وضعیت مبهم پروژه تاریخ شفاهی دوره پهلوی/ دهباشی: از کتابخانه کنگره ملی آمریکا شرمنده‌ام

۱۷ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۷:۴۰ کد : ۲۴۶۷ از دیگر رسانه‌ها
دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران، نهادی مستقل و مرکب از جمعی از تاریخ‌پژوهان ایرانی مقیم داخل و خارج از کشور است که با همکاری برخی از نهادهای فرهنگی ایرانی و بین‌المللی، پژوهش‌های خود را انجام می‌دهد. از جمله این پژوهش‌ها در خلال دوازده سال گذشته، پروژه‌ای به نام «تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم» است که شامل ده‌ها برگ اسناد و مدارک شخصی و ملّی از زمان آخرین شاه پهلوی و و راس آن‌ها صد‌ها ساعت مصاحبه اختصاصی و تصویری با مدیران ارشد و تصمیم‌سازان فعال در آن دوره نظیر: سیدحسین نصر، شجاع‌الدین شفا، داریوش همایون، اردشیر زاهدی، هوشنگ نهاوندی، علینقی عالیخانی، منوچهر رزم‌آرا، خداداد فرمانفرمائیان و... است.

 

مطابق اطلاع‌رسانی‌های قبلی و بر اساس توافق امضاء شده با ریاست سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران، قرار بود مدت‌ها قبل طی مراسمی از این پروژهٔ ملی رونمایی شود و امکان‌ دسترسی آزاد پژوهشگران به یافته‌های آن فراهم شود، اما بنا به دلایلی این مراسم انجام نشد.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، حسین دهباشی (مدیر دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران) در مورد دلایل لغو این مراسم گفت: کتابخانهٔ ملی در قبال این پروژه تعهداتی داشت که در اجرای اغلب آن‌ها تاخیر داشته است.

 

وی به این تعهدات اشاره کرد و گفت: در این برنامه مقرر بود علاوه بر رونمایی، بخش دسترسی آزاد پژوهشگران به اسناد رسمی یا شخصی بخش بزرگی از مقامات رژیم گذشته، تصاویر ویدئویی گفتگوهای اختصاصی با آن‌ها و مدارک و سایر یافته‌های این پروژه ملّی نیز برای عموم گشایش یافته تا پژوهشگران بتوانند به نسخه‌های خام و بدون سانسور دسترسی داشته باشند.

 

دهباشی ادامه داد: یکی دیگر از مهم‌ترین این تعهدات، ارسال کامل متن مصاحبه‌ها قبل از انتشار، برای مصاحبه‌شوندگان بود. ارسال گواهی‌نامه‌ای برای مصاحبه‌شوند‌گان که در آن مطابق تعهدات قبلی مسئولان پروژه به ایشان جزئیات اسناد و مدارکی که از هرکدام آن‌ها تحویل آرشیو ملی ایران شده، آورده شود. مورد بعدی ارسال یک نسخه کامل از کل مجموعه برای کتابخانه کنگره ملی آمریکا بود؛ کتابخانه‌ای که در این پروژه همکار ما به حساب می‌آمد و بسیاری از افراد، پس از اعتبار شخصی و اعتمادی که مصاحبه‌کنندگان خود داشتند، به اعتماد و اعتبار این کتابخانه حاضر به همکاری با ما در این پروژه شدند. موضوع دیگر، ایجاد فضای خاص و مشخص در کتابخانهٔ ملی برای استفاده پژوهشگران از دستاوردهای این پروژه بود. این‌ها وظایف کتابخانهٔ ملی بود که تاکنون در هیچ‌کدام از این موارد به تعهدات خود عمل نکرده است.

 

مدیر دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران، در مورد مدت زمان تاخیر کتابخانه ملی گفت: تعهدات ما در قبال این پروژه و همکاری با کتابخانه ملی، به طور کامل انجام شد و حدود ۴ ماه پیش تمام اسناد در اختیار کتابخانه ملی قرار گرفت. قرار بود کتابخانه ملی در مدت ۱۰ روز، تمام این مدارک و اسناد را بررسی کند تا پس از مشخص شدن بخش‌هایی از اسناد که انتشار آن‌ها در حال حاضر و به لحاظ منافع ملی، احتمالآ واجد ملاحظاتی است، بقیه مراحل کار به سرعت انجام شود.

 

وی افزود: اتفاقی که در کمال شگفتی افتاد، این بود که کتابخانهٔ ملی در یک جلسه نیمه خصوصی و بدون اخذ موافقت دفتر تاریخ شفاهی و قبل از اجرای تعهداتِ مطرح شده در توافقنامهٔ مکتوب با ما، توسط آقای احمدی‌نژاد از این مجموعه رونمایی کرد. البته برای این مراسم تنها از اینجانب، آن هم به عنوان شنونده دعوت به عمل آمده بود که با وجود احترام مقام ریاست‌جمهوری و ریاست کتابخانهٔ ملی ایران، به واسطهٔ تعهداتی که در برابر گروه پژوهشگران فرهیخته و مصاحبه‌شوندگان محترم این پژوهش داشتم، آن دعوت را نپذیرفتم. جالب اینجا است که در این مراسم نیمه خصوصی، از دفتر تاریخ شفاهی ایران و دست‌اندرکاران این پروژه و حتی مدیران قبلی کتابخانه ملی که این پروژه در زمان تصدی آن‌ها بر این پست شروع و پشتیبانی شده بود، کوچکترین اسمی برده نشد.

