آرتور پوپ؛ خدمتگزار یا تاراجگر بزرگ؟

ایران‌دخت خوانساری
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ | ۱۹:۴۹ کد : ۴۲۴۴ وقایع اتفاقیه
آرتور پوپ؛ خدمتگزار یا تاراجگر بزرگ؟
تاریخ ایرانی: «هنر ایران بزرگترین سرمایه این کشور بوده زیرا نه فقط ثروت و حیثیت برای آن به وجود آورده بلکه در هر دوره و هر جا برای ایران دوستان زیاد ایجاد کرده است و امروز هیچ مملکت متمدنی نیست که مجموعه‌هایی از آثار هنری ایران را نداشته باشد، مجموعه‌هایی که به صاحب‌نظرانشان نشان دهد که ایران استحقاق ستایش و محبت دارد.»(۱)

 

در دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۴ سخنرانی مهمی در «تالار باشکوه خانه جعفرقلی‌خان بختیاری (سردار اسعد)» ایراد شد؛ سخنرانی‌ای که سرنوشت میراث فرهنگی این مرز و بوم را برای همیشه دگرگون کرد و آن را از بی‌سامانی محض چندین ساله رهایی بخشید، هرچند که این‌ سامان‌یافتگی به تعبیر برخی پژوهشگران چندان هم کار‌شناسانه نبود؛ اما از حق گذشته‌ایم اگر آن را نقطه عطف و تلنگری برای نخستین گام در این زمینه برنشماریم.

 

سخنران کسی نبود جز آرتور پوپ، ایران‌شناس آمریکایی. وی که در اواخر فروردین‌ماه به عنوان رایزن موسسه هنری شیکاگو به ایران آمده بود تا آثار باستانی این سرزمین را از نزدیک مشاهده کند، به دعوت حسین علاء ـ نماینده مجلس شورای ملی که قبلاً وزیر مختار آمریکا در ایران بود و با وی سابقه دوستی داشت ـ در میان چهره‌های شاخص سیاسی و فرهنگی ایران به سخنرانی در باب هنر این مرز و بوم پرداخت؛ از بزرگترین رجال دولت و مجلس و از آمریکاییان برجسته حاضر در تهران دعوت به عمل آمد که در این سخنرانی شرکت کنند. اعضای دولتی حاضر در این جمع عبارت بودند از: رضاخان پهلوی سردار سپه که ۷ ماه پس از این ماجرا به سلطنت رسید، محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) وزیر دارایی و رئیس انجمن آثار ملی و عبدالحسین تیمورتاش وزیر فواید عامه. از میان رجال تراز اول کشور و نمایندگان مجلس شورای ملی نیز در این جمع چهره‌های برجسته‌ای چون حسین پیرنیا (مؤتمن‌الملک) رئیس مجلس، حسن مستوفی (مستوفی‌الممالک)، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، حسن اسفندیاری (محتشم‌السلطنه)، سید حسن تقی‌زاده، علی‌اکبر داور و مرتضی قلی‌خان بیات (سهام‌السلطان) به چشم می‌خوردند.(۲)

 

سخنرانی شیوای پروفسور پوپ در باب هنر ایرانی چنان در دل و جان دست‌اندرکاران اداره مملکت نشست که به زودی آثار خود را در تمامی جوانب نشان داد. آنچنان که گویی دلوی از آب یخ بر سر هویت خفته این سرزمین ریخته باشند، سراسیمه از خواب عمیق دور و دراز خویش برخاست و خواست که جبران مافات کند.

 

دکتر عیسی صدیق، مترجم سخنرانی تاریخی پوپ درباره میزان تاثیر این سخنان می‌گوید: «ترجمه نطق که با فوریت و با سرعت انجام گرفت در‌‌ همان تاریخ به صورت رساله جداگانه از طرف وزارت فرهنگ چاپ و منتشر و به مدارس فرستاده و به معلمان تاریخ توصیه شد که در تدریس از آن استفاده کنند و نکات مهم خطابه را به دانش‌آموزان خاطرنشان سازند.»(۳) و باز در جای دیگری می‌گوید: «سخنان پروفسور پوپ که با شور و شوق و شیوایی گفته شد تاثیر بسیاری در شنوندگان کرد و غرور ملی آنان را برانگیخت و آنان را متوجه اهمیت و مقام هنر ایران نمود.»

