دفاع هاشمی رفسنجانی از خاتمی، عبدالله نوری، معین و فلاحیان/ بازخوانی تاریخ

۰۴ شهریور ۱۳۹۱ | ۲۰:۲۴ کد : ۲۵۱۸ از دیگر رسانه‌ها
«اساس کار من در تشکیل کابینه مشورت فراگیر برای تبدیل تعارض‌ها به همکاری است. ترکیب کابینه من باید به گونه‌ای باشد که نمایانگر تمام افکار موجود در نیروهای وفادار به‌ انقلاب باشد، من قطعاً بنا دارم در آینده از مجموعه نیرو‌ها استفاده کنم چرا که نباید افراد کارآمد و دلسوز دیگر جریان‌ها از میدان خدمت محروم بمانند و این نمی‌شود مگر اینکه کابینه یک حالت جامعیتی داشته باشد»

 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، گزیده سخنرانی رییس ‌وقت جمهوری اسلامی ایران در جلسه معرفی اولین کابینه دولت سازندگی (۱۳۶۸) بدین شرح است:  

 

* برای ما یک نقطه تحولی است زیرا تا گذشته خیلی نزدیک، اینجا می‌نشستیم و آقایان دیگری کابینه را برای معرفی می‌آوردند و حال دنیا عوض شده و جور دیگری شده است و الان ما کابینه را برای معرفی آورده‌ایم، ولی احساس مجلسی بودن از ذهن من هنوز، بیرون نرفته است و بحث‌هایی که می‌کنم حتماً یک مقداری شکل ریاست مجلس را خواهد داشت. به هر حال آقایان خودشان را آماده کنند که یک‌ دفعه نمی‌شود همه چیز عوض شود. امیدواریم که این رابطه را بتوانیم در آینده حفظ کنیم و این احساس و علاقه همچنان محفوظ بماند.

 

* امروز اولین کابینه پس از ارتحال وجود مقدس حضرت امام امت، رضوان‌الله تعالی علیه، مورد بحث قرار می‌گیرد. خوشبختانه، مسایل مربوط به کابینه تا حدود زیادی برای نمایندگان محترم و مردم روشن است و بحث‌ها در یک نقطه تاریکی انجام نخواهد شد. من هم در ابتدای صحبت، وقت زیادی را نمی‌گیرم برای اینکه می‌خواهم این وقت را برای وزرا محفوظ نگاه دارم که طبعاً در جلسه مورد بحث قرار می‌گیرند و باید وقت بیشتری داشته باشد تا بتوانند از مطالبی که اینجا مطرح می‌شود دفاع کرده و صحبت کنند.

 

* برنامه دولت عمدتاً متکی بر برنامه پنج ساله است و با اطلاعی که ما از برنامه پنج ساله داشتیم سعی کردیم در‌‌ همان چارچوب حرکت کنیم و این هم چیزی است که بالاخره مجلس باید تصویب بکند و مصوبه مجلس، ملاک عمل قرار خواهد گرفت، طبعاً اگر نقدی هم بر این برنامه باشد، این نقد را در جریان بحث‌های برنامه پنج ساله، آقایان مطرح می‌کنند و آنجا بحث می‌شود و مجلس هم رأی خواهد داد و حتی وقتی که امروز شما فعلاً به برنامه من رأی دهید معنایش این نیست که شما از خودتان سلب حق کرده‌اید که در مورد برنامه پنج ساله اظهارنظر جدیدی بکنید.

 

* یک مقدماتی پیش آمد تا ما به اینجا رسیدیم که من آن‌ها را به ‌طور کلی و مختصر عرض می‌کنم: اولاً یکی از مبانی تصمیم‌گیری برای من، اطلاعات خودم بوده است و لابد آقایان قبول دارند که من به عنوان یک نفر آدم مطلع از وضع وزارتخانه‌ها و وزرا و امور کشور، در تصمیم‌گیری روی افراد می‌توانم صاحب‌نظر باشم. البته حرف من حجت کامل نمی‌شود، اما به عنوان نظر می‌تواند مورد توجه باشد و یکی از پشتوانه‌های تصمیم‌گیری‌های خودم، این مساله بوده است. البته به این اکتفا نکردم و کارهای دیگری هم بر اساس یک ملاک و معیارهایی که الان عرض می‌کنم، انجام دادم.

 

* اولین کار من مشورت بود. من حالا نمی‌دانم در گذشته، رؤسای کابینه‌ها چه مقدار مشورت می‌کردند، اما در مورد خودم، می‌دانم که مشورت بسیار وسیع انجام شد، به خاطر شرایطی که داشتیم و به خصوص شرایطی که من داشتم. من از نمایندگان خواستم که ابراز نظر کنند و آن‌ها به طور وسیعی ابراز نظر کردند. اکثر کمیسیون‌ها نظر دادند، جریان‌های فکری موجود در مجلس، که سه جریان عمده هستند، روی افراد نظر دادند. البته سه جریان که مطرح کردم، یکی از آن‌ها جریان وسطی است که تعبیر خود آقایان، «جریان مستقل» است، ولی دو جریان دیگر برای شما روشن است. این آقایان نظر دادند و هر سه لیستی که آقایان دادند برای من قابل استفاده بود. خیلی از نمایندگان با من ملاقات خصوصی کردند و نظر خود را ارایه کردند که تعداد قابل توجهی بود و من آن‌ها را یادداشت کردم که ظاهراً یک مجموعه تاریخی است و اگر یک روزی بنا باشد منتشر شود، یک کتاب بسیار زیبایی خواهد بود.

 

* وزارتخانه‌ها، معاونین وزارتخانه‌ها، انجمن‌های اسلامی و کسانی که بیرون از مجلس هستند و به نحوی جنبه‌های سیاسی و کار‌شناسی دارند، این‌ها خیلی برای من نامه نوشتند و من همه آن‌ها را خواندم و از خلال آن‌ها لیستی استخراج کردم.

 

* همچنین با تعدادی از وزرایی که در کابینه بودند، صحبت کردم، با نخست‌وزیر و رییس سابق قوه قضاییه، آیت‌الله موسوی اردبیلی زیاد صحبت کردم. با سایر دوستان نیز مشورت کردم و بیش از همه با مقام معظم رهبری مشورت کردم که برای من نظرات ایشان، به خاطر حضوری که در دستگاه‌های اجرایی داشتند، نه صرفاً از جهت رهبری، چون ایشان بنا نداشتند از جایگاه مقام رهبری در این مساله شرکت کنند، بلکه از جهت اطلاعات ایشان در مقام ریاست جمهوری بسیار با ارزش بود و مشورت زیادی با ایشان داشتم و کمک زیادی به من فرمودند. این، مجموعه مشورت‌ها است که از آن یک لیست درآمده است. البته در لیست‌هایی که ما می‌گرفتیم، خیلی روشن، جهت‌گیری‌های سیاسی ملحوظ بود، البته این هم حق همه است، مخصوصاً حق نمایندگان.

