موسوی بجنوردی: در زندان دموکرات شدم

۲۶ مهر ۱۳۹۴ | ۲۳:۲۸ کد : ۵۲۱۱ دیگر رسانه‌ها

اکبر منتجبی

 

پنجاهمین سالگرد دستگیری اعضای حزب ملل اسلامی روز پنج‌شنبه در محل مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی با حضور اکثریت اعضای آن برگزار شد. حزب ملل اسلامی سال ۱۳۴۴ توسط سید کاظم موسوی بجنوردی جهت براندازی رژیم شاه با مشی اسلامی و روش عملیات مسلحانه پایه‌گذار شد. مدتی بعد با بازداشت یکی از اعضا و لو رفتن تشکیلات و عملیات، یک به یک اعضا بازداشت شدند. با اعلام حکم اعدام برای کاظم موسوی بجنوردی و زندان‌های طویل‌المدت برای اعضای حزب توسط دادگاه نظامی روند ماجرا تغییر کرد. علما و مراجع نجف، مشهد و قم نسبت به اعلام حکم‌های صادر شده اعتراض کردند و در نامه‌های جداگانه به شاه خواستار آزادی جوانان حزب ملل اسلامی شدند. مدتی بعد با افزایش فشارها، شاه حکم اعدام موسوی بجنوردی را شکست و او را به حبس ابد محکوم کرد. اغلب اعضای آن همچون کاظم موسوی بجنوردی، ابوالقاسم سرحدی‌زاده، میرمحمد صادقی، محمدجواد حجتی کرمانی، صنوبری، نیکوقدم، یوسف رشیدی و... به حبس ابد و زندان‌های طولانی مدت محکوم شدند.


روز پنج‌شنبه بعد از ۵۰ سال، اعضای این حزب دور هم جمع شدند. زمان تأسیس حزب همه ۲۰ ساله و ۲۵ ساله بودند اکنون قدیمی‌های حزب ۷۰ سالگی را رد کرده بودند. کمرها خمیده بود و برخی عصا به‌ دست بودند. اغلب آن‌ها با فرزندان خود آمده بودند. نسل جدید در کنار نسل قدیم نشستند. همه از آن روزها می‌گفتند. برخی از آن‌ها در این سال‌ها به وزارت و وکالت رسیده بودند، برخی به مجاهدین خلق پیوسته بودند، برخی راهشان را از سیاست جدا کرده بودند و برخی دیگر اجل مهلتی برای بیشتر زندگی کردن به آن‌ها نداده بود. اما هرچه بود این جمع همه سر ذوق بودند.


پنج‌شنبه شب، شبی بود به یاد ۵۰ سال پیش. یادآوری اینکه چگونه جرقه تشکیل حزب زده شد، چگونه تشکیلات به صورت شاخه‌ای بارور شد و چگونه لو رفتن و در زندان به آن‌ها چه گذشت. یکی از بایکوت اعضای حزب ملل در زندان توسط مجاهدین خلق سخن می‌گفت. دیگری به شکنجه‌ها و توپ‌بازی شدن میان چند شکنجه‌گر پرداخت. یکی شعرهای زندان را خواند که هنوز بعد از ۵۰ سال آن‌ها را در دفترچه کوچکش حفظ کرده است. آن یکی از پرخوری‌هایش در زندان گفت و دیگران را به وجد آورد و یکی دیگر از واکنش علمای قم و نجف و مشهد سخن گفت و یادی کرد از نگرانی‌های امام خمینی درباره حکم اعدام کاظم موسوی بجنوردی. برخی به سکوت نشسته بودند و اشک می‌ریختند و خاطرات را مرور می‌کردند.



فداییان اسلام بدون برنامه و تحلیل بودند


مراسم با سخنان کاظم موسوی بجنوردی رئیس تشکیلات حزب ملل آغاز شد. او در ابتدا یادی کرد از تمام کسانی که دیگر در این دنیا نیستند. بعد گویی دهه ۴۰ رفته است. از شور و شوق و خلوص نیت و انگیزه‌های آن دوران سخن گفت و آن‌ها را ارزشمند خواند. وی گفت: «در آن دوران، عمده گروه‌های مبارز مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها بودند. ما دنبال نجات ایران بودیم. آرمانی داشتیم که خط اسلام و دین در آن پررنگ بود. احساسات دینی نیرومندی وجود داشت و می‌بایست برای آن زمینه‌ای فراهم کنیم. در فکر این بودیم که ایران را نجات بدهیم و عوامل ترقی را فراهم کنیم.»


