انجام و فرجام اصل ۴ در ایران/ ترومن با اصفهانک و کمال‌آباد چه کرد؟

فرانکلین اس. هریس/ ترجمه: شیدا قماشچی
۰۷ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۷:۴۵ کد : ۷۷۴۴ کارنامه اصل ۴ ترومن در ایران
مسئولان برنامهٔ اصل ۴ در ایران تصمیم گرفتند تا در سه زمینهٔ تخصصی فعالیت داشته باشند: آموزش، بهداشت و کشاورزی. اصفهانک در هر سه زمینه با چالش مواجه بود...از مهمترین پروژه‌هایی که برای توسعه کمال‌آباد به انجام رسید افشاندن د.د.ت در تمامی منازل و ساختمان‌های روستا بود که به منظور از بین بردن پشه‌های مالاریا صورت گرفت...برنامهٔ کنترل ملخ‌ها در ایران از نمونه کارهایی است که اصل ۴ به انجام آن افتخار می‌کند...در جولای سال ۱۹۵۱ کمیتهٔ مشترک تصمیم گرفت تا فعالیت‌هایش را در ۱۰ استان کشور آغاز کند.
انجام و فرجام اصل ۴ در ایران/ ترومن با اصفهانک و کمال‌آباد چه کرد؟
تاریخ ایرانی: تکامل برنامهٔ همکاری‌های فنی که توسط ایالات متحدهٔ آمریکا در کشورهای مختلف اجرا می‌شد، نکتهٔ قابل توجهی است. ایده‌آلیسمی که مشخصهٔ «سرزمین آزادی» شناخته می‌شد به مفهومی جدید تغییر یافت که در آن، ملت می‌بایست از کشورهای برادرش در شرایط بحرانی حمایت کند.

 

چند سال پیش از آن کنگرهٔ آمریکا اجازهٔ همکاری فنی در کشورهای آمریکای لاتین را صادر کرد ولی این همکاری فقط به نیمکرهٔ غربی محدود می‌شد. رئیس‌جمهور ترومن در سخنرانی سالیانه‌اش در بیستم ژانویه ۱۹۴۹، به جهانی شدن همکاری‌های فنی تحت عنوان اصل چهارم اشاره کرد. قانون توسعهٔ بین‌المللی با عنوان اصل چهارم در پنجم ژوئن ۱۹۵۰ تصویب شد و طبق آن ایالات متحده برای کشورهایی که درخواست کمک مالی داشته‌اند، بودجه‌ای را فراهم می‌کرد.

 

پس از پایان جنگ جهانی دوم اهمیت جغرافیایی ایران، منابع طبیعی‌اش، وضعیت اقتصادی ساکنینش و نقش این سرزمین در برقراری صلح و امنیت جهانی بر همگان آشکار شد. در موقعیت کنونی دلیلی وجود ندارد تا به شرح این دلایل بپردازیم. می‌توان تصور کرد که همهٔ کسانی که با صحنهٔ بین‌المللی آشنایی دارند موقعیت خاص ایران را درک می‌کنند، کشوری که از زمان تسخیر بابل به دست کوروش کبیر در ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون، همواره نقش مهمی را ایفا کرده است.

 

افرادی که با اوضاع خاورمیانه آشنایی دارند، از میزان اهمیت کمک‌هایی که از پیشرفت‌های فنی جهان مدرن عاید این کشور‌ها می‌شود آگاهی دارند. کلیهٔ این عوامل باعث شدند تا ایران برای همکاری‌های فنی انتخاب شود. مقاله ذیل، شرح کلی مراحلی است که این همکاری را به ثمر نشاندند.

 

 

امضای توافقنامه

 

امضای این توافقنامه در ۱۹ اکتبر ۱۹۵۰ میان دو کشور ایران و ایالات متحدهٔ آمریکا برای همکاری فنی، نخستین توافقنامه‌ای است که بر اساس اصل چهارم انجام پذیرفت. تعداد زیادی از مقامات دو کشور شاهد امضای این قرارداد بودند و همه حاضرین احساس می‌کردند که این موقعیت تاریخی نشان از دورهٔ جدید همیاری دارد و آغازی است بر یک دوره از همکاری فعال که فواید فراوانی را برای هر دو کشور به ارمغان خواهد آورد.