 

* دو لیست، جهت‌گیری‌های مشخص داشت و آن لیست میانه، جامع‌تر به نظر می‌رسید و این هم طبیعی است و برخلاف انتظار من هم نبود. هر کسی، هر شخصی را قبول داشته باشد، باید پیشنهاد کند، اما من از آقایان خواسته بودم مقداری هم خودشان را جای من بگذارند دنبال افرادی باشند که می‌خواهند کار کنند و با همه نیروهای وفادار به انقلاب در میدان عمل همکاری کنند.

 

* من اگر بخواهم آن جوری که خودم می‌فهمم و اقتضای مصلحت است عمل کنم، طبعاً کسانی که علاقمند به یک جریان هستند، حتماً از لیستی که من ارائه کردم، راضی نمی‌شوند، چون آن‌ها، پیشنهاد خودشان برایشان اعتبار و اهمیت دارد، ولی حتماً آقایان توجه دارند که از رییس‌جمهوری چنین توقعی نیست که فقط به یک جهت توجه کند.

 

* ملاکی که برای من در انتخاب افراد مهم بوده است، یکی این بود که سوابق قابل قبولی از لحاظ کاری و فکری برای انقلاب و من داشته باشند، یعنی سابقه خدمت قابل قبول و قابل اتکا در انقلاب و یا قبل از انقلاب داشته باشند. ملاک دیگری که برایم بسیار اهمیت داشته است، آن بوده که ترکیب کابینه به گونه‌ای باشد که نمایانگر افکار موجود در نیروهای وفادار به انقلاب باشد، چون من قطعاً بنا دارم در آینده از مجموعه نیرو‌ها استفاده کنم به دلیل اینکه افراد وابسته به دیگر جریان‌ها از میدان خدمت محروم نمانند و این نمی‌شود مگر اینکه کابینه یک حالت جامعیتی داشته باشد.

 

* البته کابینه من منحصر به وزرا نخواهد بود. ما یک مجموعه خواهیم داشت، از معاونان سازمان‌های وابسته، تعیین مامورهای ویژه، واگذاری اختیارات و شوراهایی که در کشور است که من در مجموع بنا دارم یک تعادلی در نیروهای متصدی این سمت‌ها به وجود بیاورم که هر مقداری از آن‌ها را که در کابینه توانستم، آنجا انجام می‌دهم و اگر احتمالاً یک وقت تعادل کابینه به هم بخورد، آنجا جبران خواهم کرد، یعنی به گونه‌ای عمل خواهم کرد که آن تعادل به وجود بیاید و همه نیرو‌ها بتوانند برای خودشان جایی داشته باشند که در خدمت باشند. نحوه کار خود من هم همان طور که در مجلس عمل می‌کردم، طوری خواهد بود که میدان را برای همه نیرو‌ها باز کنم و این تعارض‌ها را که کم و بیش وجود دارد، به همکاری‌ها تبدیل کنم.

 

* نکته دیگری که برای من بسیار مهم بود، این بوده است که حالت وحدتی که در جامعه ما بعد از ارتحال امام امت به خاطر احساس مسوولیت در مردم و مسوولین به وجود آمد، محفوظ بماند.

 

* من می‌خواستم کابینه‌ای را معرفی نکنم که نشانگر عدم وحدت و توجه به یک جریان، بیش از جریان دیگر باشد. می‌خواستم این روحیه وحدت حفظ شود و من مروج این روحیه باشم که ان‌شاءالله امیدوارم در بحث‌هایش این جهت را کاملاً رعایت کند. به هر حال وجود وحدت، سرمایه بسیار بزرگی برای ملت ما است و ما نباید اجازه بدهیم که این روحیه با کار ما مخدوش بشود و این‌ها، چیزهایی بوده است که ما در نظر گرفتیم.

 

* من به ترتیب لیستی که نوشته‌ام اسامی آقایان وزرا را قرائت می‌کنم: آقای دکتر معین، به عنوان وزیر فرهنگ و آموزش عالی، انتخاب آقای دکتر معین، به این دلیل نبود که ما از آقای دکتر فرهادی ناراضی بودیم. من از اول آقای دکتر فرهادی را یک وزیر موفق می‌دانستم. ایشان همیشه کار می‌کردند و من هم به ایشان علاقمند هستم و بعداً هم از ایشان استفاده خواهم کرد اما دو سه نکته بوده است که ما به آقای دکتر معین رسیدیم. یکی نیازی است که ما الان به جذب چهره‌های علمی در دانشگاه‌ها داریم. در این مرحله، ما فکر می‌کنیم آقای دکتر معین بتواند در این قسمت موفق‌تر باشند.

 

نکته دیگر، همکاری با دانشگاه‌های غیردولتی، مخصوصاً دانشگاه آزاد اسلامی است. البته با آقای دکتر معین قرار گذاشتیم که هم دانشگاه آزاد اسلامی در چارچوب مقررات عمل بکند و هم ایشان حمایت بکنند که ما بتوانیم از امکانات خارج از دولت در تربیت نیرو‌ها استفاده مؤثر بکنیم. شما می‌دانید که الان نیاز جوان‌ها به ادامه تحصیل و نیاز کشور به ‌نیروهای متخصص خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما الان در اختیار داریم.

 

شما می‌دانید که در برنامه ۵ ساله امکان اینکه دولت خودش بخواهد به تنهایی این نیاز‌ها را مرتفع کند، وجود ندارد و تحقیقاً این مساله باید به امکانات خارج از دولت متکی باشد که ما راه‌های خوبی به حمدالله داریم و در خدمت ایشان این کار را انجام خواهیم داد. در بقیه مسایل دیگر در دانشگاه‌ها من فکر می‌کنم بین آقای دکتر فرهادی و دکتر معین زیاد تفاوتی وجود نداشته باشد. ضمن اینکه قاعدتاً دوستان آقای دکتر فرهادی با ‌دکتر معین هم کار خواهند کرد.

 

* بعد آقای دکتر نجفی وزیر آموزش و پرورش است که ایشان را ابقا کردیم. البته کمیسیون مجلس موافق نبود و همچنین بعضی از دوستان خیلی خوب ما نیز در مجلس که من برای سوابق آن‌ها به خاطر همکاری‌هایی که در قبل داشته‌ایم احترام بسیار زیادی قایل هستم موافق نبودند، ولی مجموعه بررسی‌ها ایشان را در نظر من به عنوان مناسب‌ترین وزیر در این مسوولیت نشان داد و در این میان مشاورت با مهندس موسوی نیز نقش زیادی داشت. مهندس موسوی در رابطه با اکثریت وزرا به من نظر دادند و در بعضی از موارد نظر ایشان با نظر من تطبیق می‌کرد.

