فرار ۶ دیپلمات آمریکایی به روایت سفیر سابق کانادا در ایران: نقش ما از سیا بیشتر بود

۱۷ آبان ۱۳۹۱ | ۰۱:۴۳ کد : ۲۷۵۷ از دیگر رسانه‌ها
فیلم جدید هالیوود به نام آرگو، داستان فرار ۶ آمریکایی را در جریان تسخیر سفارت آمریکا به دست معترضان و تظاهرکنندگان ایرانی و گروگان‌گیری بیش از ۵۰ نفر از کارمندان سفارت را نشان می‌دهد. در سی و سومین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در ایران، کن تیلور، سفیر وقت کانادا در ایران از نقش کشورش در فرار آمریکایی‌ها در آن زمان می‌گوید و اینکه چگونه بوده که این روایت در فیلم «آرگو» منعکس نشده است.

 

در زیر مصاحبه الجزیره با سفیر وقت کانادا در ایران را می‌خوانید:

 

برداشت شما از فیلم آرگو به عنوان کسی که این فیلم را دنبال کرده است و همچنین به عنوان سفیر وقت کانادا در ایران چه بوده است؟

 

از همه نظر من از فیلم لذت بردم. این بسیار هیجان‌انگیز است. پخش به موقع این فیلم با در نظر گرفتن حوادث پیش آمده در بنغازی نشان داد که سیاست، بازی بسیار خطرناکی است. فیلم نقش کانادا را به طور ناقصی نشان داده است. ما کارمان را بسیار خوب انجام دادیم. کانادا در کنار سیا توانستند نتیجه خوبی از ماجرا بگیرند.

 

 

آیا در جریان یا قبل از ساخت فیلم، شده بود که کسی در این مورد با شما تماسی بگیرد؟

 

خیر، من هیچ تماسی در این زمینه نداشتم.

 

 

چرا شما فکر می‌کنید که سازندگان فیلم از جمله بازیگر نقش خودتان، به دنبال تمام اطلاعات شما در این زمینه نبودند؟

 

من مطمئن نیستم اما به هر حال این موضوع کمی گیج‌کننده است. من در آن زمان واقعا گیج شده بودم چرا که من حدس می‌زنم با توجه به شرایط، من تنها کسی بودم که می‌دانستم باید و قرار است چه اتفاقی بیفتد. در فیلم تونی مندز، مامور اطلاعاتی سیا یکی دو روز را در تهران گذراند. به نظر من تولیدکنندگان و کارگردان فیلم بیشتر به دنبال تبلیغ نقش آمریکا در این فیلم بودند.

 

 

چه تفاوت بارزی را در آنچه که برای شما اتفاق افتاد با این فیلم می‌بینید؟

 

من فکر می‌کنم که کانادایی‌ها در این زمینه بسیار فعال بودند و در فیلم نیز آن‌ها بسیار منفعل هستند. اما در جاهایی از فیلم مکالمه‌هایی وجود دارد که کاملا درست نیستند. در یکی از مکالمه‌هایی که بین من و تونی مندز در فیلم رد و بدل می‌شود، من می‌گویم: «من دستورالعملی را برای بستن سفارت از اتاوا دارم بنابراین بهتر است که ما هرچه سریع‌تر راه خروج را در پیش بگیریم.» این موضوع غیرممکن است؛ چرا که کانادا تا پیش از خروج کامل سفیران آمریکایی از ایران هیچ‌گاه به بستن سفارت خود فکر نکرده بود.

 

 

در یکی از نقد و بررسی‌های این فیلم، من خواندم که شما به عنوان صاحب یک مسافرخانه به تصویر کشیده شده‌اید که تنها به این مردان فراری جای خواب می‌دهید نه کسی که واقعا آن‌ها را نجات داده است.

 

(با خنده) در فیلم بر اساس یک دربانی بودم که با آن‌ها همسلیقه است! چیزی که در این فیلم نادیده گرفته شد، نقش همکاران من در اتاوا بود. تمام مدارک لازم برای خروج سفیران آمریکایی از ایران اعم از پاسپورت، اسناد و مدارک، کارت‌های اعتباری و کارت‌های تجاری آن‌ها از اتاوا فرستاده شد.

 

 

در آن زمان از این موضوع به عنوان جست و خیز کانادا نام برده شد. همچنین در این فیلم سرپوش گذاشتن بر نقش سیا در وقوع این حادثه، ضرورت شناخته می‌شود. حقیقت از نظر شما چیست؟

 

یک مجله در اینجا می‌نویسد که بازنویسی بنافلک (کارگردان فیلم) از تاریخ کاملا درست بوده است. اما واقعیت این است که جست و خیز کانادا بوده با همکاری سیا که نقش کانادا در آن پررنگ‌تر بوده است.

 

 

شما از خطرناک بودن بازی سیاست گفتید. در آن زمان این خطر را چگونه احساس می‌کردید؟

 

آن دوران، دوران عجیب و غریبی بود. ما می‌خواستیم در نقطه اوج انقلاب ایران زندگی کنیم. شاه رفت و امام به ایران برگشت. وقتی شما با کشوری پر از هرج و مرج خو بگیرید، بدون هیچ پلیسی، ارتش، نیروهای قضایی و دیگر امتیازاتی از این قبیل، به شرایط آن روزهای تهران می‌رسید.

 

 

باید لحظات بیم و هراسی از آنچه که انجام می‌دادید وجود داشت.