 

بر اساس این توافقنامه، پروژه‌های همکاری می‌بایست تحت نظارت یک کمیسیون هفت نفره انجام پذیرد؛ «کمیسیون مشترک ایران - آمریکا برای توسعهٔ مناطق روستایی» در اولین روز امضای قرارداد تشکیل شد. این کمیسیون از چهار ایرانی و سه آمریکایی تشکیل شد و ریاست آن بر عهدهٔ ابراهیم مهدوی وزیر کشاورزی بود. دیگر اعضای این کمیسیون را دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداشت، دکتر سید شمس‌الدین جزایری وزیر فرهنگ (آموزش و پرورش وقت) و دکتر محمود نکایی مدیر سازمان برنامهٔ هفت ساله تشکیل می‌دادند. ریاست گروه آمریکایی بر عهدهٔ هنری اف. گریدی سفیر آمریکا در ایران بود که دو عضو آمریکایی دیگر را از کارکنان سفارت برگزید. (دکتر رابرت ام. کار و آقای سی. ادوارد ولز).

 

 

هیات فنی

 

در اولین نشست، نگارنده به عنوان مدیر فنی کمیسیون برگزیده شد و پروفسور هویت جی. بی. ترنر سرپرست فعالیت‌های میدانی گردید. نگارندهٔ این مقاله، پیش‌تر ریاست دانشکدهٔ کشاورزی دانشگاه یوتا را بر عهده داشت و ۱۱ سال پیش از آن در زمان رضاشاه پهلوی، به مدت یک سال مشاور کشاورزی دولت ایران بود. پروفسور ترنر نیز از اعضای هیات علمی دانشگاه جورجیا بود و سابقهٔ هفت سال همکاری در چین و آمریکای جنوبی را در کارنامه داشت.

 

آن‌ها چندین ماه زود‌تر توسط ادارهٔ روابط خارجی وزارت کشاورزی ایالات متحده با ماموریت همکاری فنی به ایران فرستاده شدند. فعالیت آن‌ها تا زمان امضای قرارداد به صورت غیررسمی صورت می‌گرفت.

 

کمیتهٔ مشترک از آغاز، به جای محدود کردن تلاش‌هایش در حد مشاوره با مقامات ارشد وزارتخانه‌های مختلف، سیاست‌های کاری‌اش را در سطح روستا‌ها اعلام کرد. ایران برای مدتی طولانی از متخصصین خارجی در وزارتخانه‌های دولتی بهره می‌برد. در اکثر مواقع تلاش‌های متخصصین خارجی به مشاوره با مقامات ارشد وزارتخانه‌ها محدود می‌شد. آن‌ها به ندرت در زمین‌ها و مناطقی حضور می‌یافتند که مشکلات اصلی در آن‌ها نهفته بود و راه‌حل نهایی نیز می‌بایست در آن اجرا می‌شد.

 

پرونده‌های وزارتخانه‌های مختلف لبریز بودند از گزارش‌های مشاورین خارجی که در دوره‌های مختلفی به دولت ارائه شده بودند ولی معمولا هیچ اقدامی صورت نگرفته بود تا این پیشنهاد‌ها به اجرا در بیایند. در بسیاری از موارد، دلیل اجرا نشدن این پیشنهاد‌ها کمبود بودجه بود. پول برای انجام تحقیق و نوشتن گزارش فراهم بود، ولی بودجهٔ کافی برای تحقق عملیات وجود نداشت.

 

در مواردی هیچ عملی صورت نگرفته بود زیرا مسئولان اجرایی تغییر کرده بودند، امری که همواره در ایران شایع بوده است. تازه‌کار‌ها به جای اعتبار بخشیدن به مسئولان پیشین، ترجیح می‌دادند تا متخصصین جدیدی را استخدام کنند و پیشنهادهای جدید را وارد برنامه‌های خود سازند.

 

با آگاهی داشتن از این حقایق، می‌توان فهمید که چرا این کمیسیون - متشکل از چهار نفر از مقامات عالی‌رتبۀ ایرانی و سه آمریکایی با هدف استفادهٔ معقول از بودجهٔ ایالات متحده - سیاستی را در پیش گرفتند تا سرمایهٔ اصل ۴ به طور مستقیم به دست مردم نیازمند برسد.

