ریچارد فرای و جماعت اسپری به دست

سرگه بارسقیان
۲۵ فروردین ۱۳۹۳ | ۱۸:۰۳ کد : ۴۲۱۷ وقایع اتفاقیه
ریچارد فرای و جماعت اسپری به دست
تاریخ ایرانی: «آمریکا می‌گوید ایرانیان تروریست‌اند؛ درحالی‌که این‌طور نیست و سال‌ها کوشش کردم تا آمریکا و اروپا بفهمند که ایران از ابتدا تا امروز یک فرهنگ مهم دارد که متأسفانه این فرهنگ فراموش شده است. ایران برای آمریکا و اروپا خیلی اهمیت دارد و باید نشان داد که تا امروز چه بوده و چه هست.»

 

چه تعداد از آن‌ها که در اعتراض به درخواست تدفین ریچارد نلسون فرای در کنار زاینده‌رود، اسپری به دست بر سر مزار آرتور پوپ رفتند و نوشتند «بنای آمریکایی تخریب باید گردد» یا «مرگ بر منافق»، این گفته ایران‌شناس بزرگ آمریکایی را شنیده بودند؟ چه تعداد از آن‌ها می‌دانند که ریچارد فرای اعتقاد داشته «اسلام مجموعه‌ای از رسم‌های ظاهری مختلف نیست؛ بلکه اساس اسلام، عقل و عشق است و این دین سمبل این دو نماد ارزشمند است که به پیروزی‌های چشمگیر در تاریخ دست یافته است»؟ و بر همین اساس وصیت کرد: «اینجانب که تمام زندگی فعال خود را صرف شناختن و شناساندن فرهنگ و تمدن درخشان ایران باستانی و ایران اسلامی کرده‌ام، از مقام ریاست جمهوری درخواست می‌نمایم، اجازه داده شود جسد اینجانب پس از مرگم در کنار زاینده‌رود در شهر زیبای اصفهان که پیوسته عاشق آن بوده‌ام، به خاک سپرده شود. باشد که پیوند ناگسستنی دو ملت شریف ایران و آمریکا برای جهانیان ثابت گردد.»

 

کدام یک از معترضان به دفن فرای در اصفهان می‌دانند که او در سال ۱۳۳۱ با آیت‌الله العظمی بروجردی دیدار داشت و آن مرجع مسلم تقلید شیعه با او از گشوده بودن باب اجتهاد در دین سخن گفت؛ اینکه دین همواره باید دچار تغییر و تحول شود.

 

چه تعداد از آن‌ها سخنرانی‌اش در «همایش ایرانیان خارج از کشور» (۱۱ مرداد ۱۳۸۹) را خوانده‌اند که با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع کرد و به فارسی گفت: «سال‌هاست که خود را یک ایرانی می‌پندارم. از سال‌ها پیش با ایران‌ زمین، زبان، فرهنگ، موسیقی و مردم آن آشنا هستم. تاریخ و فرهنگ درخشندهٔ این سرزمین را به همهٔ مردمان دنیا رسانده‌ام. این یک چالش بزرگ است که آن را با دل و جان پذیرفته‌ام. برای اینکه این نکته را ثابت کرده باشم به فکرم رسید که درخواست کنم پیکر من پس از مرگ در کنار زاینده‌رود و در شهر زیبا و تاریخی اصفهان نصف جهان دفن شود. از مقام ریاست جمهوری که این تقاضا را پذیرفتند سپاسگزارم.» جالب اینکه اسپری به دستان آن زمان به سفر فرای اعتراضی نکردند و حالا با انتقال جنازه‌اش مخالفند. این اسپری‌ها حتی وقتی که محمود احمدی‌نژاد گفت «ما یک باب منزل مسکونی در اصفهان به شما می‌دهیم که تا هر وقت بخواهید در آنجا زندگی کنید» و استانداری اصفهان «مراسم اهدای منزل مسکونی به پروفسور ریچارد فرای» برگزار کرد، غلاف بودند.