 

به هر حال مجموعه برداشت‌ها این بود که ایشان را هم موفق می‌دانند و هم صالح و در این شرایط، جایگزینی برای ایشان نمی‌بینند و بنده هم ندیدم، ضمن اینکه بخشی از نیروهای انقلابی که هم در مجلس حضور دارند و هم در وزارت آموزش و پرورش هستند، در حال حاضر، با ایشان نظر مساعدی ندارند، ولی امیدوارم که ایشان رأی بیاورند و بعد از تأیید مجلس، آقایان با ایشان همکاری کنند تا بتوانند این بار سنگین را که بزرگترین بار جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود، یعنی تعیین تکلیف ۱۲ میلیون جوان و نوجوان و سوادآموزی که بخش دیگری از کار است، انجام دهیم.

 

* آقای فلاحیان نیز به عنوان وزیر اطلاعات، معرفی شده است. البته من از آقای ری‌شهری خواسته بودم که در کابینه بماند، اما ایشان قبلاً تصمیم گرفته بودند که در کابینه نباشند. با مجموعه بررسی‌هایی که کردیم، مناسب‌ترین فرد به نظر ما آقای فلاحیان آمد، به خاطر سوابق طولانی اطلاعاتی که ایشان از اول انقلاب تاکنون داشته‌اند و با مسایل امنیتی کشور، نیاز‌ها، تهدید‌ها و نیروهایی که دارند در این زمینه کار می‌کنند، آشنایی کامل دارند و شاید یکی از مهم‌ترین ارکان وزارت اطلاعات در گذشته ایشان بود. از لحاظ صلاحیت، بنده ایشان را از دوران طلبگی تا به امروز خوب می‌شناسم و علاقه‌ای که ایشان به انقلاب دارد و حاضر است در این راه جان بدهد، برای ما روشن است، مخصوصاً این اواخر بنده ایشان را مسوول بازرسی ویژه فرماندهی کل قوا کرده بودم که نحوه کار کردن ایشان برای ما بسیار جالب بود. یعنی یکی از کارهای بسیار جالبی که در حوزه‌های فرماندهی کل قوا انجام می‌شد، کارهای آقای فلاحیان بود و من اطلاع ندارم که ایشان در پست وزارت، آن کار قبلی را هم می‌تواند انجام دهد یا نه، که این مساله خیلی مهم است. در مورد ایشان مساله اجتهاد را هم بررسی کردیم. آقای فلاحیان در آن حدی که در قانون آمده است، صلاحیت اجتهاد دارند و شخصیت‌های بزرگ حوزه، ایشان را در این حد که در قانون آمده است، تأیید کرده‌اند. ضمناً معاونان وزارت اطلاعات هم بسیار ضروری می‌دانستند که در شرایط حاضر، کسی خارج از وزارت اطلاعات به این سمت گمارده نشود، زیرا در آن صورت ممکن است بخشی از نیرو‌ها از دست برود و در این شرایط از دست دادن نیروهای اطلاعاتی کار خطرناکی است.

 

* آقای خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز آقایان به خوبی می‌شناسند. ایشان نیز ابقا شدند و در این پست موفق هستند. در زمان مسوولیت ایشان، کارهای زیادی انجام شده و سدهای زیادی پشت سر گذاشته شده است و سنت‌شکنی‌هایی که لازم بوده انجام شود، آقای خاتمی انجام داده‌اند، راه‌ها را باز کرده‌اند، به هنر توجه زیادی شده و به ‌خیلی از چیز‌ها که مشکل بوده است، در وزارت ارشاد توجه شده و ایشان کاملاً در وزارتخانه و امور مربوطه مسلط هستند و ما در بررسی‌هایی که کرده‌ایم کسی را مناسب‌تر از ایشان برای این کار ندیدیم، ضمن اینکه کمیسیون هم ایشان را تأیید کرد و در پیشنهادهایی که آقایان به من داده بودند، آقای خاتمی چه از داخل مجلس و چه در خارج از مجلس مطرح بودند. در مجموعه مشورت‌هایی که انجام شد، مخالفتی با ایشان ندیدم، جز در موارد خاصی که نمی‌توان به آن زیاد اهمیت داد.

 

* آقای دکتر نوربخش برای وزارت امور اقتصادی و دارایی را نیز نمایندگان در مجلس به‌ خوبی می‌شناسند و با افکار و سوابق ایشان آشنا هستند. من از وزیر امور اقتصادی و دارایی که در گذشته کار می‌کرده است، ناراضی نیستم و ایشان را وزیر نسبتاً موفقی می‌دانم که فردی کاری بود و ایشان دنبال کار‌ها خوب می‌رفتند و در وزارتخانه مربوطه، تحولات چشمگیری به وجود آوردند و ایشان هم از کسانی است که در برنامه‌های اقتصادی ما می‌تواند مفید باشد، اما در مجموعه مشورت‌ها و بررسی‌هایی که شد، آقای دکتر نوربخش را برای اجرای برنامه‌هایی که در دست داریم، اصلح دیدم. مخصوصاً در برنامه ۵ ساله که خودشان در مجلس نقش زیادی داشتند و کاملاً مسلط هستند و کمیسیون برنامه و بودجه هم برای اینکه این برنامه پشتوانه خوبی داشته باشد، آقای نوربخش را به من پیشنهاد کرد. البته کمیسیون امور اقتصادی و دارایی، آقای ایروانی را پیشنهاد کرده بود. ما بنا گذاشته‌ایم که در بخش‌های اقتصادی و صنعتی یک هماهنگی به وجود بیاوریم، زیرا معلوم شد که در دولت گذشته به خاطر تعارض‌هایی که وجود داشته است، مملکت خیلی ضرر کرده است. چه گشایش اعتبارهایی که به تأخیر افتاد و چه کالاهایی که به خاطر همین مسایل دیر رسید و چه برنامه‌هایی که دولت تصویب کرد و به خاطر این مسایل اجرا نشد و ما از این ناهماهنگی خسارت زیادی دیدیم و بر این اساس یکی از کارهای ما این بود که در این بخش و بخش بازرگانی هماهنگی باشد. یکی از ادله انتخاب آقای نوربخش هم همین نکته بوده که برای من اهمیت زیادی دارد.