 

مدیر فنی و سرپرست فعالیت‌های میدانی ماموریت یافتند تا تعداد محدودی روستا را انتخاب کنند تا این روستا‌ها نمونهٔ مرکزیت محیط وسیع‌تر اطرافشان قرار بگیرند. به یقین، انجام کار و حتی بازدید از تمامی ۴۰ هزار روستای ایران غیرممکن بود. در نتیجه تصمیم گرفته شد تا عملیات از مراکز کلیدی و استراتژیک آغاز شود و به صورت شعاعی روستاهای اطراف را فرا گیرد.

 

 

نخستین روستا

 

نخستین روستایی که به عنوان مرکز نمونه انتخاب شد روستای اصفهانک بود که در نزدیکی اصفهان - از بزرگترین مراکز صنعتی و هنری ایران - قرار داشت. این منطقه که در نزدیکی مرکز ایران قرار گرفته است به زاینده رود دسترسی دارد که یکی از مهمترین منابع آبیاری ایران به شمار می‌رود. خاک منطقه حاصلخیز است و از تجزیهٔ سنگ آهک به دست آمده است و آب و هوا نیز برای پرورش انواع محصولات زراعی، میوه‌جات و سبزیجات مناسب است و ارتفاعات اطراف نیز زمین چرا و مرتع را برای دام‌ها فراهم کرده‌اند.

 

منطقهٔ اصفهان از زمان‌های بسیار قدیم از مراکز مهم کشاورزی به شمار می‌آمد ولی پس از آنکه شاه عباس بزرگ در قرن شانزدهم اصفهان را به پایتختی برگزید، این شهر به اهمیت بسیار بالایی دست یافت. در این دوره منابع طبیعی توسعه یافتند، بنا‌های معماری بی‌بدیلی ساخته شدند و هنر و صنعت نیز به کامل‌ترین شکل خود رسیدند. این منطقه تا حدی مشهور شد که در ضرب‌المثل‌ها از اصفهان «به نصف جهان» یاد شد.

 

اصفهانک در پایین رودخانه و شهر قرار گرفته و منطقه‌ای است که در آن میزان آب رودخانه برای محصولات زراعی اندک است. برای تامین آب مورد نیاز به چاه یا منابع دیگری نیاز است، شرایطی مشابه با ۸۰ روستای دیگری که در آن نزدیکی قرار دارند. هنگامی که مقامات ایرانی و آمریکایی برای نخستین بار از اصفهانک بازدید کردند با یکدیگر هم‌رای بودند که این روستا بهترین محل برای ایجاد مرکز نمونه است، زیرا موقعیت این روستا اجازه می‌داد تا مردم زیادی از نقاط اطراف شاهد پیشرفت‌های آن باشند.

 

مسئولان برنامهٔ اصل ۴ در ایران تصمیم گرفتند تا در سه زمینهٔ تخصصی فعالیت داشته باشند: آموزش، بهداشت و کشاورزی. اصفهانک در هر سه زمینه با چالش مواجه بود. آموزش رسمی در این روستا وجود نداشت و تا آن زمان هیچ مدرسهٔ رسمی در آنجا تشکیل نشده بود. معدود روستاییانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند در نقاط دیگری آموزش دیده بودند. تمامی کودکان بی‌سواد رشد می‌کردند. وضعیت سلامت در روستا در شرایط مخوفی قرار داشت و تقریبا تمامی ساکنین از مالاریا رنج می‌بردند.

 

ساختمان اصلی روستا قلعه‌ای بود که ۲۰۰ سال پیش در زمان حملهٔ افغان‌ها بنا شده بود. خندق حفاری شده در اطراف قلعه هرگز پر نشده بود و آب راکد درون خندق محل مناسبی بود برای تولید مثل پشه‌ها. ناخوشی‌های محیط اطراف همگی ناشی از این کثافات و آلودگی‌ها بود. محل زندگی حیوانات خانگی از مردم روستا منفک نبود و برای پاکیزه نگاه داشتن منابع آب شرب از فضولات، هیچ تدبیری اندیشیده نشده بود. با اندکی تلاش وضعیت بهداشت می‌توانست پیشرفت چشمگیری داشته باشد.

 

نخستین حرکت در راستای نوسازی، حفر آب‌گذری بود که بازماندهٔ آب‌های آلوده و محیط پرورش پشه‌ها را به زمین‌هایی هدایت کند که به آبیاری نیاز داشتند. حرکت بعدی احداث حمام بود که روستا از داشتن آن محروم بود.

