چرا ابراهیم یزدی تا پایان عمر در ایران ماند؟

گزارش «تاریخ ایرانی» از مراسم نکوداشت یزدی در دانشگاه تهران
۱۹ مهر ۱۳۹۶ | ۱۹:۵۴ کد : ۶۰۴۹ وقایع اتفاقیه
گزارش «تاریخ ایرانی» از مراسم نکوداشت یزدی در دانشگاه تهران
چرا ابراهیم یزدی تا پایان عمر در ایران ماند؟
فهیمه نظری

 

تاریخ ایرانی: مراسم نکوداشت دکتر ابراهیم یزدی به مناسبت چهلمین روز درگذشت او سه‌شنبه (هجدهم مهرماه) در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد. در این مراسم که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران برپا شد، مهندس محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی و محمود صادقی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی سخنانی را درباره علل پایداری مشی سیاسی ابراهیم یزدی و چرایی دور شدن افرادی چون یزدی از بدنه حاکمیت بیان کردند. عباس امیرانتظام معاون نخست‌وزیر دولت موقت، لطف‌الله میثمی از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق، مهدی معتمدی‌مهر عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و احمد زیدآبادی، فعال سیاسی از جمله شرکت‌کنندگان در این مراسم بودند.

 

 

جایگاه یزدی در توسعه ملی

 

محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی نخستین سخنران این مراسم پس از عرض تشکر از برگزارکنندگان این نکوداشت، از ابراهیم یزدی به عنوان یکی از پایه‌گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و فعالان جنبش دانشجویی یاد کرد که نه تنها در دوران دانشجویی بلکه تا پایان عمر خود همواره در کنار این جنبش باقی ماند.

 

وی سپس سخنان خود را با عنوان «جایگاه نهاد دانشجویی در توسعه ملی» به بخشی از زندگی یزدی اختصاص داد و با طرح این پرسش که «سوابق یزدی و جنبش دانشجویی در هفتاد سال گذشته چه جایگاهی در توسعه ملی ما داشته و امروز باید داشته باشد؟» به مرور خلاصه‌ای از تاریخچه فعالیت‌های سیاسی یزدی پرداخت: «آقای دکتر یزدی از سال ۱۳۲۶، در دوران جوانی، با نهضت خداپرستان سوسیالیست و مرحوم مهندس آشتیانی و دکتر نخشب آشنا می‌شود و از سال ۱۳۲۸ با ورود به دانشگاه با زمینه‌های فعالیت قبلی، همواره یکی از دانشجویان فعال دانشگاه تهران بوده است. وقتی شما زندگی‌نامه ایشان را مرور می‌کنید می‌بینید همواره یکی از فعالان دانشجویی و در جایگاه مدیریت جنبش دانشجویی قرار دارد.»

 

 

نقطه عطف زندگی سیاسی یزدی

 

نقطه عطف زندگی و ثبات اندیشه سیاسی ابراهیم یزدی اما به زعم محمد توسلی آشنایی او با پیشگامان روشنفکری دینی در دهه ۱۳۲۰ بود: «ایشان از ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۲ با پیشگامان روشنفکری دینی که از شهریور ۱۳۲۰ این گفتمان را آغاز کرده بودند، آشنا می‌شود؛ پیشگامانی چون زنده‌یاد مهندس بازرگان، زنده‌یاد دکتر سحابی و زنده‌یاد آیت‌الله طالقانی. افرادی چون یزدی شب‌های جمعه در درس تفسیر آیت‌الله طالقانی حضور پیدا می‌کنند، با معارف قرآن آشنا می‌شوند، پای سخنرانی مهندس بازرگان و بسیاری از اساتید دانشگاه آن موقع که در همین گفتمان سخنرانی می‌کردند می‌نشستند. دکتر یزدی در جلسات آموزشی داخلی انجمن اسلامی دانشجویان هم مستمع بود و هم سخنران و می‌توانست در فضای دانشجویی اندیشه‌های خود را به نسل دانشجو منتقل کند.»