 

* اما راجع به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شخص آقای دکتر مرندی برای ما از عناصر محبوب، مسلمان، زحمتکش و قابل قبول است، اما مشکلاتی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی وجود داشت. شاید دلیل عمده آن، کمبود دارو، کمبود تسهیلات و کمبود اعتبارات بوده است، اما به هر حال مشکلات جدی در این وزارتخانه وجود دارد که خون تازه‌ای باید در رگ‌های آن دمیده شود تا تحرک جدیدی به وجود بیاید. در بررسی‌هایی که صورت گرفت و با پزشکان شناخته شده و با جریان‌های مختلف که مشورت شد، البته در مجلس درباره ایشان چیزی مطرح نشد، دکتر فاضل را پیشنهاد کردند، اما می‌دانم که احتمالاً در بحث‌ها ممکن است مطالبی مطرح شود که در مورد سایر وزرا هم ممکن است همین‌طور باشد که مثلاً فلان کس در آمریکا تحصیل کرده و باید در ایران تحصیل کرده باشد. آقایان نماینده یادشان باشد که خودشان را در شرایط زمان شاه بگذارند که چه کسانی در آن زمان به آمریکا می‌رفتند و تحصیل می‌کردند و چه مقدار از آن‌ها در اول انقلاب به کشور بازگشتند و این انقلاب را کمک کردند. من با توجه به اینکه در سال‌های ۵۲، ۵۳، ۵۴ سفری به آمریکا و اروپا برای رسیدگی به نیروهای اسلامی کردم، خیلی خوب اوضاع آنجا را می‌دانم. بهترین نیروهای ما در آنجا بودند، البته اگر نگوییم همه، اما بسیاری از آن‌ها آمدند و در کابینه هم همیشه بودند. از ریاست کابینه گرفته تا خود وزرا از این تیپ بودند و صلاحیت‌های خودشان را اثبات کردند. به عقیده من این مساله را آقایان باید سعی کنند به عنوان یک نکته منفی در بحث‌هایشان نیاورند. چرا که ممکن است وقتی این نوع مسایل مطرح شود، جوانان ما برداشتشان این باشد که مثلاً این آقا را از آمریکا آورده‌اند. و اطلاع ندارند که اوضاع آن زمان چگونه بوده است. مثلاً در زمانی که ما در ایران مبارزه می‌کردیم، شهید دکتر بهشتی در آلمان مبارزه می‌کرد، آقای دکتر خاتمی در آنجا بودند، به هر حال آدم‌های خوب و بد در آنجا داشتیم، همان‌طور که در ایران هم داشتیم. آن موقع این مساله اصلاً منفی نبود و من حالا هم آن را منفی نمی‌دانم، چرا که الان هم افرادی را ما برای تحصیل به ‌خارج می‌فرستیم و این‌ها پس از پایان تحصیلات خود باید به عنوان ذخایر کشور، بازگردند.

 

به هر حال جهات مثبتی که ما را به این مساله رساند که آقای فاضل را انتخاب کنیم اولا: مقام علمی‌شان است. دو سه نفر که من به آن‌ها اعتماد دارم به من گفتند ما مثل دکتر فاضل را در اروپا فقط یک نفر داریم شخصیت علمی ایشان قابل انکار نیست. در دانشگاه‌ها هم ایشان شناخته شده هستند و از نظر شناخت، تعهد و دلسوزی ایشان برای انقلاب، من از تجربه خودم استفاده کردم و مهم‌ترین عامل نتیجه‌گیری من این بود در دوران جنگ آنجایی که دکتر فاضل حضور داشت، خیالمان راحت بود. ایشان در جنگ و نجات مجروحان جنگ بسیار مؤثر بود، به‌ محض اینکه ایشان می‌فهمید دشمن عملیات کرده یا ما می‌خواهیم عملیات بکنیم، آنجا حاضر می‌شد و این خلوصی بود که ایشان و دوستانشان نشان می‌دادند. ایشان هیچ‌وقت از حضور در جبهه‌ها و نجات جان مجروحین جنگی دریغ نداشت و من حسابی تحت تأثیر ایشان بودم و نمی‌توانم بگویم فردی مثل ایشان، حزب‌اللهی نیست. به نظر من ایشان برای جذب نیروهای علمی به دانشگاه‌ها و حل مشکلات فعلی بیمارستان‌ها می‌تواند مؤثر باشد و من به همین دلیل ایشان را معرفی کردم.

 

* آقای مهندس غرضی را نیز آقایان می‌شناسند و بار‌ها به ایشان رأی داده‌اند و ایشان آرای بالایی داشته‌اند. قبل از انقلاب در سال ۴۹ یا ۵۰ ما با ایشان در زندان آشنا شدیم و بعد هم که برگشتند تا الان خدمت کرده‌اند و هر کجا هم که بوده‌اند آنجا را آباد کرده‌اند و من به ایشان پیشنهاد بعضی از جاهای دیگر را هم کردم اما ایشان گفتند اجازه بدهید که من طرح‌هایم را در وزارت پست و تلگراف و تلفن کامل کنم از طرفی به نظر من ارتباطات در کشور اهمیت زیادی دارد. و آقایان نیز در برنامه ۵ ساله باید نسبت به این مساله جدی باشند.

 

* آقای نژادحسینیان مرد کارند، شاید هیچ‌کس در مورد ایشان حرفی نداشته باشد چرا که ایشان عاشق کار برای انقلاب و کشور است حتی آقای نبوی که جایشان را به ایشان می‌دهند بعد از این مسایل مجلس که آمد پیش من گفت: من یقین دارم که تا دو سال آینده صنایع سنگین جایگاه واقعی خودش را با حضور آقای نژادحسینیان پیدا کند و این قضاوت آقای نبوی بود که آقای نژاد حسینیان جای او را در وزارت صنایع سنگین می‌گرفتند. من وقتی ایشان را دعوت به‌کار کردم، ایشان می‌گفت که من عاشق کار هستم و اگر بنای این است که من اگر بخواهم وارد کابینه بشوم وارد مسایل سیاسی بشوم بگذارید همین کارهایی را که دارم انجام می‌دهم بکنم ایشان یکبار دیگر به عنوان وزیر کار کردند و مجلس نیز از ایشان راضی بود، اما به دلیل همین مسایل سیاسی، ایشان کنار رفتند و به عنوان معاون وزیر و مدیرکل کار کرد. به نظر من انتخاب لازمی است، آن هم برای صنایع سنگین که می‌تواند برای مملکت سرنوشت ساز باشد.