 

 

نخستین مدرسه

 

مهم‌ترین اقدامی که در اصفهانک صورت گرفت احداث مدرسه بود. از آنجایی که ساختمان مدرسه وجود نداشت یکی از اعضای ایرانی برنامهٔ اصل ۴ که در دانشگاه کشاورزی آمریکایی تخصص ساختمان را کسب کرده بود ماموریت یافت تا یکی از بناهای قدیمی روستا را بازسازی کند تا به عنوان مدرسه مورد استفاده قرار بگیرد. این ماموریت شامل حفر چاه، آماده‌سازی اسباب مدرسه و کار گذاشتن سرویس‌های بهداشتی در ساختمان نیز می‌شد.

 

عضو ایرانی دیگری نیز که از مدرسهٔ آمریکایی‌ها با تخصص باغبانی علمی فارغ‌التحصیل شده بود، مسئول ایجاد باغ برای مدرسه گردید. دانش‌آموزان در این باغ با کشاورزی مدرن آشنا می‌شدند. علاقه و توجهی که دانش‌آموزان به پروژهٔ باغ - مدرسه نشان می‌دادند تعجب‌برانگیز بود. بسیاری از آن‌ها مدرسه را امری کاملا متفاوت از علایقشان می‌دانستند ولی با دیدن فعالیت‌هایی که به زندگی‌شان مربوط می‌شد آن‌ها نیز اشتیاق پیدا کردند تا به تحصیل بپردازند.

 

امور معمول مدرسه با برنامهٔ درسی که برای مدارس روستایی تنظیم شده بود، تحت نظر وزارت فرهنگ برگزار می‌شد. بودجهٔ اصل ۴ برای آموزش‌های بصری و مدرن‌سازی امکانات آموزشی مورد استفاده قرار گرفت. مدرسه چنان شهرتی یافت که کودکان روستاهای مجاور نیز برای اسم‌نویسی اقدام کردند و امکانات تا حد امکان افزایش یافتند.

 

به منظور گسترش باغ - مدرسه، قطعات زمین اضافه شدند تا پرورش محصولات زراعی مختلف در آن‌ها مورد بررسی و آزمایش قرار بگیرند. دکتر اچ. جی گیب، وابستهٔ بخش کشاورزی سفارت آمریکا، بذرهای مختلفی که از ایالات متحده آمریکا تهیه شده بود را در اختیار مدرسه قرار داد تا برای انجام آزمایش‌های بسیار مورد استفاده قرار گیرند. آقای عطایی رئیس دانشگاه کشاورزی کرج، طی سالیان متمادی بهترین دانه‌های موجود در ایران و دیگر کشور‌ها را جمع‌آوری کرده بود. برخی از آن‌ها به کشت رسیدند تا این منابع افزایش یابند و این دانه‌های اصیل بیشتر در دسترس قرار بگیرند.

 

 

مشکلات طرح

 

طرح‌های زیادی توسط مسئولان اصل ۴ و وزارت کشاورزی برای توسعه شرایط فیزیکی روستای اصفهانک ارائه شدند. برای بهبود وضع راه‌ها، عمیق کردن کانال اصلی آب منفک از رودخانه و سیستم‌های زهکشی، ماشین‌آلات سنگینی به آمریکا سفارش داده شدند. به این ترتیب هنگامی که آب رودخانه زیاد بود زمین‌های شخم‌زده آبیاری می‌شدند و آب برای دوره‌های خشک سال ذخیره می‌شد.

 

اما پیش از آنکه این ماشین‌آلات تحویل داده شوند اختلاف‌ها سر برافراشتند و برنامهٔ پیشرفت این روستا به تعویق افتاد. هنگامی که آوازهٔ توسعهٔ روستایی همه جا را فرا گرفت، برخی از قدرتمندان منطقهٔ اصفهان به این فکر افتادند که این برنامه می‌تواند سوددهی فراوانی در مناطق اجرایی به همراه داشته باشد. درخواست‌های فراوانی صورت گرفتند تا مرکز نمونه از اصفهانک به روستاهایی تغییر یابد که در آن سود شخصی وجود داشتند و یا مکان‌های مناسب‌تری شناخته می‌شدند.