او با یادآوری برخی از حرکت‌های اسلامی، پیش از تأسیس حزب ملل اسلامی گفت: «حزبی اسلامی با شمایل مدرن پیش از حزب ملل اسلامی وجود نداشت. عمدتاً مبارزات گروه‌های مسلمان، به روش سنتی بود. بدون تحلیل بود. جنبه احساسات مذهبی آن بر روش‌ها و برنامه‌ریزی‌ها غالب بود. مثل گروه فداییان اسلام و ترورها و مبارزات آن‌ها. اما در حزب ملل اسلامی، ما در کنار آرمانی که داشتیم برنامه و تحلیل هم داشتیم. روش‌های خاصی برای جذب نیرو داشتیم. خاطرم هست که وقتی این حزب با پرچم اسلام‌گرایی و برای براندازی حکومت شاه پا گرفت چه شوروشوقی بین علما و اهل دین راه افتاد زیرا در آن زمان کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها پرچم مبارزه را به دست گرفته بودند.»


موسوی بجنوردی از شوروشوق جوانی سخن می‌گفت و در کنار او محمدجواد حجتی کرمانی گه‌گاه به یاد می‌آورد که این جوان بیست‌وسه، چهار ساله ایرانی چه هیجانی برای مبارزه داشت. کاظم موسوی بجنوردی در سخنان خود به دوران مبارزات می‌رسد و به یادش می‌آید که وقتی علم مبارزات را با پرچم اسلامی برداشتند چگونه کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها آن‌ها را تکفیر کردند و به هیچ می‌انگاشتند. او به دوران زندان نیز اشاراتی دارد. می‌گوید: «ما متأثر از امام و حرکت‌های اسلامی بودیم اما آن‌ها حکم تکفیر را صادر کردند. وقتی هم به زندان افتادیم، آن‌ها را ما را بایکوت کردند.»



مسعود رجوی گفت شما خود ارتجاع هستید


بیشتر اعضای حزب ملل اسلامی را معلمان تشکیل می‌دادند. در بین آن‌ها نیز ارتشی و روحانی هم بودند. ماجرا گویا از آنجا لو می‌رود که ماموران به یکی از اعضا وقتی که در ساک دستی‌اش اعلامیه‌های حزب را جابه‌جا می‌کرده مشکوک شده‌اند. او را بازداشت می‌کنند و بعد ساواک متوجه مشی مسلحانه حزب و انگیزه‌های براندازنه اعضا می‌شود. بلافاصله درصدد بازداشت و دستگیری تک تک آن‌ها برمی‌آید. در حزب ملل رویه جذب نیرو به صورت خوشه‌ای بود. هر کس موظف بود که دو نفر را جذب کند و فقط او با اعضای بالادستی در ارتباط بود. اعضا یک به یک بازداشت می‌شوند. گروه آخر که کاظم موسوی بجنوردی نیز عضو آن بود در حین فرار و مبارزه در تپه‌های دارآباد دستگیر می‌شوند. جایی که امروز مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است.


موسوی بجنوردی از روزهای زندان می‌گوید: «وقتی در زندان بودیم متوجه شدم که هیچ یک از اعضای مجاهدین با ما حرف نمی‌زنند. ما را بایکوت کرده بودند. جز مسعود رجوی که گاهی با من سلام و علیک می‌کرد، دیگران انگار ما را نمی‌دیدند. من و آقای ابوالقاسم سرحدی‌زاده و چند تا از دوستان با هم بودیم. آقای محمدی گرگانی که انسان محترمی است هم در زندان بود. او از اعضای مجاهدین خلق بود که در زندان از آن‌ها جدا شده بود. یک روز به او گفتم به مسعود رجوی بگو با او کار دارم. بهتر است ما یک مذاکره‌ای داشته باشیم. پیغام ما را برد و مدتی بعد مسعود رجوی آمد و پرسید که موضوع چیست. به او گفتم چرا به بچه‌های ما بی‌احترامی می‌کنید. ما در اینجا همه زندانی هستیم و تضاد اصلی ما امپریالیسم امریکا است. پس دلیلی ندارد که ما با هم به بی‌احترامی رفتار کنیم. او گفت: خیر. تضاد اصلی ما ارتجاع است و شما در رأس ارتجاع هستید.»