 

وی از جمله آثار مهم این سخنرانی را چنین برمی‌شمرد:

توجه رضاشاه و مسئولان درجه اول مملکت به احیای هنر

تاسیس موزه در تهران و شهرهای مهم

فراهم آوردن وسایل کاوش‌های علمی با کمک دانشگاه‌ها و انجمن‌های اروپایی و آمریکایی

ایجاد مدارس متعدد در سطح متوسطه و عالی در پایتخت و شهرهای بزرگ

تشویق صنعتگران

تعمیر بناهای تاریخی و تلاش در جهت حفظ آثار ملی

برپایی کارگاه‌هایی برای احیای زری‌بافی، قالی‌بافی، کاشی‌سازی و...

 

درست دو سال پس از این سخنرانی یعنی در سال ۱۳۰۶ بود که مجلس شورای ملی قرارداد انحصار کاوش آثار باستانی در شوش ـ قرارداد ۱۹۰۰ـ  را که به فرانسویان واگذار شده بود ملغی اعلام کرد و سه سال بعد نیز قانون عتیقات را به تصویب رساند؛ قانونی که اگرچه برای جلوگیری از دست‌اندازی خارجیان، جامع و کامل نبود اما نخستین گام در جهت قانونمند شدن آثار ملی و زمینه‌ساز گام‌های جدی‌تر بعدی به شمار می‌رفت.

 

در مورد موزه نیز تلنگر پوپ به هوش و حواس رجال فرهنگی کار خود را کرد و پس از آن نیز پیشنهادهایی تحت عنوان «برای پیشرفت هنر در ایران» به وزارت معارف داد. موری، کاردار آمریکا در تهران در مورد این پیشنهاد می‌گوید: «دولت و طبقه روشنفکر ایران چنان با پیام‌ها و گزارش‌های آموزنده آقای پوپ تحریک شده‌اند که بلافاصله برای عملی کردن پیشنهادهای او کمیسیونی تشکیل داده‌اند. موزه شاهنشاهی که مدت زیادی مایه استهزای بازدیدکنندگان خارجی شده بود تخلیه شده است تا گنجینه واقعی آثار باستانی جایگزین آن شود. موزه ملی جدید شایسته نامش خواهد بود و به مکانی برای نمایش جلال و شکوه هنر هخامنشی، ساسانی و اسلامی تبدیل خواهد شد.»(۴) و این چنین تاسیس موزه در تهران و شهرهای بزرگ دیگر به جد مورد توجه قرار گرفت؛ امری که پیش‌تر توجه چندانی بدان نمی‌شد. در این میان تاسیس موزه ایران باستان نقطه عطفی در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین و نخستین موزه علمی در ایران است.

 

پیشنهاد دیگر پوپ تاسیس اداره‌ای برای آثار باستانی بود. موری در این‌باره می‌گوید «... ظاهراً پس از کشمکش بر سر امتیاز نفت، هیچ اتفاقی در ایران به اندازه این کار هموطن برجسته من این‌چنین اذهان عمومی را به خود جلب نکرده است.»(۵)

 

از دیگر نتایج سخنرانی پوپ می‌توان به تشکیل «انجمن فرهنگی ایران و آمریکا» اشاره کرد که برخی پژوهشگران آن را جزء نکات منفی کارنامه پوپ می‌دانند و معتقدند «این انجمن به طور یک‌طرفه ناقل فرهنگ غرب به ایران بود.»

 

پوپ پس از این سخنرانی به عنوان مشاور افتخاری هنرهای ایرانی در خدمت دولت ایران فعالیت کرد. وی مؤسس مدرسه مطالعات آسیایی در آمریکا بود؛ مدرسه‌ای که با برخورداری از متخصصانی در زمینه آشور‌شناسی، اسلام‌شناسی، ایران‌شناسی، نژاد‌شناسی و آموزش زبان سانسکریت، عربی، عبری، فارسی، حبشی، چینی، تبتی و ویتنامی توانست به مؤسسه‌ای با مجوز صدور مدارج بالای علمی تبدیل شود. مدرسه و موسسه آمریکایی هنر و باستان‌شناسی ایران به تدریج توسعه یافت و به موسسه آسیایی تبدیل شد و از سال ۱۳۴۵ به دعوت دولت ایران از آمریکا به ایران (شیراز) منتقل و زیرمجموعه دانشگاه پهلوی قرار گرفت.(۶)

 

پروفسور پوپ سه نمایشگاه بزرگ هنر ایران در فیلادلفیا، لندن و لنینگراد برگزار کرد که این نمایشگاه‌ها در شناسایی هنر ایران به کشورهایی اروپایی سهمی بسزا داشتند. وی همچنین در سال ۱۹۳۵ به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و در‌‌ همان سال از سوی دانشگاه هاروارد برای ایراد سخنرانی درباره تاثیر معماری ایران بر معماری اروپا عازم فرانسه شد.