 

به هر ترتیب، انگیزهٔ این درخواست‌ها برای تغییر مکان هر آنچه که بودند بحث را تا جایی کشاندند که سران دولتی در تهران مجبور به مداخله شدند. بیانیه‌ای صادر شد که اصفهانک مالک شخصی دارد و از توسعه این روستا بهره خواهد برد. این بیانیه به دست هیات وزیران ایران رسید و آن‌ها حکمی صادر کردند که بر طبق آن بودجهٔ دولت ایران به روستاهایی با مالکیت شخصی تعلق نمی‌گرفت و این روستا‌ها نمی‌توانستند به عنوان مرکز نمونه انتخاب شوند. هنگامی که این قانون به دست اعضای کمیتهٔ مشترک رسید به مدیر فنی و سرپرست فعالیت‌های میدانی دستور داده شد تا فعالیت‌هایشان در اصفهانک را متوقف سازند. در نتیجه بسیاری از طرح‌هایی که برای توسعهٔ این روستا در نظر گرفته شده بودند به تعلیق درآمدند.

 

اندکی پس از این جریان، وزیر فرهنگ تغییر یافت و دکتر زنگنه رئیس دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران به وزارت رسید. او به عنوان یکی از اعضای کمیتهٔ مشترک به اصفهانک توجه نشان داد؛ این روستا به زمین‌های موقوفی تعلق داشت که وزیر فرهنگ نظارت بر آن‌ها را به عهده داشت. او پس از تحقیق در زمینهٔ مسائل حقوقی مربوطه، گزارشی منتشر کرد که بر طبق آن روستای اصفهانک شامل قوانین مصوبهٔ هیات وزرا نمی‌شد زیرا هیچ مالک خصوصی از توسعهٔ روستا بهره نمی‌برد. کمیسیون این نقطه نظر را پذیرفت و دستورات پیشین مبنی بر ممنوعیت گسترش روستا به عنوان مرکز نمونه را لغو کرد. اما در این مدت مراکز دیگری نیز انتخاب شده بودند و دیگر آن جنبش و حرکت آغازین در این مرکز شکل نگرفت.

 

 

دومین مرکز

 

کمال‌آباد که در حدود ۵۰ کیلومتری غرب تهران در مسیر بزرگراه اصلی قرار دارد به عنوان دومین مرکز نمونه انتخاب شد. این روستا از مشخصات جالبی برخوردار بود که آن را از اصفهانک متفاوت می‌ساخت: این روستا از اصفهانک بزرگتر بود و به طور کامل به سازمان کشاورزی تعلق داشت و در نتیجه مسالهٔ مالکیت شخصی نمی‌توانست مشکل‌آفرین شود و موقعیت مکانی کمال‌آباد طوری بود که بیش از باقی روستا‌ها در دسترس بازدیدکنندگان قرار داشت.

 

تحقیقات صورت گرفته شده نشان داد که شرایط بهداشت و آموزش و کشاورزی این روستا با استفاده از امکانات و تجهیزات اصل ۴، قابلیت پیشرفت چشمگیری را داراست. هیچ نوع مدرسه‌ای در این روستا وجود نداشت. احداث ساختمان حمام هرگز تکمیل نشده بود. بیشتر آب مصرفی در فصل باران از طریق رودخانهٔ کرج تامین می‌شد. کانال اصلی و آبراه‌های فرعی با شستشوی خاک به آن آسیب می‌رساندند. مسیرهای آب به درستی طراحی نشده بودند و موانعی که از سرعت آب بکاهد در آن‌ها تعبیه نشده بود.

 

اگرچه هوا و خاک برای پرورش صیفی‌جات و میوه‌جات مناسب بودند ولی هیچ کدام از آن‌ها به عمل نمی‌آمدند و کشاورزان و خانواد‌هایشان از رژیم غذایی محدودی برخوردار بودند که با کمی تلاش و برنامه‌ریزی قابلیت تغییر را داشت.