 

* آقای نعمت‌زاده هم از دوستان همیشگی ما هستند و اوایل انقلاب من وقتی که برای حل مشکل نفت به آبادان رفتم و پیش از پیروزی انقلاب، ایشان و دکتر قندی جزء جوان‌هایی بودند که بسیار برای مأموریت ما در آنجا کارساز بودند، ما همان جا این‌ها را شناختیم. ایشان جوهر تحرک بودند و خیلی به کارهای ما کمک کردند و بعد هم ایشان در دوران شورای انقلاب و در دستگاه اجرایی و در کابینه شهید رجایی از همکاران خوب ما بودند. آقایان می‌دانند که مجلس به ایشان رأی داده است و بعد از این هم که ایشان رفتند کنار، همیشه کار کرده‌اند. یعنی ایشان هر جا رفته، کار کرده است. بعضی از آقایان می‌گویند که ایشان موردی کار می‌کند، ولی من این را قبول ندارم. نظر خود من این است که ایشان هم موردی کار می‌کند و هم هماهنگ کننده خوبی است که می‌تواند در این وزارتخانه مؤثر باشد. البته برای آقای مهندس شافعی هم اشکال عمده‌ای در نظر ندارم. البته بیشتر نظراتی که از مجلس به ما رسیده بود و بعضی از آقایان می‌گفتند: وزارت صنایع نیاز به خون جدید دارد، یعنی به خاطر طولانی بودن حضور ایشان و خو گرفتن به شرایط آنجا و افرادی که الان کار می‌کنند و طبعاً کار آن‌ها ادامه پیدا می‌کند، انتظار تحولی از صنایع نباید داشته باشیم. ما، در مجموعه مشورت‌هایمان به این نظر رسیدیم که قطعاً از آقای شافعی با تخصص‌ها و تجربه‌ای که دارند در کار‌هایمان استفاده کنیم.

 

* به آقای دکتر کلانتری وزیر کشاورزی نیز آقایان مدتی پیش رأی دادند، به برنامه‌های ایشان رأی دادند و در این مدت هم دنبال کارشان را به خوبی گرفتند. ما بررسی کردیم و دیدیم ایشان آن وعده‌هایی که به مجلس داده بودند، دارند دنبال می‌کنند، اما هنوز موفق نشده‌اند آن‌ها را به طور کامل اجرا کنند و آن‌ها باید در طول برنامه ۵ ساله اجرا شود. به هر حال طرح‌هایشان بسیار قابل قبول است. من با فکری که ایشان برای کشاورزی دارد، امید تحول در این بخش را دارم و امید خودکفایی دارم و جابجا کردن یک وزیر که چند ماه، ولو مدت کوتاهی کار کرده باشد، در این شرایط صحیح نیست و آدم وقتی که مطالعه می‌کند، می‌بیند کسانی که مطرح می‌شوند، چیزی اضافه برایشان ندارند و کمتر هم شاید داشته باشند و با توجه به سابقه علمی که ایشان دارد و آشنایی‌ای که پیدا کردیم انتخاب اصلح، این بود.

 

* آقایان با چهره آقای فروزش، وزیر جهاد سازندگی نیز آشنا هستند، ایشان از مجلس هم رأی گرفتند. ما، از وقتی که جهاد را شناختیم، فروزش را هم شناختیم، اصلاً قبل از اینکه جهادی تشکیل شود، این‌ها سوختند تا این جهاد را تشکیل دادند. این‌ها گروهی بودند که پدر این نهاد محسوب می‌شوند. آشنایی من با آقای فروزش بیشتر در طول جنگ بود من با توجه به حالتی که از ایشان در قرارگاه‌ها و موقع عملیات و در موقع سنگرکنی‌ها و کارهایی که می‌شد می‌دیدم، به‌ نظر خودم یک انسان وارسته، ممتاز و علاقمند به خداوند و راه و هدف که می‌سوزد برای کار و آشنا به امور جهاد هم هست و برنامه‌های خوبی هم دارد، می‌دیدم. الان نیز اگر بخواهیم ترکیب را به هم بریزیم، به ویژه در بخش شیلات و صنایع روستایی و کارهایی از این قبیل، لطمه خواهیم خورد. من، ایشان را مناسب‌ترین فرد در بین چند نفری که پیشنهاد شده بود دیدم. کاش من می‌توانستم پیشنهاد‌ها را برای آقایان بخوانم. این کار را من نمی‌کنم، چون ممکن است بعضی از آقایان افرادی را پیشنهاد داده باشند که منصوب نشده باشند و اینجا بگویند: «ما پیشنهاد اصلح دادیم». اگر چنین می‌کردم، شاید آن وقت خود شما تأیید می‌کردید که من، انتخاب اصلح کردم. در این میان پیشنهادهایی را که وجود داشته است هر کسی ممکن است نپسندد. این، یک دید جامعی لازم دارد. قطعاً کسانی هستند که افرادی را در نظر دارند که از نظر آن‌ها، فرد اصلح هستند، ولی آیا این مجموعه در نظر جامعه هم اصلح هست؟ در برابر همه مجلس هم اصلح است؟ در برابر همه مشاورین که من با آن‌ها مواجه بودم نیز اصلح است؟ این مساله باید در نظر گرفته شود. بله برای هر جریانی، افراد و جریان‌های وابسته به ‌خودشان مناسب‌تر است و شاید این‌ها موردی صحیح هم باشد، اما برای کسی که همه چیز را می‌خواهد به صورت مجموعه ببیند، شدنی نیست. {...}می‌کردید که من، انتخاب اصلح کردم. در این میان پیشنهادهایی را که وجود داشته است هر کسی ممکن است نپسندد. این، یک دید جامعی لازم دارد. قطعاً کسانی هستند که افرادی را در نظر دارند که از نظر آن‌ها، فرد اصلح هستند، ولی آیا این مجموعه در نظر جامعه هم اصلح هست؟ در برابر همه مجلس هم اصلح است؟ در برابر همه مشاورین که من با آن‌ها مواجه بودم نیز اصلح است؟ این مساله باید در نظر گرفته شود. بله برای هر جریانی، افراد و جریان‌های وابسته به خودشان مناسب‌تر است و شاید این‌ها موردی صحیح هم باشد، اما برای کسی که همه چیز را می‌خواهد به صورت مجموعه ببیند، شدنی نیست.