 

توسلی سپس با طرح پرسشی به تبیین چگونگی پایداری اندیشه‌های افرادی چون یزدی در چندین دهه پرفرازونشیب در تاریخ ایران پرداخت: «چه شرایطی در این دوران موجب شد دانشجویانی چون یزدی در طول شش، هفت دهه به طور مستمر و بدون اینکه زیگزاک بزنند یا تحت تاثیر افکار و اندیشه‌های غالب آن روز چون فرهنگ چپ مارکسیستی قرار بگیرند تا پایان عمر بتوانند به طور راهبردی در راستای همان گفتمان به وظایف خود عمل کنند؟ بعد از کودتای ۲۸ مرداد که نهضت مقاومت ملی تشکیل می‌شود، دکتر یزدی از جمله کسانی است که فرصت می‌یابد بین سال‌های ۳۲ تا ۳۹ درون نهضت مقاومت ملی و در کنار اشخاصی چون آیت‌الله سید رضا زنجانی، مهندس بازرگان، طالقانی، مهندس سحابی و نمایندگان احزاب و نیروهای ملی که در این سطح با همدیگر بودند، فعالیتی ویژه داشته باشد. کادرهایی که در این دوران تربیت می‌شوند تا سال ۳۹ این توان را پیدا می‌کنند که تحولات سال‌های ۳۹ و ۴۰ یعنی تشکیل جبهه ملی دوم و توسعه جنبش دانشجویی در دانشگاه تهران را در ایران پایه‌گذاری کنند.»

 

دبیرکل جدید نهضت آزادی همچنین ادامه فعالیت‌های یزدی در جنبش دانشجویی را پس از عزیمت به خارج از کشور برآمده از تاثیرات گفتمان شکل‌گرفته در داخل ایران توسط افرادی چون طالقانی و بازرگان دانست و افزود: «در آن ۱۸ سالی که ایشان در غربت بود، بیشترین تمرکز خود را در توسعه جنبش دانشجویی گذاشت؛ هم مشارکت در پایه‌گذاری انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا و بعد در فرصتی خاص تشکیل گروه فارسی‌زبان این انجمن‌ها و ایجاد بستری فرهنگی در فضای آمریکا که به طور جامع دانشجویان ایرانی عضو انجمن اسلامی در دانشگاه‌های مختلف آمریکا متاثر از این فرهنگ بودند.»

 

تاثیر فعالیت‌های یزدی در جنبش دانشجویی خارج از کشور به اعتقاد توسلی تا بدان جا بود که «در سال‌های قبل از انقلاب بخشی از خانواده‌هایی که نگران فضای فرهنگی داخل کشور و مسائل ایمانی فرزندانشان بودند، آن‌ها را به آمریکا می‌فرستادند که در جمع انجمن‌های اسلامی دانشجویان بتوانند ایمان خود را حفظ کنند.»

 

به عقیده وی محصول تلاش‌ها و کادرسازی‌های سال‌های ۴۱ تا ۵۷ در خارج از کشور چه در اروپا و چه در آمریکا مدیرانی بودند که در سال‌های نخستین انقلاب بر روی کار آمدند و توانستند نقشی مثبت در پیشبرد توسعه ملی ایفا کنند.

 

 

دانشگاه‌های مستقل افرادی چون یزدی را تربیت می‌کنند

 

پرسش کلیدی دیگری که توسلی در سخنان خود مطرح کرد این بود که «اگر انجمن‌های اسلامی دانشجویان و به طور کلی جنبش دانشجویی ما که طیفی از اندیشه‌ها در آن حضور داشتند، توانستند شخصیت‌هایی چون دکتر یزدی را تربیت کنند، دانشگاه‌های ما آن روز چه شرایطی داشته است؟» استقلال دانشگاه‌ها و مدیران آن‌ها در آن دوران پاسخ وی به این پرسش بود: «آنچه کاملا برجسته است این است که مدیریت دانشگاه‌های ما از استقلال نسبی برخوردار بودند. من هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم در اول بهمن ۴۰ که کماندوها به داخل دانشگاه حمله کردند، رئیس دانشگاه بلافاصله ماجرای حمله کماندوها را در نامه‌ اعتراضی‌اش منعکس کرد و استعفا داد تا به مسئله رسیدگی شود. انجمن‌های اسلامی دانشجویان و بقیه نهادهایی که به هر حال به عنوان جنبش دانشجویی حضور داشتند، شخصیتشان در چنین فضای آزادی در دانشگاه شکل گرفته است؛ بنابراین یکی از پارامترهای زمینه‌ساز شکل‌گیری شخصیت این یاران فضای دانشگاه است.»