 

دیواری قدیمی و ساختمان‌های ویرانه بخش زیادی از فضای روستا را اشغال کرده بودند که می‌توانست به عنوان فضای مفید مورد بهره‌برداری قرار بگیرد. در نبود ماشین‌آلات تخصصی، کار تخریب این ویرانه‌ها و حفر گودال‌ها با روش‌های دستی به آهستگی انجام گرفت ولی پاکسازی در زمان معین شده پایان پذیرفت. یک انبار خشتی قدیمی بازسازی شد و به ساختمان مدرسه با سه کلاس درس تبدیل گردید. چاهی در نزدیکی مدرسه حفر شد تا آب مورد نیاز تامین شود و زمین‌های اطراف مسطح شدند و اسباب‌ تفریحی در آن کار گذاشته شد. این زمین بازی به افزایش جمعیت دانش‌آموزان مدرسه کمک کرد. باغ - مدرسهٔ کمال‌آباد فاقد برخی از مراحل تجربی باغ مدرسهٔ اصفهانک بود ولی با وجود این محدودیت‌ها به کیفیت آموزش‌های عملی مدرسه می‌افزود.

 

برنامهٔ جوجه‌کشی که تحت نظر یکی از متخصصین ایرانی اجرا شد تا حد زیادی کیفیت مرغداری در روستا را افزایش داد. بهبود وضعیت باغداری و صیفی‌کاری، برنامهٔ غذایی روستاییان را متنوع کرد. احداث یک حمام که مدتی طولانی در دست ساخت بود بالاخره به واقعیت پیوست. متخصصین برنامهٔ اصل ۴ در نقشهٔ این حمام تغییراتی ایجاد کردند و امکانات بهداشتی حمام به واسطهٔ بودجهٔ فراهم شده توسط این برنامه افزایش یافت.

 

از مهمترین پروژه‌هایی که برای توسعه کمال‌آباد به انجام رسید افشاندن د.د.ت در تمامی منازل و ساختمان‌های روستا بود که به منظور از بین بردن پشه‌های مالاریا صورت گرفت. اگرچه این روستا در محیط ابتلا به این بیماری قرار نگرفته بود ولی چند نمونه از این بیماری وحشتناک در روستا دیده شده بود و این سم‌پاشی آرامش ذهنی ساکنین را در مورد این بیماری به وجود آورد.

 

اصفهانک و کمال‌آباد دو روستایی بودند که برنامهٔ اصل ۴ در زمینهٔ اجرای مسئولیت‌های سه‌گانه‌اش در آن‌ها پیشگام شد. همزمان محل‌های دیگری نیز مورد بررسی قرار گرفتند. تحقیقاتی در شبانکاره از توابع بوشهر در نزدیکی خلیج فارس صورت گرفت؛ منطقه‌ای که در آن گروهی از روستا‌ها در برنامهٔ آبیاری دولتی کنار هم قرار گرفته‌اند و خرما و گندم محصول اصلی زراعی آن‌هاست. مدرسه‌ای در این منطقه افتتاح شد که معلم آن یک سال پیش از آغاز به کار مدرسه در زمینهٔ کشاورزی در دانشگاه کشاورزی کرج تحت برنامهٔ اصل ۴ آموزش دیده بود. او تکنیک‌های مدرنی را که آموخته بود به کار گرفت و باغ - مدرسهٔ او بسیار عالی و موفق شد. هنگامی که نمایندگان برنامهٔ اصل ۴ دلیل نبودن دانش‌آموزان دختر در مدرسه را جویا شدند، دو خان به آن‌ها اطلاع دادند که مردم این منطقه بسیار مخالف تحصیل دختران هستند. یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های کشاورزان شبانکاره آبیاری مزارع بود که تجربهٔ وسیع موفقی در زمینهٔ آبیاری گندم در دشت‌های ساحلی توسط متخصصین برنامهٔ اصل ۴ به انجام رسید.

 

 

مبارزه با طاعون ملخی

 

در پایان فصل هنگامی که طاعون ملخی محصولات جنوب ایران را تهدید می‌کرد، متخصصین برنامهٔ اصل ۴ به سرکردگی دبلیو. بی. میب و گروه پرواز توانستند محصولات خرمای شبانکاره را با سم‌پاشی توسط هواپیما‌ها نجات دهند.

 

برنامهٔ کنترل ملخ‌ها در ایران از نمونه کارهایی است که اصل ۴ به انجام آن افتخار می‌کند. در بهار سال ۱۹۵۱ مشخص شد که ملخ‌ها از سمت هند و عربستان هجوم خواهند آورد. وزیر کشاورزی ایران از این موضوع نگران شد و پخش سموم در مناطق فارس، کرمان و خوزستان آغاز شد. نمایندگان برنامهٔ اصل ۴ و وابستهٔ بخش کشاورزی سفارت آمریکا راهی محل‌هایی شدند که در آن‌ها تجمع ملخ‌ها رؤیت شده بود. آن‌ها شاهد فعالیت‌های وزارت کشاورزی بودند و همه فکر می‌کردند که اوضاع تحت کنترل است. اما چند هفتهٔ بعد مشخص شد که هجوم از آنچه که انتظار می‌رود شدید‌تر است و بیم آن می‌رفت که یک فاجعهٔ ملی رخ دهد.

