نامه مدیرعامل بانک ملی در دوره انقلاب به خاوری: در تاریخ بانک مدیری نبوده که فرار کند

۲۵ مهر ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۳ کد : ۱۴۱۶ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: جلیل شرکاء، مدیرعامل بانک ملی در دوران پیروزی انقلاب، در نامه‌ای به محمودرضا خاوری، مدیرعامل سابق این بانک که در پی افشای فساد مالی بزرگ استعفا داد و هم اکنون در کانادا بسر می‌برد، نوشت: «به تاریخ بانک ملی ایران نگاه کنید. در تاریخ این بانک مدیری وجود نداشته که فرار کند. حال تخلف کرده یا نکرده باشد، بحث دیگری است اما فرار سابقه نداشته است. لذا عمل شما از این جهت بسیار زشت و بی‌سابقه بوده است.» به گزارش اقتصاد ایرانی، متن کامل نامه شرکاء به خاوری بدین شرح است:

 

آقای خاوری، نمی‌دانم الان کجا هستید و چه می‌کنید اما چون من و شما کما بیش در موقعیتی مشابه هم قرار گرفته‌ایم و آن موقعیت‌ها خطیر و سرنوشت‌ساز بوده است لازم دیدم نکاتی را از باب نصیحت و تجربه به شما یادآوری کنم، شاید به کارتان بیاید. این نکات پند و اندرز اخلاقی نیست، سرزنش هم نیست. هرچند این روز‌ها به هر دوی آن بسیار نیاز دارید اما این نکات صرفا بیان تجربه‌هایی است که شخصا داشته‌ام و لازم دیدم با شما به اشتراک بگذارم تا بهتر بدانید چه باید بکنید.

 

من در دوران بسیار مشکلی درست یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مدیرعامل بانک ملی بودم. می‌دانید که آن روز‌ها کشور در چه شرایطی به سر می‌برد و چه خطراتی در کمین یک بانک به عنوان جایی که پول زیادی در آن وجود دارد، قرار داشت. شور و فضای انقلابی همه جا را فراگرفته بود و من باید علاوه بر مدیریت این فضا مراقب بانک و سرمایه‌هایش نیز می‌بودم. روشن بود که با پیروزی انقلاب من نیز جزو مدیران رژیم سابق محسوب شده و طبیعتا خطر در کمینم بود. همین جا بگویم که همسر من آمریکایی‌الاصل است و پیش از انقلاب کل خانواده و بچه‌هایم در آمریکا مقیم بودند و زندگی می‌کردند. با اینکه خودم نه تابعیت و نه مجوز اقامت دائمی از آمریکا داشتم اما به خاطر ملیت همسرم هیچ مشکلی برای ماندن در آمریکا نداشتم.

 

به خاطر دارم درست یک ماه قبل از پیروزی انقلاب و در حالی که نخست‌وزیر وقت با اصرار خواهش کرده بود بر سر کار بمانم برای حل برخی گرفتاری‌های بانک ملی به خارج سفر کردم. در آن روزها تجار نمی‌توانستند کارهای بانکی خود را به راحتی انجام دهند و نقل و انتقال پول به مشکل برخورده بود. لازم بود این مشکلات رفع شود لذا در حساس‌ترین دوران ممکن از کشور خارج شدم و جالب است کارم تا زمانی که انقلاب پیروز شد طول کشید. یعنی موقع پیروزی انقلاب ـ ۲۲ بهمن ـ من خارج از کشور بودم. حالا باید چکار می‌کردم؟ منطقی‌ترین راه که همه پیشنهاد و اصرار می‌کردند ماندن در آمریکا بود. همه می‌گفتند مگر نمی‌دانی چه خبر است؟ رفتنت با خودت است و برگشتنت با خدا! بمان و همه چیز را فراموش کن...

 

با خودم خلوت کردم. نگاهی به سوابق بانک ملی و راهی که طی کرده تا به اینجا رسیده انداختم، به خودم و همکارانم فکر کردم و بعد شاید بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌ام را گرفتم. به خودم گفتم من مدیرعامل بانک ملی هستم و باید اول از هویت و کیان بانک، سپس از همکارانم و بعد از خودم دفاع کنم. پس با اولین پرواز به ایران برگشتم و با طی تمام فراز و نشیب‌ها و مشکلات پیچیده و خطرناک بالاخره می‌بینید که الان سالم و سر حال و سر زنده‌ام و هیچ اتفاقی هم برایم نیفتاده است...

 

آقای خاوری! پیشنهاد می‌کنم با خودتان خلوت کنید و در این خلوت کمی به نام بانک ملی بیندیشید. بانک ملی، نامش ملی است یعنی تجلی ملت ایران است. تجلی اراده و غرور ملی. تجلی اعتماد ملی. قبلا که بانکداری ایران در دست روس و انگلیس بود و اسکناس‌های این کشور را هم خارجی‌ها چاپ می‌کردند، همین ملت بودند که ریختند پشت مجلس و اصرار کردند که می‌خواهند پول‌هایشان را در یک بانک ایرانی بگذارند. بانک ملی از سرمایه تک تک ایرانیان تشکیل شده و تشکیل شده که کار مالی مملکت دست خود مردم باشد. پس بانک ملی فقط یک بانک نیست یک فرا بانک است که غرور و اعتماد یک ملت را در خود دارد و شما رییس یک چنین بانکی بودید و سرنوشت و اعتماد ملی به یک چنین بانکی درست یا غلط به نام شما پیوند خورده است.