 

توسلی در ادامه، گفتمان روشنفکری دینی را که در دهه ۱۳۲۰ آغاز شد و نسلی پایدار چون نسل یزدی را به بار آورد بر اساس نگاه بازرگان در دو محور اصلی خلاصه کرد: «یکی زمینه‌های فرهنگ استکباری است که در آثار مهندس بازرگان این بحث به تفصیل وجود دارد؛ جامعه‌ای که متاثر از فرهنگ استبدادی است و استبداد ۲۵۰۰ سال در تار و پود شخصیت او تنیده شده و به خاطر روحیه تک‌روی، خودخواهی و خودبرتربینی قادر به کار جمعی نیست. این خود عاملی بازدارنده برای توسعه کشور است؛ این یکی از محورهای اصلی است که در آثار مهندس بازرگان از همان دهه ۲۰ تا پایان عمر کاملا منعکس است. اوج این گفتمان در مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه نظامی سال‌های ۴۲ و ۴۳ ظاهر می‌شود؛ اینکه چرا ما گرفتار استبداد شدیم؟ و چرا با استبداد مخالفیم؟ آنجا ابعاد این مسئله کاملا باز می‌شود.»

 

اقداماتی که در سال‌های ۳۴-۳۳ در «متاع» انجام می‌گیرد، شکل‌گیری نهادهای مدنی، انجمن‌های اسلامی مهندسین، پزشکان، معلمان و نهادهایی چون شرکت انتشار و حتی نهادهای صنعتی، به عقیده دبیرکل نهضت آزادی محصول همین محور است که با قرار دادن افراد در فرایند اجتماعی شدن پیش از ورود آن‌ها به صحنه سیاسی، از تحمیل هزینه‌های سنگین بعدی بر آن‌ها جلوگیری می‌کند.

 

توسلی محور دوم گفتمان روشنفکری دینی را مبارزه با خرافات موجود در جامعه دانست: «از همان ابتدا یکی از راهبردهای بازرگان و طالقانی پرداختن به این مشکل دیرینه و تاریخی جامعه ما با راهبرد بازگشت به قرآن بوده است. به همین مناسبت کمتر اثری از آن‌ها می‌بینید که مستنداتی به آیات قرآن نداشته باشد. این بزرگواران در برخورد با مسائل اجتماعی به قرآن نگاهی راهبردی داشتند.»

 

دبیرکل نهضت آزادی در پایان سخنان خود این دو محور را پدیدآورنده اصلی علقه‌های دینی و ملی در نسل ابراهیم یزدی و علت اصلی پایداری آن‌ها در مشی سیاسی‌شان دانست: «در سال‌های بعد از انقلاب چه شرایط سختی بر یاران دکتر یزدی گذشت و می‌گذرد؛ اما آقای دکتر یزدی به رغم اینکه می‌توانستند در خارج از کشور زندگی بسیار علمی، مرفه و آرامی داشته باشند به خاطر احساس مسئولیت راهبردی نهادینه‌شده در شخصیتشان، تمام هزینه‌ها و سختی‌ها را تحمل کردند. علایق دینی و ملی دو پارامتر مهمی بود که افرادی چون دکتر یزدی، شهید چمران و مهندس سحابی را در داخل کشور نگه داشت. چه اتفاقی بعد از انقلاب افتاده است که خیل عظیمی از نسل تحصیل‌کرده و نخبگان جامعه ما به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند؟ ریشه در کجاست؟ به نظر من بسیاری از کسانی که به خارج می‌روند جمله تکراری‌شان این است: «ما می‌رویم هر موقع کشور اصلاح شد برمی‌گردیم!» آیا دکتر یزدی نمی‌توانست چنین اظهار نظری داشته باشد؟ به نظر من همین زمینه‌های شکل‌گیری شخصیت آن‌هاست که در دهه ۲۰ و ۳۰ شکل گرفت و آن‌ها را تا پایان عمر در این راستا پایدار ساخته است.»

