق، برخی آن را در نقشه با بزرگراه کاشانی مقایسه کردند و طیف مقابل با بازگویی نظرات امام خمینی درباره مسلم نبودن مصدق و رفتاری که در دوره او با کاشانی شد، با این نامگذاری مخالفت کردند.

کلید واژه ها: آیت الله کاشانی محمود کاشانی اسناد کودتا


نظر شما :