در زندان دموکرات شدم


موسوی بجنوردی در ادامه سخن خود از افکار و عقاید و اندیشه‌های حزب می‌گوید و یادآور می‌شود که اعضای حزب ملل سالم‌ترین اعضای زندان و گروه‌های مبارز بودند. با این حال به یادش می‌آید که آنچنان تبلیغات چپ‌ها و مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها در زندان زیاد بود که چند تنی از حزب ملل اسلامی در همان ایام به مجاهدین خلق پیوستند.


او در پایان سخنانش حزب ملل را مایه افتخار می‌داند و می‌گوید: «شخصاً فکر می‌کنم ما نقش تاریخی خودمان را ایفا کرده‌ایم. بعد از انقلاب خیلی از دوستان و دیگران به من گفتند که حزب را احیا کنیم. زیر بار نرفتم. معتقد بودم در برهه‌ای از سرنوشت کشور ما بایستی نقشی را ایفا می‌کردیم و وظیفه‌ای را انجام می‌دادیم که دادیم. الان باید نیروهای انقلاب را حفظ کرد. باید انقلاب را تقویت کرد. باید نقش سازنده‌ای داشت. مدتی پیش تعدادی از نمایندگان مذاهب میهمان سازمان ارتباطات اسلامی بودند. یکی از آن‌ها مشاور مذهبی آقای اوباما رئیس‌جمهور آمریکا بود سری هم به مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی زد. از من خواست خودم را معرفی کنم. منم کوتاه در یک دقیقه معرفی کردم و گفتم وقتی جوان بودم انقلابی شدم. زندان رفتم. در آنجا فهمیدم مبارزه مسلحانه روش درستی نیست باید دانایی مردم را بالا برد. در زندان دموکرات شدم. بعد از انقلاب نیز این مرکز فرهنگی را تأسیس کردم.» او در پایان سخنانش تأسیس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه‌هایی را که تاکنون منتشر شده است از برکات حزب ملل اسلامی دانست.



امام خمینی برای عرض تبریک آمد


بعد از او آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی چند کلامی کوتاه سخن گفت. ایشان از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کرد و از اتفاقات بیرون زندان در زمانی که اعضای حزب ملل زندانی بودند، سخن گفت. او گفت: «بعد از دستگیری اعضای حزب ملل اسلامی، آیت‌الله حکیم، آیت‌الله خویی و آیت‌الله شاهرودی موضع‌گیری کردند. علمای دیگر نیز به میدان آمدند و هر کدام به طرق مختلفی فعالیت‌هایی را آغاز کردند. تأسیس حزب ملل اسلامی تأثیر بسیار خوبی بر علما گذاشته بود. امام نیز از این حرکت استقبال کردند و گفتند وقتی شنیدم چنین حزبی با رویکرد دینی در ایران هست خیلی خوشحال شدم. ما آن زمان در نجف بودیم. وقتی حکم اعدام برای آقا کاظم صادر شد و علما و مراجع موضع گرفتند ما در نجف بودیم. با فشار علما این حکم شکست و به حبس ابد تبدیل شد. من خبر را از رادیو شنیدم. صبح زود بود و پدر بزرگوار ما خواب بود. ایشان را بیدار کردم و خبر را دادم. بلند شدند و نماز شکر به جای آوردند. صبح زود بود. بعد امام خمینی که در نجف به سر می‌بردند به منزل ما آمدند و تبریک گفتند. خیلی ابراز خوشحالی کردند. آقا مصطفی همراه ایشان بود. می‌گفت ما در ترکیه که بودیم خبر تأسیس حزب را شنیدیم. خیلی خوشحال شدیم. آقا مصطفی اغلب اعضای حزب را می‌شناخت.»