 

به تاریخ بانک ملی ایران نگاه کنید. در تاریخ این بانک مدیری وجود نداشته که فرار کند. حال تخلف کرده یا نکرده باشد، بحث دیگری است اما فرار سابقه نداشته است. لذا عمل شما از این جهت بسیار زشت و بی‌سابقه بوده است. بهتر از من می‌دانید که بانک مرکزی از دل بانک ملی متولد شده است. پیش از این تمام حساب‌های دولت، سکه‌ها و اسکناس‌ها، خزانه، جواهرات ملی و خلاصه دارایی اصلی ملت ایران در بانک ملی به امانت بوده است. می‌دانید از چه جایگاهی و به چه قیمتی فرار کرده‌اید؟

 

پس از پیروزی انقلاب وقتی به ایران برگشتم مشکلات فراوان و فلج‌کننده بود. نامه‌های متعددی از اشخاص می‌آمد که مدیران و کارکنان این بانک چه و چه هستند. اما مقاومت کردم و با همین دفاع من که مدیر عامل قانونی بانک بودم این بانک از هم نپاشید و امنیت اموال و کارکنانش حفظ شد اما اگر نبودم؟!.... همه گونه رسیدگی که فکرش را بکنید، کردند اما اتفاقی نیفتاد. آن موقع جواهرات ملی در خزانه بانک ملی بود. هیاتی از شورای انقلاب به بانک آمد و از جواهرات بازدید کرد تا کسری نداشته باشد. می‌دانید که وظیفه حفاظت از دارایی‌های بانک ملی ایران تا چه حد مقدس است. آن روز‌ها خبر رسید که مجاهدین (منافقین) ریخته‌اند تا کاخ گلستان را غارت کنند. همین نگهبانان بانک ملی رفتند و از کاخ حفاظت کردند تا به آن دست‌اندازی نشود. یا مثلا اطلاع دادند عده‌ای مسلح به شعبات بانک ملی در کشور می‌ریزند و پول‌ها را غارت می‌کنند. به همکاران گفتم باید با چه کسی تماس گرفت؟ گفتند پلیس که این روزها نیست باید به پاسدار‌ها بگویید. به مرحوم آیت‌الله لاهوتی که فرمانده وقت سپاه بود زنگ زدم. ایشان گفت چقدر نیرو می‌خواهید؟ گفتم ۱۷۰۰ شعبه داریم برای حفاظت هر شعبه حداقل ۲ نفر! گفت با این حساب شما کل نیروهای سپاه را می‌خواهی دیگر! بالاخره سعی کردیم با انتقال روزانه پول‌ها به شعبات مرکزی هر شهر با همان تعداد کم نیرو از دارایی مردم حفاظت کنیم.

 

جالب اینجاست بعد از پیروزی انقلاب و در اوج مشکلات خاص آن، من یکبار دیگر از سوی نخست‌وزیر دولت موقت ـ مرحوم مهندس بازرگان ـ به ماموریت دیگری به آمریکا رفتم و اتفاقا دوران آن ماموریت تمدید هم شد! یعنی مهندس بازرگان زنگ زد و گفت حالا که آنجا هستی به امور بنیاد پهلوی (علوی) و اموال آن رسیدگی کن که کردم و با تعویض هیات مدیره آن و رتق و فتق امور و گماردن یک وکیل امین باز هم به ایران بازگشتم.

 

آقای خاوری، اینها را گفتم تا بدانید انسان از تجربه می‌آموزد. شما الان بر سر‌‌ همان دو راهی هستید که زمانی من بودم. اما با اتکا به‌‌ همان تجربه می‌خواهم صراحتا به شما بگویم راهی که انتخاب کرده‌اید برایتان ۲ سر باخت است. یعنی اگر بر نگردید هیچ به دست نخواهید آورد و حتی در دنیای پیشرفته کنونی برنگشتن برایتان امنیت و فراغت هم به دنبال نخواهد داشت. توصیه می‌کنم به کارنامه خودتان نگاه کنید. اگر تخلفی که به هر حال در بانک ملی شده عمدی نبوده، این اشتباهی قابل جبران است که باید از آن آموخت. یعنی باید آمد و جبرانش کرد. اگر هم عمدی بوده و شما در آن دست داشته و شخصا از آن سود برده‌اید باز هم ماندن شما در خارج کشور فرقی به حالتان نمی‌کند. چرا که فقط مدارک جلب شما باید ترجمه و ارسال شوند و با چند روز و مثلا چند ماه تاخیر بالاخره شما در ایران خواهید بود اما این بودن کجا و آن بودن کجا!...

کلید واژه ها: بانک ملی اختلاس


نظر شما :