 

در نتیجه پژوهش‌های سه کنگره مذکور و سفرهای متعدد پروفسور پوپ به ایران برای گرفتن عکس از بناهای تاریخی و آثار هنری ایران، با همکاری هفتاد تن از استادان و دانشمندان و کمک دولت ایران، به کوشش و همت فو‌ق‌العاده پروفسور پوپ و همسرش (دکتر فیلیپس اکرمن) کتاب بسیار نفیس و مهم «بررسی هنر ایران» در شش جلد قطور بزرگ با سه‌ هزار صفحه متن و پنج هزار قطعه عکس تالیف و طبع و در ۱۳۱۷ منتشر شد که در نوع خود بی‌نظیر است و خدمات ایران را به فرهنگ و هنر جهان آشکار می‌سازد.(۷)

 

پوپ در اولین سفرش به ایران رئیس بخش صنایع خاور نزدیک در موسسه صنایع ظریفه شیکاگو بود. وی در این سفر کوشید تا گزارش مصوری از معماری ایران تهیه کند. به توصیه علاء، رضاخان در برابر منع مذهبی و بدگمانی عمومی ایستاد و اجازه داد پوپ و همراهانش به مساجد و بناهای مذهبی وارد شوند و پژوهش و عکسبرداری‌های لازم را انجام دهند. در تهیه عکس‌های پوپ آنتوان سوریوگین، مرتضی رستمی و اسد بهروزان همکاری داشتند. از پوپ به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ عکاسی ایران نیز یاد می‌شود.(۸)

 

وی همچنین علاوه بر کتاب «بررسی هنر ایران» کتاب‌های زیادی در زمینه هنر ایران به نگارش درآورده که عبارتند از: معماری ایران: پیروزی شکل و رنگ، شاهکارهای هنر ایران، سفالگری ابتدایی ایران، آشنایی با مینیاتورهای ایران، سیر و صور نقاشی ایران، معماری ایران، هنر ایران در گذشته و آینده.

 

در چند سال گذشته پژوهشگران حوزه تاریخ نقدهای فراوانی را به پوپ وارد کرده‌اند که مهم‌ترین آن کتاب «تاراج بزرگ» اثر دکتر محمدقلی مجد است که بر اساس اسناد وزارت امور خارجه آمریکا نوشته شده است. دکتر مجد در این کتاب به نمایشگاهی که پوپ در باب عرضه و شناسایی هنر ایرانی در لندن برگزار کرد (۱۹۳۱م) اشاره می‌کند و یکی از کارهای پوپ را انتقال اشیای نفیس از اماکن متبرکه و مساجد به این نمایشگاه‌ها می‌داند؛ اشیایی که تا آن زمان چشم هیچ اروپایی و آمریکایی بدان نخورده بود و پوپ با زحمت زیاد توانست با کمک دولت ایران اشیاء مورد نظر را به این نمایشگاه‌ها برساند. دکتر مجد بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا نارضایتی متولیان اماکن متبرکه را ناشی از ترس از بازنگردانیدن اشیاء امانت گرفته شده می‌داند اما بر اساس‌‌ همان اسناد اذعان می‌کند که همه اشیاء «با سه هواپیما به تهران حمل و مستقیما به کاخ محل اقامت شاه منتقل شدند.»(۹) بر اساس همین اسناد دکتر مجد در این ماجرا تقصیر‌ها را بر گردن پوپ می‌اندازد در حالی که اسناد می‌‌گویند همه آثار به ایران بازگردانده شده و اینکه دولت آن‌ها را تحویل متولیان مساجد نداده امری است که متوجه دولت ایران است و نه شخص پوپ؛ کمااینکه دکتر مجد در این ماجرا سندی مبنی بر همدستی پوپ با رضاشاه و سرنوشت این آثار پس از بازگشت به ایران ارائه نمی‌دهد. اینکه دولت این اشیا را بعداَ به مکان‌های اصلی خویش بازگردانده یا آن‌ها را به موزه ملی فرستاده و یا حتی اینکه خود بر آن دست‌اندازی کرده برای ما نامعلوم است.