 

ما سعی خود را مبنی بر نشان دادن و گذراندن یک زندگی طبیعی انجام می‌دادیم. ما سرگرم کار و مهمانی‌های خود بودیم و به آن‌ها می‌گفتیم که به آرامی پله‌ها را طی می‌کنیم در عین گذراندن یک زندگی طبیعی. اما در این میان سفارت کانادا این را حس می‌کرد که یک چیز در این میان اشتباه است.

 

 

یکی از مواردی که در این فیلم اتفاق می‌افتد این است که شما و همسرتان باید سریع‌تر از بقیه بروید و سفارت را ببندید.

 

چیزی که اتفاق افتاده بود این بود که من سه بلیت هواپیمایی مختلف را از سه شرکت جداگانه خریداری کرده بودم. پت، همسرم، مقداری پول از محل درآمد خود داشت و من که بسیار خوشحال بودم از او پرسیدم می‌توانی آن را به عنوان قرض من بدهی؟ که سرانجام من با آن پول سه بلیت تهیه کردم و به راننده دستور دادم که دیپلمات‌ها را به فرودگاه برساند و سپس به دیپلمات‌ها نیز سفارش کردم اگر ناراحتی یا سختی برای آن‌ها پیش آمد مطابق آداب و رسوم رفتار کنند. سپس به خانه‌ام برگشتم.

 

دیپلمات‌ها صبح برای همیشه رفتند و دو نفر از افراد روابط عمومی و یکی از همکاران نیز بعد از ارسال امضایی مبنی بر بسته شدن سفارت کانادا در ایران، با کمی تاخیر در بعدازظهر ایران را ترک کردند. اما واقعا سفارت کانادا در ایران هشت سال بعد از آن بسته شد. در جایی از فیلم نشان داده می‌شود که تونی مندز، ویزای یکی از پاسپورت‌های کانادایی را تغییر می‌دهد. من در جایی خواندم که یکی از «اینکه آیا تحریم‌ها منجر به تغییر جهت سیاسی ایران شود، من مطمئن نیستم.»

 

 

دیپلمات‌های کانادایی واقعا این کار را انجام داده بود.

 

این امر برای نجات زندگی ما ضروری بود. راجر لوسی، یکی از همکاران من که زبان فارسی را می‌خواند متوجه شد که در پاسپورت‌هایی که ما گرفته‌ایم تاریخ تقویم متفاوت است؛ تقویم امام خمینی جایگزین تقویم شاه شده بود. پس نتیجه آن شد که قبل از اینکه کسی سر برسد آن‌ها توانستند ایران را ترک کنند.

 

 

به ما از بعد از فرار بگویید و از موج قدردانی بعد از اینکه شما به آن‌ها پیوستید.

 

من مبهوت مانده بودم. من انتظار چند تبریک را داشتم اما واقعا محصور ناامیدی شده بودم. ما باید چه کار می‌کردیم که مستحق تبریک باشیم؟ ما زمانی دوست ایران بودیم. این موضوع یک تسکین موقتی بود، یک خبر خوب، یک داستان ساده، یک نتیجه خوب و در ‌‌نهایت یک شکست بعد از ۴۴۴ روز.

 

 

آیا شما همچنان حوادث ایران را دنبال می‌کنید؟

 

این به کار شما مربوط می‌شود. بعد از چند سال پر سر و صدا، بعد از ۳۲ سال از آن ماجرا، خاطرات من از دوستانم در ایران برایم زنده است. ایرانیان بسیار بخشنده و مهمان‌نواز هستند. ما سال‌های شگفت‌انگیزی را در ایران گذراندیم. نیمی با شاه و نیمی دیگر با آیت‌الله خمینی. تفاوت‌های بسیار زیادی در زندگی شهروندان در هر دو دوره ایجاد شده بود.

 

 

آیا حاضرید برگردید؟

 

نه. مطمئن هستم تعدادی از ایرانیان به من خوشامد خواهند گفت ولی عده‌ای دیگر به خاطر آنچه که کانادا انجام داد به طور قطع سرزنشم می‌کنند.

 

 

هرروزه اخبار زیادی از ایران منتشر می‌شود. به نظر شما غرب از چه راهی می‌تواند ایران را کنترل کند؟

 

از نظر من تحریم ایران راه درستی است. اما اینکه آیا تحریم‌ها منجر به تغییر جهت سیاسی ایران شود، من مطمئن نیستم. اما همین راه، بهترین راهی است که می‌تواند جایگزین گزینه‌های دیگر مثل حمله نظامی که تاثیر کوتاه مدتی را دارد، شود.

 

 

اخیرا کانادا سفارت ایران را بست. نظر ما در این مورد چیست؟

 

من از این حرکت واقعا گیج شدم. ایران یک مهره اصلی ثبات است. نه تنها در خاورمیانه بلکه در کل جهان و اینجایی است که شما باید دیپلمات‌هایتان را مستقر کنید. شما عقل و درایت می‌خواهید و نیاز دارید به اینکه بدانید مردم چه فکری می‌کنند و این تا حدود زیادی به بسته شدن سفارت آمریکا باز می‌گردد. موضوع داشتن سفارت کانادا در ایران بسیار راه‌گشاست. از نظر من این موضوع بسیار مهم و مفید است که در آنجا حضور داشته باشیم هرچند محدود باشد.

 

 

منبع: افکارنیوز

کلید واژه ها: دیپلمات های آمریکایی تونی مندز سفارت کانادا


نظر شما :