 

* آقای مهندس محلوجی را آقایان خوب می‌شناسند. ایشان سال‌ها در مجلس بودند و وقتی که در کار اجرایی بودند، من رفتم از کارشان بازدید کردم. ایشان یکی از استانداران موفق بودند. در مجلس، همیشه افکار خوبی ارایه می‌دادند. در وزارت معادن و فلزات آقای آیت‌اللهی از چهره‌های خوب نظام هستند. من خانواده ایشان را می‌شناسم و به ایشان علاقمندم، ولی وزارت معادن و فلزات تلاش بیش از این لازم دارد. ما باید روی معادن و فلزات خیلی حساب کنیم زیرا در دوره ده ساله آینده، سرنوشت کشور به میزان زیادی در این وزارتخانه باید تعیین شود. به هر حال ما مطالعات زیادی کردیم. هم برنامه‌های آقای مهندس محلوجی را گرفتیم و هم همکارانی را که ایشان می‌خواهد دعوت به‌کار کند بررسی کردیم و سوابقشان را هم می‌دانستیم. قبلاً هم آقای محلوجی در جریان تولید مهمات در یکی دو سال اخیر کار اجرایی کرده بودند و ایشان رابط من بودند با صنایعی که مهمات تولید می‌کردند. ایشان خیلی خوب در آن بخش کار کردند و من تحت تأثیر پشتکار ایشان قرار گرفتم و فکر می‌کنم ایشان آنجا مفید باشد، ضمن اینکه آقای آیت‌اللهی را هم بنده به عنوان یکی از چهره‌های خوب انقلاب و یکی از همکارانم در آینده قبول دارم و با ایشان همکاری می‌کنم. آقای آیت‌اللهی تا همین حالا که هنوز وزرا نیامده‌اند به شدت دنبال کارش است و مرتب با من تماس دارد. مشکلات این وزارتخانه را مطرح می‌کند، مثلاً: «فلان ماده نمی‌رسد، فلان ماده‌ گیر کرده است و آنجا اعتبار چه شده.» کسی که در چنین شرایطی نخواهد برای جانشین خودش مشکلی باقی بماند انسان با ارزشی است که البته بعضی از وزرای دیگر هم همین کار را می‌کنند.

 

* آقای دکتر ولایتی دیگر نیازی به تعریف و تمجید ندارند، ایشان را امام همیشه در مراحل رأی‌گیری به گونه‌ای به مجلس توصیه می‌کردند که «سیاست ایشان را ما قبول داریم. ایشان بمانند اینجا». این بار هم دیدید مقام معظم رهبری هم ایشان را تأیید کردند. بنده هم همین طوری هستم، من علیرغم بعضی از انتقاداتی که به وزارت خارجه و بعضی از آقایان دارم، البته هیچ وزارتخانه‌ای بی‌انتقاد نیست. در مجموع، وزارت خارجه را در شرایط مشکلی که ما در گذشته داشتیم که واقعاً حرکت در فضای بین‌المللی در شرایط گذشته بسیار دشوار بود، با وضعی که ما داشتیم و با تهاجمی که ما به ارزش‌های غلط حاکم بر دنیا داشتیم آقای دکتر ولایتی خیلی زحمت کشیدند و الان هم ما به هیچ نحوی مصلحت نمی‌بینیم، خط سیاسی کنونی وزارت خارجه را تغییر دهیم و به همین دلیل وی را انتخاب کردیم.

 

* آقای مهندس ترکان را آقایان قبلاً در مجلس نمی‌شناختند ولی اکثر آقایان با چهره ایشان آشنا هستند. ایشان، مدتی که در صنایع نظامی (ساصد) کار کردند و واقعاً برای بنده که حسابی با آنجا تماس دارم و دائماً اخبار آنجا را می‌گیرم، آشنا هستند و همین حالا هم به ایشان گفتم که من باید روزانه در جریان امور آنجا باشم، چون می‌دانم که چقدر اهمیت دارد.

 

آقای ترکان را بسیار بسیار موفق و مسلط دیدم. مدیر بسیار نیرومندی است، ضمن اینکه من به طور طبیعی علاقمند بودم آنجا یک نفر نظامی، ارتشی یا سپاهی باشد، ولی به آن هدف نرسیدم. مایل بودم به گونه‌ای باشد که ارتش و سپاه با هم تفاهم کنند سر این مساله. رسیدن به این تفاهم مشکل بود و من متأسفم که الان نظامی در آنجا ندارم، ولی آقای ترکان می‌توانند نظامی‌ها را راضی کنند، چون ایشان کاملاً در مدتی که آنجا بودند با مسایل و نیازهای نظامی‌ها آشنا شدند و پشتیبان خوبی برای آن‌ها می‌توانند باشند و اهمیت صنایع نظامی، در مقطع «نه صلح – نه جنگ» ایجاب می‌کند که ما الان دست به ترکیب آنجا نزنیم، چون عوض کردن یک مدیر در آنجا، معنایش این است که بعضی از طرح‌های حساس که ممکن است در یک لحظه برای ما سرنوشت‌ساز باشد در ماه‌های آینده آسیب ببیند، تأخیر پیدا کند و ما ایشان را بهترین و مناسب‌ترین انتخاب دیدیم و جایگزینی هم برای ایشان نتوانستیم پیدا کنیم.

 

ما فکر کردیم که ایشان مدیر «ساصد» بماند و خود ایشان هم پیشنهادش این بود که «من را گرفتار کارهای روزمره وزارت نکنید، بگذارید‌‌ همان مدیریت را داشته باشم.» اما وقتی مجموعاً بررسی کردیم، دیدیم نمی‌شود و شرایط خاصی بود که ایشان ناچار بود. آنجا هم باشد و البته کار عمده ایشان‌‌ همان مدیریت صنایع خواهد بود.

 

* آقای شمخانی و آقای جلالی نیز هر دو از آدم‌های بسیار خوب نیروهای نظامی ما هستند و قطعاً آن‌ها در آینده نیروهای نظامی نقش خواهند داشت و عدم انتخاب آن‌ها به هیچ‌وجه دلیل بی‌مهری نسبت به آن‌ها نیست. خودشان هم می‌دانند که این جور نخواهد بود.

 

* آقای عبدالله نوری را باز آقایان در مجلس می‌شناسند، البته ما ایشان را از قدیم می‌شناختیم و به خصوص، من در مجلس با ایشان آشنا شدم، خصوصاً آن دوره‌ای که ایشان در کمیسیون برنامه و بودجه کار می‌کردند، آقایانی که در دوره قبل بودند آقای نوری را خیلی خوب می‌شناسند.

 

فکر آقای نوری واقعاً قابل اهمیت است. یعنی ایشان فکر سازماندهی دارند. برنامه‌ریزند، واقع‌بین‌اند و یکی از نیروهایی که می‌تواند در کابینه به من خیلی کمک کند در برنامه‌ریزی‌ها و کار‌ها، آقای عبدالله نوری است که البته، من برای جای دیگری ایشان را در نظر گرفته بودم که بعداً منتقل شد به این مسوولیتی که به ایشان محول شده است و اینجا هم بسیار جای مناسبی است برای ایشان، آن هم با شناختی که از نیروهای انتظامی دارد و ما، بعد از پذیرش قطعنامه و قبل از آن نیز مدت‌ها با ایشان کار کردیم تا برای هماهنگ کردن نیروهای نظامی و انتظامی برنامه‌ریزی کنیم. ایشان کار زیادی کردند. هفت، هشت ماه در این مورد کار کرده است.