 

بانگ هشدار از همه طرف به تهران رسید. حسین علاء، نخست‌وزیر، در دفترش با نمایندگان آمریکا و بریتانیا و برخی دیگر از کشور‌ها دیدار کرد و موقعیت خطرناک پیش‌رو را برایشان توضیح داد و از آن‌ها راهنمایی خواست و از کشورهای خارجی کمک طلبید.

 

پس از بحث و گفت‌وگو، توضیح داده شد که می‌بایست بودجهٔ اصل ۴ به کار گرفته شود و ایالات متحده متخصصین آموزش‌دیده‌ای دارد که می‌توانند با استفاده از هواپیما ملخ‌ها را سم‌پاشی کنند. نمایندگان دیگر کشور‌ها نیز پیشنهاداتی ارائه دادند، ولی هیچ کدام از این پیشنهاد‌ها با در نظر گرفتن موقعیت اضطراری موجود کارآمد نبودند.

 

گریدی، سفیر آمریکا موقعیت را در تلگرافی به واشنگتن توضیح داد و خواستار آن شد تا کشورش بی‌درنگ وارد عمل شود. پاسخ بسیار سریع بود. ظرف چند روز هواپیماهای بزرگ باربری شامل هواپیماهای کوچکتر سم‌پاش، متخصصین آموزش‌دیده و سموم راهی ایران شدند. آقای میب که مسئول دولتی کنترل ملخ در نوادا بود مسئول پروژهٔ ایران شد. همگی از این سرعت عمل متعجب بودند. وزارت کشاورزی ایران نیز کمیته‌ای را تشکیل داد تا با آمریکایی‌ها همکاری کنند. هنگامی که پرسنل، تجهیزات و تدارکات به ایران رسیدند همگی به سرعت وارد عمل شدند چرا که ملخ‌ها از کنترل گروه‌های محلی خارج شده بودند.

 

کمپانی نفت ایران - انگلیس نیز امکاناتش را در اختیار این عملیات قرار داد و پیش از آنکه عموم مردم متوجه شوند سموم ملخ‌کش در مناطق مورد نیاز افشانده شدند. میلیون‌ها ملخ مرده در میان گندمزار‌ها و نخلستان‌ها غلتیدند. کسانی که مسئولیت این برنامه را به عهده داشتند متوجه شدند که خطر رفع شده است. همکاری میان گروه‌های مختلف به ثمر نشست و طاعونی را شکست داد که در طول تاریخ بشریت همواره پیروز مبارزه بوده است.

 

 

دیگر پروژه‌ها

 

در جولای سال ۱۹۵۱ کمیتهٔ مشترک تصمیم گرفت تا فعالیت‌هایش را در ۱۰ استان کشور آغاز کند و مقامات برنامهٔ اصل ۴ نیز مشغول آن شدند که اماکن مناسب را برای پایگاه‌هایشان شناسایی کنند.

 

فعالیت‌های بهداشتی با آمدن دکتر امیل ای. پالمکویی، رئیس بخش سلامت عمومی و معاون رئیس اصل ۴ و فردریک اف. آلدریج مهندس بهداشت آغاز به کار کرد. اندکی بعد پزشکان، مهندسین بهداشت و پرستاران نیز سر رسیدند و فعالیت‌های سلامتی و بهداشتی در روستا‌ها شروع شدند.

 

همکاری میان وزارتخانهٔ [بهداشت] ایران و سازمان جهانی بهداشت در پروژه‌هایی همانند کنترل مالاریا موفقیت‌آمیز بود. امکانات فراهم شده توسط برنامهٔ اصل ۴ همچون د.د.ت و دیگر وسایل مورد نیاز در به ثمر نشاندن این همکاری‌ها به صورت معجزه‌آسایی موثر بودند. آن‌ها برای خدمت‌رسانی با محدودیت‌هایی روبه‌رو بودند برای مثال کمبود ارز برای واردات مواد مورد نیاز.