 

 

یزدی مصداق بارز السابقون بود

 

محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی سخنران دیگر این مراسم، سخنان خود را با قرائت آیه ۱۰۰ سوره توبه «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ...» آغاز کرد و ابراهیم یزدی را یکی از مصادیق بارز این آیه دانست. وی در ادامه با بیان اینکه روز پرمشغله خود در مجلس را رها کرده و جهت ادای دینی هرچند کوچک به ابراهیم یزدی در این مراسم حاضر شده است افزود: «طنز تلخ روزگار این بود که مردی که زمانی متهم به غرب‌گرایی یا رابطه با آمریکا شد، در لحظات آخر عمرش موفق نشد ویزای آمریکا را بگیرد و این نشانگر این است که چقدر برچسب‌هایی که به ایشان زدند، ناچسب بود.»

 

صادقی سپس ویژگی‌های یزدی را در سه محور پیشتازی در همه عرصه‌های علمی، فرهنگی و...، پرکاری و ناامید نشدن از راه طولانی مبارزه دانست و با ارجاع به آیه‌ای که در ابتدای سخنان خود قرائت کرده بود، اظهار داشت: «حتی اگر با برخی از دیدگاه‌های افرادی چون یزدی هم موافق نباشیم؛ اما انصاف اقتضا می‌کند که این پیشگامی و پیشتازی را ارج بنهیم؛ چراکه مجموعه بزرگانی چون مرحوم مهندس مهدی بازرگان، مرحوم دکتر یدالله سحابی و سایر بزرگان، پایه‌گذاران حرکت جدیدی در دانشگاه‌های ما بودند و توانستند دین را به عرصه جامعه بیاورند. آن‌ها با قرائت و نگرش جدید به آموزه‌های اسلامی نسل دانشگاهی را با مفاهیم انسانی اسلام، عدالت‌خواهی، آزادی‌خواهی و همچنین سازگاری علم و دین که از دغدغه‌های طولانی به ویژه مرحوم بازرگان بوده است، آشنا کردند.»

 

به زعم صادقی نهادسازی، یکی از ویژگی‌های درس‌آموز ابراهیم یزدی برای نسل جوان و به ویژه دانشجویان ماست: «وقتی به زندگی ایشان نگاه می‌کنیم چه زمانی که در ایران بودند و چه زمانی که برای تحصیل به آمریکا رفتند دائم در حال نهادسازی بوده‌اند. من از باب یادآوری می‌گویم: تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا، تاسیس انجمن اسلامی پزشکان آمریکا و کانادا، تاسیس نخستین مسجد در شهر بوستون آمریکا. ایشان از موسسان جامعه مسلمانان بوستون بود که آن‌طور که در منابع نقل شده بزرگترین سازمان اسلامی در آمریکا است. همچنین تاسیس سازمان «سما» که مخصوص اتحاد و عمل است و نیز نخستین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه در مصر و جنوب لبنان با همکاری جناب مهندس توسلی و شهید چمران، این‌ها بخش بسیار کوچکی از نهادهایی بوده است که ایشان ساخت و نشانگر اهتمام ایشان به فعالیت در قالب تشکل‌های سیاسی و مدنی است.»

 

این نماینده مجلس شورای اسلامی در ادامه با یادآوری این نکته که انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران میراث بزرگوارانی چون یزدی و چمران است، با قرائت فرمان امام خمینی در انتصاب مرحوم بازرگان به سمت نخست‌وزیری، این فرمان را سندی بر حقانیت و پیشتازی این بزرگان خواند: [بخشی از متن فرمان امام] «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت می‌نمایم...» صادقی افزود: «در حقیقت این ولایت و رهبری که امام به آن قائل بودند بر اساس همین اسناد، متکی به آرای عمومی است.» وی در ادامه این فرمان امام را اظهار نظری صریح درباره ایمان راسخ بازرگان به مکتب مقدس اسلام و اذعان به سوابق دیرینه او در مبارزات اسلامی و ملی خواند و این فرمان امام را پاسخی به آنانی دانست که از او به خاطر ارسال پیام تسلیت به مناسبت درگذشت ابراهیم یزدی ایراد گرفته بودند.