 

من فکر می‌کنم آقای نوری می‌توانند به کارهای مربوط به مسایل تأمینی کشور سر و سامان بدهند. الان طرح دارند و آماده هستند برای این کار که بعضی نیروهای انتظامی را سر و سامان بدهند. خوب، ما تحقیقاً باید در تشکیلات نیروهای انتظامی دست ببریم. آن‌ها را هماهنگ کنیم تا هماهنگ‌تر به میدان بیایند. ایشان این هدف را خیلی خوب انجام می‌دهند. ضمن اینکه از آقای محتشمی هم بنده کاملاً راضی هستم. علیرغم این تبلیغاتی که در دنیا راه انداختند که امیدواریم نماینده‌ها و ملت ما تحت تأثیر این سم‌پاشی‌های دشمنان ما قرار نگیرند، آقای محتشمی یکی از نزدیک‌ترین دوستان من است، از سال‌ها پیش، ایشان وقتی که در سوریه بودند و مسایل آنجا را اداره می‌کردند یکی از کارهای مشکل نظام بود، به خوبی از عهده برآمدند، ولی متأسفانه آسیب دیدند، مورد ترور قرار گرفتند که خوب می‌دانید و دیگر نمی‌شد آنجا بمانند. وقتی که ایشان می‌آمدند، ما می‌گفتیم که شما همین آسیب‌های جدی را هم که دارید، آنجا بمانید باز مشکلات ما را آنجا می‌توانید حل کنید، چون خیلی خوب ایشان آنجا کار کرده بود. وزارت خارجه از ایشان راضی بود. اینجا هم که برگشتند، بنده خودم از مدافعین سرسخت ایشان بودم که بیایند در کابینه و در دورانی که ایشان در کابینه بودند، بنده از عملکرد ایشان ناراضی نیستم، ولی آقای نوری را من برای شرایط فعلی اصلح می‌دانم که وزارت کشور و مخصوصاً مسایل امنیتی را به صورتی برنامه‌ریزی شده‌تر بتوانند اداره کنند. آقای محتشمی هم علیرغم این حرف‌هایی که دشمنان ما می‌زنند یکی از همکاران صمیمی ما در آینده در تمام میدان‌ها خواهند بود و همراه کابینه کار خواهند کرد.

 

* آقای زنگنه را هم آقایان می‌شناسند. بار‌ها در مجلس به ایشان رأی داده‌اند. ایشان در جهاد موفق بودند. در وزارت نیرو هم موفق بودند. طرح‌های خیلی خوبی هم دارند. با طرح‌های ایشان مشکل انرژی ما حل می‌شود و ایشان نیازی به تعریف زیاد و معرفی کردن ندارند. با وضعی که ما قبلاً به ایشان رأی دادیم، الان هم آقایان رأی خواهند داد. تا این کار خوبی را که الان دارند بتوانند اداره کنند و من در برنامه‌های ایشان امید نجات مساله انرژی را در کشور دارم.

 

* آقای کمالی که حالا او را به عنوان وزیر کار معرفی کردیم، باز در مجلس نیازی به معرفی ندارند. آقای سرحدی‌زاده را من به این دلیل که مریض هستند و توان این کار سخت را و مخصوصاً کاری را که بر قلب فشار وارد می‌کند، ندارند انتخاب نکردم گرچه خود ایشان شاید علاقمندند که با همین حال مریضی که دارند، کارشان را ادامه دهند ولی ما مصلحت ندیدیم، هم به خاطر...... کند که من از آقای سرحدی‌زاده ناراضی باشم.

 

* آقای سرحدی‌زاده از دوستان دوران زندان من است و من در زندان با ایشان خو گرفتم، بیرون از زندان هم در این مدت همیشه من به ایشان علاقمند بودم و حالا هم علاقمندم. قطعاً ایشان یکی از همکاران نزدیک من خواهند بود.

 

ایشان حتماً باید یک مدتی استراحت کنند و با این وضعی که الان دارند، دکتر‌ها هم موافق نیستند که فشار روحی داشته باشند لذا ما آقای کمالی را انتخاب کردیم.

 

من با آوردن آقای کمالی یک نقطه ضعفی که همیشه در کابینه بود را نیز برطرف کردم. بد بود که قشر کارگر ما که یکی از مهم‌ترین اقشار ما هستند، علیرغم داشتن افراد صالح، در کابینه حضور نداشته باشند. البته وزرای ما همه طرفدار کارگر‌ها بودند و این طور نبود که وزرای ما با منافع کارگر‌ها درگیر باشند. آقای سرحدی‌زاده از لحاظ روحیه کارگری، کمتر از آقای کمالی نیست. اما این عنوانی است که شما آقای کمالی را در مجلس با آن می‌شناسید.

 

آقای کمالی، افکارش قابل قبول است. مترقی است، دلسوز است و آشناست و مسایل کارگری را می‌داند و با خانه کارگر که یکی از نهادهای خوب بعد از انقلاب است و همیشه در خدمت کارگر‌ها بوده و در خدمت نظام بوده است هماهنگ است.

 

از لحاظ تعهد و مسایل دینی هم باز آقایان ایشان را می‌شناسند. من خیال می‌کنم که حضور آقای کمالی در کابینه ما، برای نشان دادن علاقه ما به کارگرها و منافع آن‌ها، می‌تواند علامت خوبی باشد، ضمن اینکه بقیه وزرا و خود بنده هم همین روحیه را داریم.

 

* به آقای مهندس کازرونی نیز آقایان مکرر رأی داده‌اید. من ایشان را دعوت کردم و با ایشان صحبت کردم. ایشان طرح بسیار خوبی برای مسکن دارند که خودشان طراح آن هستند. ۲۸۰ شهرک در دست احداث دارند که ان‌شاءالله بتوانیم فکر ایشان را خوب آماده بکنیم که بتوانند مصالح و زمین و زیربناسازی را کامل بکنند، که می‌توانند و آن طور که من کار ایشان را دیدم در غیر از تهران، مسایل مسکن را می‌توانند در سراسر کشور حل کنند و دریغم آمد که ما بیاییم حالا به خاطر آنکه خون تازه‌ای توی این رگ‌ها بدمیم، این برنامه خوب را بهم بزنیم. من در گذشته از کار ایشان با اطلاعاتی که داشتم، راضی هستم و امروز هم که الان حرف می‌زنم به برنامه ایشان امیدوارم و ان‌شاءالله کارشان را انجام می‌دهند.