همه به وکالت و وزارت رسیدند


آیت‌الله موسوی بجنوردی در ادامه سخن خود از جایگاه حزب ملل در بین روحانیون یاد کرد. از دوران قبل از انقلاب و دوران پس از انقلاب سخن گفت. خاطرش بود که آیت‌الله میلانی از حوزه مشهد برای آزادی اعضای حزب نامه نوشت. این حزب را مورد تأیید تمام روحانیون می‌دانست. از خوش‌نامی اعضای آن سخن گفت و پاکدستی آن‌ها را بعد از انقلاب مثال زد. او گفت: «بعد از انقلاب من سالیانی در رأس قوه قضاییه بودم. عضو شورای عالی قضایی بودم. گزارش‌های مختلفی از انقلابیون و افراد مختلف به دست ما می‌رسید که فلان کار را کرده‌اند اما هیچ گزارشی از اعضای این حزب به ما نرسید که فلان جا خطا کرده‌اند.»


اعضای حزب ملل پس از انقلاب به وزارت و وکالت رسیدند. برخی به مجلس رفتند مانند کاظم موسوی بجنوردی. برخی به وزارت رسیدند مانند علی‌اکبر ولایتی، میرمحمد صادقی و مرتضی حاجی. برخی در رأس فرماندهی سپاه پاسداران قرار گرفتند مانند عباس آقا زمانی (ابوشریف) و جواد منصوری. برخی پست‌های مهم دولتی گرفتند یا به سفارتخانه‌های ایران رفتند مانند سرحدی‌زاده و قریشی و عباس دوزدوزانی و حسن طباطبایی و... برخی شهردار شدند مانند صفیان که شهردار تهران شد و شالچی که شهردار قم شد.


 

اگر زندان نمی‌رفتم در دام مجاهدین خلق می‌افتادم


سخنران بعدی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی بود. او در ابتدای سخن به تمجید از کاظم موسوی بجنوردی پرداخت. او را رفیق پنجاه ساله خود نامید. از روزهایی گفت که هر دو پر از شور و جوانی بودند و اندیشه مبارزه داشتند. یادآور شد که وقتی «آقا کاظم» موضوع حزب را با من در میان گذاشت مدت‌ها با هم درباره مشی و مرام آن صحبت کردیم. حجتی کرمانی یادی کرد از آیت‌الله اصفهانی جد مادری موسوی بجنوردی و آیت‌الله بجنوردی پدر او. معتقد بود که با «نفس مبارک» آن‌ها چنین فرزندی در آن بیت پرورش یافته است.
 

او سپس به خاطراتی از زندان پرداخت. از روزهای سخت بازجویی و انکار سخن گفت. نمی‌دانست که تشکیلات لو رفته و برای حفظ آن تلاش می‌کرد در بازجویی‌ها سخنی نگوید. خاطرش بود که بارها رابطه تشکیلاتی را با کاظم موسوی بجنوردی رد کرده بود و می‌گفته که هیچ رابطه‌ای با او نداشته است. می‌گوید: «اما ناگهان اتفاقی افتاد. بازجوها مدت‌ها بود تلاش می‌کردند که من از آشنایی خودم با آقا کاظم سخن بگویم که من رد می‌کردم. یک روز ناگهان آقا کاظم را در زندان دیدم. گل از گلم شکفت. بلافاصله بغلش کردم و با او روبوسی نمودم. در واقع من خودم با دست خودم آنچه را که بازجوها می‌خواستند انجام دادم.»


حجتی کرمانی در ادامه سخنان خود زندان‌های طویل‌المدت را حکم الهی دانست. او یکبار به چهار سال زندان و بار دوم به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود. می‌گوید: اگر من به تور آقا کاظم نمی‌خوردم حتماً در دام مجاهدین خلق می‌افتادم. چون خیلی سر پرشوری داشتم. با نفس گرم این بزرگوار ما افتادیم زندان و آن زندان را حکمت الهی می‌دانم، چرا که ممکن بود به دام مجاهدین خلق بیفتم.



اهدا لوح تقدیر به موسوی بجنوردی


در پایان سخنان حجتی کرمانی لوح تقدیری که به امضای اعضا رسیده بود به موسوی بجنوردی اهدا شد. لوحی که متن آن انعکاس احساسات همرزمان سابق به رئیسشان بود. بعد از اهدای لوح تقدیر، اعضای دیگر حزب هم خاطرات خود را از آن روزها و فضاهایی که بود بیان کردند. مراسم بزرگداشت سالگرد دستگیری اعضای حزب ملل اسلامی تا پاسی از شب ادامه داشت.

 

 

منبع: سایت مرکز دایر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی

 

کلید واژه ها: کاظم موسوی بجنوردی حزب ملل اسلامی


نظر شما :