 

در پاییز سال ۱۹۵۱ آقای جان جی. اونز به ریاست توسعه مناطق روستایی منصوب شد و پیش از پایان سال آقای ویلیام ای. وارن، معاونت اسبق وزارت کشور آمریکا، ریاست برنامه اصل ۴ در ایران را بر عهده گرفت. در همین زمان نگارندهٔ مقاله نیز مشاور فنی سفیر در زمینهٔ فعالیت‌های اصل ۴ شد و پروفسور ترنر نیز مسئولیت برنامه را در زمینهٔ آموزش بر عهده گرفت.

 

در نیمهٔ پاییز کنگرهٔ ایالات متحده لایحهٔ بودجهٔ همکاری‌های فنی را برای سال ‌۵۲-‌۱۹۵۱ به تصویب رساند. به این ترتیب بودجه افزایش چشمگیری یافت و برنامه‌ها با جهش عظیمی به جلو رانده شدند. کارکنان فنی در زمینه‌های بهداشت، کشاورزی و صنعت به سرعت افزایش یافتند و تجهیزات نیز به طور مداوم در اختیار قرار گرفتند.

 

یکی از مشکلات اصلی، گردهم آوردن گروه‌های متخصص در استان‌های مختلف بود و آماده‌سازی آن‌ها برای انجام امور در نواحی مختلف کشور. فراهم ساختن محل زندگی مناسب برای خانواده‌های متخصصین کار آسانی نبود. استخدام گروه‌های پشتیبانی ایرانی برای متخصصین، یافتن مترجمین مجرب، رانندگان و مکانیک‌ها به زمان زیادی احتیاج داشت. در نتیجه ماه‌های زیادی سپری شدند تا گروه‌های مختلف بتوانند در پایگاه‌هایشان مستقر شوند.

 

دسترسی به بودجهٔ فراوان و افزایش کارکنان به معنی گسترش خدمات برنامهٔ اصل ۴ در ایران بود. دیگر نیازی نبود تا این برنامه به چند روستا و پروژه محدود شود. اهداف برنامه، تمام کشور را در بر می‌گرفت. با گذشت دو سال از امضای اولین قرارداد، با تمامی ۱۰ استان کشور تماس برقرار شد و پروژه‌های عمرانی در تمامی استان‌ها آغاز شدند.

 

این پروژه‌ها از سه اصل بنیادین نیز فرا‌تر رفته، پیشرفت و رفاه کل کشور را هدف خود قرار دادند. برنامهٔ مصوب شاخه‌های مختلف کشاورزی، بهداشت، آموزش، توسعهٔ آب، صنایع، کار، حمل و نقل، ارتباطات، مسکن، معدن، هوا‌شناسی، تجارت و دیگر بخش‌های اقتصاد ملی را شامل می‌شد.

 

آن روز‌ها، روزهای حیاتی برای دولت ایران به شمار می‌رفت و در نتیجه تغییرات زیادی در کابینهٔ وزرا و دیگر مقامات صورت گرفت و متصدیان کمیسیون مشترک نیز دائم در حال تغییر بودند. طبیعتا اعضای جدید به زمان نیاز داشتند تا با فعالیت‌های پیشین و برنامه‌های آینده کمیسیون آشنایی یابند.

 

علیرغم تغییرات در میان کارکنان ایرانی، اشتیاق آن‌ها در انجام امور و جدیتشان در حل مشکلات قابل تحسین بود. اعضای آمریکایی برنامهٔ اصل ۴ نیز شاهد خدمات ایرانیان برای پیشرفت کشور بودند و به این ترتیب کار به طور مداوم و استوار به پیش می‌رفت.

 

اگرچه دو سال نخستین، صرف حل کردن مشکلات شد ولی موفقیت‌های عمرانی بسیاری نیز به دست آمد. گروه‌های فنی بسیار خوبی در کنار هم شکل گرفتند، حجم زیادی از تجهیزات و منابع آماده شدند و پروژه‌های زیادی به ثمر نشستند که در ارتقای بهداشت، آموزش و استاندارد‌های زندگی در سطح ملی نقش به‌سزایی داشتند.

 

 

منبع: Middle East Journal، بهار ۱۹۵۳

کلید واژه ها: اصل 4 ترومن


نظر شما :