 

* من با آقای آقازاده وزیر نفت، قبل از اینکه وزیر نفت بشوند آشنا بودم و کارهای ایشان را می‌شناختم. ایشان دارای جوهر فعالی است. آدم بسیار جوهرداری است، ولی نقطه قوت ایشان در جریان آسیب‌هایی که به صنعت نفت آمد، روشن شد. البته ممکن است الان کسانی بنشینند اینجا و آنجا بگویند اشکالاتی الان در صنعت نفت وجود دارد. مثلاً در این مدت حفاری چه جوری بوده، یا در این مدت پذیرش گاز چه جور بوده، یا در این مدت، مناطق نفتی چه بود، و حرف‌هایی دارند ولی اصلاً توجه ندارند که آنجا جنگ و بمباران بود و مهم‌ترین هدف دشمن هم صنایع نفت بود. یعنی همه همت دشمن این بود که یک جایی پیدا بکند که پالایشگاهی یا یک نیروگاه برق، یا یک تلمبه‌خانه را یا یک چاه را یا یک تصفیه خانه را یا‌ ام – جی ال – و هر چه ما داشتیم را نابود کند. شما دیدید که تا اصفهان هم می‌آمد و تأسیسات نفتی را می‌زد و تهران هم می‌آمد، تأسیسات مربوط به نفت را می‌زد.

 

در این موقعیت، این چند سال، ایشان جریان نفت را حفظ کرد و به طور عادی هم فروش ما را در حد سهمیه اوپک و هم مصرف داخلی را در حد اعلام شده حفظ کرد. این خیلی کار بالایی بود. ما نباید از این‌ها غفلت کنیم. این‌ها خوب یک کارهایی بود که در زمان جنگ نمی‌شد به ‌راحتی بکنیم. آن کار‌ها را برنامه‌ریزی کردند و برنامه‌ریزی مخصوصاً در باب گاز و پتروشیمی و این‌ها که ما الان داریم، به نظر من رضایت بخش است. یکی از کارهای مهم هم برنامه پنج ساله ما است که من ایشان را در این مورد هم موفق می‌دانم.

 

* به آقای مهندس سعیدی‌کیا هم آقایان رأی داده‌اند و هم می‌دانند در وزارت راه تا آن حدی که ما امکانات دادیم، ایشان خیلی خوب کار کرده است. البته وزارت راه از آنجاهایی است که هر وقت بودجه کم می‌آید، از وزارت راه کم می‌کنند. به خاطر اینکه سر و صدایش کم نمی‌شود، ولی نیاز زیادی ما داریم به کارهای زیربنایی آقایان باید انجام بدهند و با توجه به تجربه‌ای که ایشان دارند و همکاران خوبی که دارند من خیال می‌کنم زیاد مناسب نبود که ما به ترکیب این وزارت‌خانه دست بزنیم.

 

* آقای وهاجی برای وزارت بازرگانی انتخاب شده‌اند. ایشان از عناصری است که سال‌ها است که در وزارت بازرگانی کار می‌کنند. ما در جریان سیاستگذاری که امام به شورای سیاست‌گذاری محول کردند و سیاستی را تنظیم کردیم، با آقای وهاجی بیشتر آشنا شدیم. من دیدم ایشان یک انسان متخصص متعهدی است که وقتی که دید نظر امام و نظر کسانی که امام تعیین کردند، این سیاست است، بدون توجه به ضررهایی که از این ناحیه به ایشان رسید، وظیفه‌اش را به عنوان وظیفه دینی انجام داد و سیاست‌های موجود بخش بازرگانی را من خیال می‌کنم آقای وهاجی بهترین کسی است فعلاً در وزارت بازرگانی که می‌تواند انجام دهد.

 

از بیرون وزارت بازرگانی ممکن بود ما افرادی را به آنجا ببریم، حالا یک مقدار ضربه می‌خوردیم تا آن‌ها را آشنا کنیم. الان وضعی نیست که ما بازرگانیمان را بخواهیم این قدر جدی نگیریم و ثانیاً هماهنگی که ایشان با سایر بخش‌های مربوط به بازرگانی دارند هم برای من تأیید خوبی بود که ما روی ایشان تصمیم گرفتیم و من امیدوارم با برنامه‌هایی که خودشان تنظیم کردند و ما هم تأیید کردیم، بتوانند خدمتی بکنند به بخش بازرگانی که الان یکی از مشکلات ما در رابطه با مردم است.

 

* آقای شوشتری که به عنوان وزیر دادگستری تشریف آوردند. آقایان در مجلس ایشان را خوب می‌شناسند، حتی بهتر از من ایشان را می‌شناسند. ایشان همیشه اینجا با رأی بالا به عنوان عضو هیات رییسه در مجلس انتخاب می‌شد. مشی مستقل ایشان که تحت تأثیر جریانات نبودند، برای من جالب است. البته ایشان از طرف ریاست قوه قضائیه طبق قانون اساسی باید پیشنهاد بشوند، منتهی ما استقبال کردیم. آقای شوشتری مدتی است که در خود دستگاه قضایی کار می‌کنند. با مجلس هم آشنا هستند و از لحاظ علمی و روحی هم ایشان را می‌شناسید و دیگر نیازی به تعریف برای شما نمایندگان ندارند.

 

 حالا دیگر بقیه کار به شما مربوط است. من به شما هم نمی‌توانم بگویم که به ‌رأی من فقط اعتماد کنید. شما رأی دارید. رأی هم که دادید پیش خداوند مسوولید. باید جواب را به پیش خداوند هم بدهید. نمی‌توانید برخلاف رأیتان چیزی را بگویید و یا چیزی را امضا بکنید. از شما هم توقع بیش از این ندارم. ولی فقط از شما خواهش می‌کنم که خودتان را در موقع بحث‌ها و رأی‌ها جای من بگذارید، یعنی فکر نکنید که شما عضو یک مثلاً جریان هستید، شما در یک مجموعه هستید که باید یکپارچه فکر کنید. الان مصلحت نظام این است که من یک کابینه کاری تشکیل دهم. بعضی از آقایان در بحث‌هایشان خواهند گفت این کابینه به اندازه کافی سیاسی نیست. شما هرچه می‌خواهید من خودم سیاسی هستم. از آن اولی که سیاست و مبارزه در این مملکت پیش آمد، ما بودیم و تا آخر عمر هم هستیم. من واقعاً حجت را برای خود تمام شده می‌بینم که علی‌رغم فشار‌ها و مشکلات این مجموعه را که به نظر من اصلح هستند انتخاب کرده‌ام و اصولاً در این مقطع و در دهه بازسازی ما نیازی به کابینه کاری داریم که من این مجموعه معرفی شده را کارساز می‌دانم و البته انتخاب با مجلس است.

کلید واژه ها: هاشمی رفسنجانی خاتمی عبدالله نوری مصطفی معین فلاحیان


نظر شما :