 

دهباشی کتابخانه ملی را برای انجام تعهدات بی‌تفاوت دانست و گفت: مشخصآ کتابخانه ملی در اجرای اصلی‌ترین تعهدات خود تاخیر کرده است. تکالیف طرفین طی توافقنامه‌هایی و از جمله توافقنامهٔ روشنی که در زمان ریاست فعلی کتابخانه مهر و امضا شده و مدیریت شبکه ۱ سیما هم به عنوان یکی از حامیان مالی کار، به آن متعهد شده است، کاملآ روشن است. بخش زیادی از این تعهدات، برای مدیران فرهنگی کشور و از جمله برای اینجانب به عنوان مدیر این دفتر، دارای بار حقوقی است، اما مشکل مهم‌تر، بار اخلاقی تعهدات در قبال افراد مصاحبه‌شونده و کتابخانهٔ کنگرهٔ آمریکا است.

 

وی پیگیری‌های صورت گرفته برای روشن شدن وضعیت این پروژه را بی‌نتیجه دانست و گفت: اغلب تماس‌های ما با کتابخانه ملی بی‌جواب بوده و تنها پاسخ این بوده: در دست پیگیری است، خبرتان می‌کنیم.

 

مدیر دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران گفت: من ۱۲ سال از بهترین سال‌های عمر خود را صرف این پروژه کردم و هزینه‌های زیادی را برای آن متحمل شدم، حتی زمانی در مرحلهٔ تردید مقامات امنیتی آمریکا نسبت به این مجموعهٔ پژوهشی، گرفتار زندان ایالتی آمریکا شدم. هرچند در ‌‌نهایت از اتهامات وارد شده در آن زمان تبرئه شدم، امّا هنوز مشکلات ناشی از آن و از جمله بیماری‌های سخت جسمی و روحی را احتمالآ تا همیشه باید تحمل کنم. با این وضعیت، عمیقآ احساس می‌کنم از من سوءاستفاده شده است. البته این احساس منحصر به من نیست؛ تمام دست‌اندرکاران این پروژه، پژوهشگران و محققان و احتمالآ کتابخانهٔ کنگرهٔ ملی آمریکا هم، همین احساس را دارند. طبیعی است که من به عنوان بانی و پژوهشگر ارشد این مجموعه در قبال تمام پژوهشگران و مصاحبه‌شوندگان و حتی خانواده و دوستان شخصی‌ام، با تمام وجود احساس شرمندگی می‌کنم؛ آن‌ها به من اعتماد کردند و تنها به اعتبار این اعتماد شخصی بود که حاضر به همکاری شدند. امروز نه فقط به آن‌ها، حتی نمی‌دانم به وجدان خودم هم چه جوابی بدهم.

 

وی ادامه داد: روشن است که من به دلایل بسیاری و به عنوان یک شهروند ایرانی که طعم تلخ تبعیض و رفتار ظالمانهٔ دولت آمریکا را چشیده و از ساختار سیاسی آن کشور بیزارم، در عین حال شرمندهٔ کتابخانهٔ کنگرهٔ ملی آمریکا به عنوان یکی از حامیان معنوی این پژوهش‌ها شده‌ام. درست است که کشور آمریکا در مقابل ما دولتی متخاصم است، اما این مشکلات باعث نمی‌شود که به عنوان انسان‌هایی مسلمان و طبیعتآ ارزشی، زیر قول و قرار‌هایمان بزنیم.

 

دهباشی به دلسردی خود از انجام کارهای مشابه اشاره کرد و گفت: من به عنوان کسی که بخشی از عمر خود را صرف انجام یک پروژه ملی کرده، دیگر هیچ انگیزه و تمایلی برای کارهای این‌چنینی ندارم. بدون هیچ اغراقی، به تمام کسانی که قصد انجام کارهای مشابه را دارند هم توصیه می‌کنم دست به تکرار اشتباهاتی این‌چنینی نزنند. نظر شخصی‌ من این است که انجام فعالیت‌ها و کارهای ملی در هر حوزه‌ای،‌ نوعی ساده‌لوحی و بلاهت به حساب می‌آید.

 

وی در پایان گفت: البته من همچنان شخص رئیس کتابخانه ملی، مدیران سازمان صدا و سیما و یا بقیه افراد یا نهادهایی که آبرو و حیثیت جمع بزرگی از پژوهشگران مومن و میهن‌دوست را خواسته یا ناخواسته، لکه‌دار کرده‌اند، مقصر نمی‌دانم، اما به هرحال حالا دیگر خیلی هم فرقی نمی‌کند. پشتِ دستِ ما داغ شده و همچنان ناامیدانه منتظریم تا شاید فرجی حاصل بشود.

کلید واژه ها: حسین دهباشی


نظر شما :