 

دکتر مجد همچنین خارج کردن آثار باستانی و انتقال آن‌ها به موزه‌های آمریکا توسط پوپ را کاری نابجا و غارت آثار ملی ایران می‌داند. این ایراد اگرچه از نگاه امروز بجاست اما در آن زمان قانونی مبنی بر منع انتقال این اشیا از کشور وجود نداشت. تنها قانون موجود در این زمینه قانون عتیقات مصوب ۱۳۰۹ مجلس بود ـ که آن هم متأثر از حضور پوپ و تلاش‌های وی ایجاد شده بود ـ که به موجب آن تقسیم اشیای مکشوفه را به ترتیبی که در قانون ذکر شده بین دولت و کاوشگر مجاز می‌شمرد و حتی صدور سهم کاشف را از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف می‌دانست. این قانونی بود که وکلای مجلس این مملکت به تصویب رسانده‌ بودند بنابراین عمل وی غیرقانونی به شمار نمی‌رفت. این در حالی است که تا پیش از تصویب قانون مذکور حتی تا این مقدار سخت‌گیری هم وجود نداشت و فرانسویان آثار باستانی حاصل از کاوش‌های شبانه‌روزی خود را بی‌هیچ دغدغه‌ای از کشور خارج می‌کردند.

 

آرشیو بزرگ عکس‌های پوپ از معماری سراسر ایران اکنون در موزه نارنجستان شیراز و کتابخانه ملی ایران است؛ عکس‌هایی که حاصل سال‌ها تلاش بی‌وقفه‌ و بزرگترین میراثش بودند و این بزرگترین میراث حالا در ایران است و نه در آمریکا. منتقدان می‌گویند پول‌دوست بود و آثار ملی ایران را به کشورش می‌برد اما اهدای کتابخانه ۱۲ هزار جلدی‌اش به موسسه هنر آسیایی دانشگاه شیراز و نیز مجموعه‌ای از پارچه‌ها، فرش‌های کهن و آثار عتیقه ایران و جهان که گردآورده بود و اکنون در موزه نارنجستان هستند، بیانگر حقیقت دیگری است.(۱۰)

 

بدون تردید پوپ و اقدامات وی در ایران خالی از اشکال نبوده، اما جانب انصاف را اگر فرو نگذاریم کفه خدمات وی بر کفه ناراستی‌ها و خطاهای سهوی و عمدی‌اش می‌چربد و این چربیدن آن‌قدر کم نیست که بخواهیم از آن چشم بپوشیم و یا حتی اسپری به دست گرفته و بر سر مزاری فریاد وا ایرانا سر بدهیم که صاحبش روزی آرام گرفتن در خاک ایران را آرزو کرده و چنین گفته است: «آرزوی من این است که جسدم در ایران به خاک سپرده شود تا آیندگان از ستایش من نسبت به ایران و هنرمندان و متفکرین بزرگی که در دامان خود پرورده است مستقیماَ و به رأی‌العین آگاه شوند و قدر و مقام این ملت و مملکت را بدانند.»(۱۱)

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

۱ـ بخشی از سخنرانی آرتور پوپ در ۲ اردیبهشت ۱۳۰۴

۲ـ هنر ایران در گذشته و آینده (اثر دکتر پوپ)، مقدمه به قلم عیسی صدیق

۳ـ همان

۴ـ گزارش موری، شماره ۱۰۶۴، ۹۲۷، ۸۹۱/۱۰، مورخ ۶ مه ۱۹۲۵، به نقل از کتاب تاراج بزرگ دکتر محمدقلی مجد.

۵ـ گزارش موری، شماره ۱۰۸۰، ۹۲۷، ۸۹۱/۱۳، مورخ ۱۳ مه ۱۹۲۵ به نقل از تاراج بزرگ.

۶ـ ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر سال پنجم، شماره ۴۳، فروردین ۱۳۸۵، ص۱۷

۷ـ به نقل از دکتر عیسی صدیق در مؤخره کتاب هنر ایران در گذشته و آینده تالیف آرتور پوپ

۸ـ ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، پیشین، ص ۱۸

۹ـ محمدقلی مجد، تاراج بزرگ، چاپ دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ص۸۰ و ۸۱

۱۰ـ محمد رستمی، ایران‌شناسی و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰

۱۱ـ عیسی صدیق، یادگار عمر، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۳، ج۳

 

منابع:

 

- هنر ایران در گذشته و آینده، دکتر پوپ، ترجمه عیسی صدیق

 

- آرامگاه خارجیان در اصفهان، هوشنگ مظاهری، فرهنگ اصفهان، بهار ۱۳۷۸، شماره ۱۱

 

- ایران‌شناسی و ادبیات فارسی، محمد رستمی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰

 

- تاراج بزرگ، محمدقلی مجد، چاپ دوم، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

 

- ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، سال پنجم، شماره ۴۳، فروردین ۱۳۸۵

 

- عیسی صدیق، یادگار عمر، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۳

کلید واژه ها: آرتور پوپ


نظر شما :