 

دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه، همچنین با استناد به پیام رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت بازرگان خطاب به دکتر سحابی گفت: «اینکه ایشان پیام را نه به خانواده مرحوم بازرگان بلکه به یک هم‌حزبی ایشان دادند می‌تواند دلالت خاصی بر جایگاه این تشکل داشته باشد.»

 

صادقی همچنین پیام آیت‌الله خامنه‌ای را به مناسبت درگذشت مرحوم بازرگان در سال ۸۱ و تاکید ایشان بر اصالت، دین‌داری‌، ایمان، گذشت و انصاف سحابی را سندی بر حقانیت افرادی چون سحابی دانست.

 

این نماینده مردم تهران در ادامه با اشاره به کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» مهندس بازرگان، به تبیین چرایی جدا شدن اعضای نهضت آزادی از بدنه حکومت پرداخت: «مهندس بازرگان انقلاب را به تعبیر خودشان از دیدگاه دینامیکی، تحولی و حرکت به دو مرحله تقسیم می‌کنند، حرکت اول، حرکت رو به مرکز و وحدت است که تا پیروزی انقلاب یا در واقع تا تعیین دولت موقت یعنی چند روز پیش از پیروزی انقلاب ادامه دارد و حرکت دوم حرکت گریز از مرکز و فرار از وحدت است که بعد از تعیین نخست‌وزیری و اعلام وزرای ایشان آغاز می‌شود. البته ایشان عوامل مختلفی را در شکل‌گیری این دو حرکت دخیل می‌دانند. از اولین علت‌هایی که ایشان هم در اینجا بیان می‌کند و در نوشته‌ای که سال ۵۸ در کیهان نیز منتشر کردند، سهم‌خواهی گروه‌های مختلفی است که به نوعی در انقلاب نقش داشتند یا نداشتند. ایشان در لابه‌لای کتاب می‌گویند در دوران سختی و مبارزه و... خیلی‌ها عقب می‌نشینند اما با ظهور آثار پیروزی خیلی‌ها جلو می‌آیند و مدعی می‌شوند. به هر حال یکی از اولین دلایلی که باعث تفرق شد، تحرکات گروه‌های چپ، سهم‌خواهی و به ویژه تحرکات نظامی آن‌ها بود. تحریف شعار نه شرقی نه غربی و تندروی‌هایی چون اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری و... عوامل دیگری است که به عقیده مهندس بازرگان موجب تفرق گروه‌ها در آن دوران شد.»

 

صادقی افزود: «به نظر می‌آید نشانه‌هایی که می‌توان از آن به حرکت سوم تعبیر کرد یعنی نوعی همگرایی دست‌کم بین بخش‌هایی از جامعه مجددا شکل گرفته که وجه مشترک آن‌ها خردگرایی و اعتدال است. مهندس بازرگان در لابه‌لای کتاب خود یکی دیگر از عوامل تفرق را بی‌تجربگی ما در ابتدای انقلاب می‌دانند. ملت ما تجربه مشارکت در دولت را نداشتند. همیشه دولت‌ها استبدادی بودند و غیر از مقطع کوتاهی در نهضت مشروطه فرصتی برای مشارکت مدنی فراهم نشد؛ اما انقلاب اسلامی ایران فرصت را برای مشارکت مردم ایجاد کرد؛ ولی تجربه نداشتیم. به خاطر این بی‌تجربگی خیلی از نیروها به سمت خنثی کردن یکدیگر رفتند. من فکر می‌کنم در حال حاضر زمینه‌های مشهود و عیانی از تمایل نوعی همگرایی در جامعه ما به وجود آمده؛ به عنوان مثال دانشجویانی که به اشخاصی چون جناب امیرانتظام و دیگران اتهاماتی می‌زدند؛ الان گرایشاتشان تعدیل شده و متوجه بعضی افراط‌ها شده‌اند.»

کلید واژه ها: ابراهیم یزدی محمد توسلی محمود صادقی


نظر شما :