 

چه تعداد از این معترضان به دفن «جاسوس سیا» می‌دانند که او ۹ سال (از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰) عضو افتخاری سازمان پرشین گلف آنلاین بوده و همواره با ارسال نامه به تحریف و جعل نام خلیج فارس اعتراض کرده است؟ محققی که معتقد است ایرانیان از نخستین پدیدآورندگان حقوق در تاریخ هستند که حتی اروپا هم متاثر از آنست. «داد» قانونی بین‌المللی است که هخامنشیان بین ساتراپ‌نشین‌ها به وجود آوردند. ایران‌شناسی که فرهنگ ایرانی را عامل بقای ایران می‌داند و سخنرانی‌اش در مراسم دریافت جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار یزدی (دوم تیر ۱۳۸۳) را با شعار «زنده‌باد ایران» به پایان برد.‌‌ همان همایشی که به همت استاد مرحوم ایرج افشار و همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به ریاست غلامعلی حدادعادل)، معاونت پژوهشی و فرهنگی وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نمایندگی ایران در سازمان ملل برگزار شد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز دو سال پیش (آذر ۹۱) در برنامه مستندی به نام «جستجوگران پارسه» که از شبکه اول پخش شد، از شخصیت علمی ریچارد فرای تجلیل کرد و پیش‌تر از آنکه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه او را «یک دوست واقعی و دانشمند ایران‌شناس» بخواند و عده‌ای معترضش شوند، علی‌اکبر دهخدا، ادیب و صاحب لغتنامه دهخدا او را «ایران‌دوست» نامیده بود؛ لقبی که فرای تا پایان عمر خود را به آن مفتخر می‌دانست.

 

چه مدارکی موجود است درباره اتهام جاسوسی فرای از ایران و «جمع‌آوری گسترده اطلاعات محرمانه» که برخی به آن اشاره می‌کنند؟ منظور از این اطلاعات محرمانه چیست؟ آیا از ایران باستان اطلاعاتی محرمانه وجود دارد که ما بی‌خبریم و سیا مطلع؟ فرای مأمور «اداره خدمات استراتژیک» (O.S.S) بوده است، سلف سیا و مخالفان فرای به عضویت او در این اداره برای ادعای جاسوسی وی استناد می‌کنند. این اداره در دوره جنگ جهانی دوم تاسیس شد و وظیفه جمع‌آوری اطلاعات از دشمن نازی را برعهده داشت و سال ۱۹۴۶ (پس از پایان جنگ جهانی) منحل و به جای آن «گروه کارآگاهی مرکزی» (C.I.G) تاسیس شد. تازه بعد از آن بود که با تصویب قانون امنیت ملی در کنگره آمریکا «آژانس اطلاعات مرکزی» (C.I.A) تشکیل شد. بنابراین فرای چنانکه همسرش گفته وظیفه جاسوسی از آلمان نازی را آن هم در دوره جنگ جهانی دوم برعهده داشته است. فرای تنها دانشگاهی عضو اداره خدمات استراتژیک نبوده است. بسیاری از اساتید برجسته رشته‌های مختلف دانشگاه‌های آمریکا با این نهاد علیه آلمان نازی همکاری می‌کردند. (نگاه کنید به اسامی آن‌ها در این پیوند) بنابراین مخالفان فرای را متهم به حضور در نهادی می‌کنند که حدود ۷۰ سال پیش آن هم از سوی دولت ایالات متحده به دلیل اتمام مأموریت آن و عدم تناسب فعالیتش در دوره صلح، منحل شده بود.

 

این چه «شیاد» یا «راهزن فرهنگ اسلامی - ایرانی» (تعابیر بکار رفته درباره فرای در برخی رسانه‌ها) است که «عصر زرین فرهنگ ایران» را نوشته است؟ و این چه جاسوسی است که کرسی ایران‌شناسی دایر می‌کند، علنا به ایران می‌آید و با مقامات عالی‌رتبه ایران دیدار می‌کند و در ‌‌نهایت وصیت می‌کند او را در خاک ایران و در کنار زاینده‌رود دفن کنند؟ چقدر باید سرمایه‌گذاری می‌شد تا یکی از نام‌آوران دانشگاه‌های آمریکا این چنین به دفاع از فرهنگ ایرانی بپردازد و به جای ایران‌ستیزی، به ایران‌شناسی و به تعبیر بهتر به ایران‌ستایی بپردازد! بگذریم که اسم آن را گذاشته‌اند مکتب ایرانی! چه علاقه وافری ایجاد شده به شنیدن حرف‌های ضد ایرانی برخی مقامات آمریکایی؛ از برجسته کردن هر حرف تند و ضد ایرانی که مسئولان کاخ سفید می‌گویند برای برملا کردن «چهره واقعی آمریکا» تا یکسان‌انگاری آمریکایی عاشق ایران با ایران‌ستیزان؟

 

و آیا چهره واقعی ایران را آنان می‌سازند که اسپری به دست شعار می‌نویسند یا آنان که فرق جاسوسی با تحقیق و ایران‌ستایی با ایران‌ستیزی را می‌دانند؟ فرای خود پاسخی درخور به این دست پرسش‌ها دارد: «مردمان متعصب، تاریخ را تاریک می‌سازند.»

کلید واژه ها: ریچارد فرای


نظر شما :