‌گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با گری سیک، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا: شهادت می‌دهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد

سامان صفرزائی
۱۲ مهر ۱۳۹۰ | ۱۷:۴۸ کد : ۷۳۳۷ گفتگو با تاریخ
‌گری سیک پس از ۳۱ سال پرده از مهم‌ترین راز آغاز جنگ ایران و عراق برداشت... ایالات متحده به ایران هشدار داد که صدام در حال آماده شدن برای حمله است.
‌گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با گری سیک، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا: شهادت می‌دهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد
تاریخ ایرانی: سی و یک سال پیش، رهبر عراق جنگ علیه ایران را با رویاهای رنگارنگی آغاز کرد. او تحولات آن دوران در ایران را «آتشی به پا خاسته در مقابل دروازه‌های شرقی میهن عربی» می‌دانست و از «سلحشوران بعثی» می‌خواست تا «شمشیر از نیام برکشند تا پاکی سرزمین‌های عربی و اعتبار و منزلت امت عرب‌ها را بدان برگردانند.»

 

در آن زمان پیش‌بینی یک پیروزی قاطع، حماسی و البته برق‌آسا، وسوسه نبردی خونین را در ذهن صدام حسین عبدالمجید تکریتی شکل می‌داد. این برنامه عظیم نظامی با لشکرکشی ۲۳ لشکر بسیار مجهز عراقی که از محور قصر شیرین، مهران، دزفول و خرمشهر به خاک ایران هجوم آوردند، کلید خورد. برنامه‌ای که بر تصرف سریع مراکز مهم و استراتژیکی چون خرمشهر، اهواز، دزفول و مسجد سلیمان بنا نهاده شده بود در کمتر از یک ماه و اندی از نفس افتاد و رویاهای عراقی یک به یک رنگ باخت. (۱)

 

این همه باعث شد تا گفته شود پاییز ۱۳۵۹، طارق عزیز، معاون وقت نخست‌وزیر حکومت بعث در سفری به فرانسه سرخورده از ظفر نافرجام بگوید «چراغ سبز» این نبرد را ایالات متحده به دولت متبوعش داده است. او در پاریس با روزنامه صبح «فیگارو» گفت‌و‌گو و ادعا کرد تیرماه (ژوئن) آن سال - دو ماه پیش از شروع رسمی جنگ- یکی از دولتمردان آمریکایی در مرز غربی عراق با رهبر این کشور دیدار کرده است تا به صدام حسین قول دهد واشنگتن در این نبرد پشت بعثی‌ها خواهد بود. آن فرد کسی نبود، جز زبیگنیو برژینسکی، نابغه بی‌رقیب سیاسی خارجی دهه ۶۰ و ۷۰ آمریکا که در دولت جیمی کار‌تر جامه مشاور امنیت ملی کاخ سفید را بر تن کرده بود.

 

بخش‌هایی از مقاله «فیگارو» در شماره هفدهم آذر ۵۹ روزنامه «انقلاب اسلامی» - متعلق به ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت ایران- منتشر شد. «تاریخ ایرانی» هنوز نتوانسته است به متن فرانسوی این گزارش که به ادعای جراید ایرانی از آن دیدار محرمانه پرده بر می‌دارد دسترسی پیدا کند و از همین رو تایید اینکه «فیگارو» چنین ادعایی مطرح کرده باشد، ممکن نیست.

 

در همین راستا نظر دکتر «اسعد ابوخلیل»، استاد سر‌شناس دانشگاه ایالتی «استانیسلاوس» در کالیفرنیا را نیز جویا شدیم. او در پاسخ به شرحی که از شایعه دیدار برژینسکی و صدام حسین بازگو کردیم، خاطرنشان کرد: «این بی‌شک یک داستان خیالی است.»

 

رابرت پری، روزنامه‌نگار سر‌شناس آمریکایی که زمانی در آسوشیتدپرس کار می‌کرد و به خاطر افشاگری پیرامون پرونده «ایران- کنترا» جایزه جورج پالک را از آن خود کرد، مقالات متعددی پیرامون حمایت‌های ایالات متحده از صدام در دهه هشتاد منتشر کرده است. او در سایت خود «کنسرسیوم‌نیوز» آرشیوی از مقالات خود در این حوزه را منتشر کرده است. او به اسنادی از انبار کاپیتال هیل - ساختمان اصلی کنگره ایالات متحده - دسترسی پیدا کرد. (۲) در بخشی از اسناد «کاملا محرمانه» از قول ژنرال «الکساندر هیگ» - وزیر امور خارجه آمریکا در دولت رونالد ریگان- به چراغ سبز جیمی کار‌تر به پرنس «فهد» - ولیعهد وقت عربستان سعودی- برای حمله صدام حسین به ایران اشاره شده است. در این سند هرگز گفته نشده که دیدار مستقیمی بین زبیگنیو برژینسکی با صدام - در عربستان یا مرز اردن- انجام شده است. رابرت پری نوشته است در یادداشت هیگ، جزئیات بیشتری درباره این «چراغ سبز» موجود نیست و اینکه وی نتوانسته است الکساندر هیگ را برای مصاحبه پیرامون این موضوع قانع کند.

 

با این حال مردد بودیم شاید «پری» جزئیات بیشتری درباره این ملاقات بداند که آن را در «کنسرسیوم‌نیوز» منتشر نکرده است. از این رو از وی پرسیدیم آیا وی از ملاقات برژینسکی با صدام حسین چیزی نمی‌داند؟ جواب وی منفی بود: «خیر، من چیزی درباره ملاقات صدام و برژینسکی در ژوئن ۱۹۸۰ نشنیده‌ام.» او توضیح داد، آنچه در این رابطه می‌داند به سند «کاملا محرمانه‌ای» بر می‌گردد که شرح آن در بالا رفت. او در بیان جزئیات بیشتر می‌گوید بهار ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) الکساندر هیگ در دیدار با رونالد ریگان برای او بازگو می‌کند که پرنس فهد چراغ سبز جیمی کار‌تر به صدام برای حمله به ایران را به وی منتقل کرده است.

 

وی البته خاطرنشان می‌کند جیمی کار‌تر به طور عمومی این ادعا را رد کرده است. پری در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی» تصریح کرد: «تا آنجا که می‌دانم او (کار‌تر) هرگز یادداشت هیگ را مستقیماً زیر سوال نبرده است.»

 

بر اساس شنیده‌های «تاریخ ایرانی»، ابوالحسن بنی‌صدر- رئیس‌جمهور وقت ایران- که در معرفی ایالات متحده به عنوان پشتیبان صدام در صف مقدم سران سیاسی ایران در آغاز جنگ قرار داشت، در یک گفت‌وگوی خصوصی به همان گزارش الکساندر هیگ اشاره کرده اما هرگز سندی در باب دیدار مستقیم برژینسکی و صدام منتشر نکرده است.

 

او بر این باور است که برژینسکی در «عربستان» با صدام در حضور پرنس بندر - سفیر وقت خاندان سعودی در واشنگتن- دیدار داشته و مساله جنگ در آنجا مطرح شده است. با این حال دیدیم که رابرت پری در سند خود اشاره کرده بود که دیدار مستقیمی میان مقامات آمریکایی و صدام در عربستان صورت نگرفته است و پرنس فهد منتقل کننده چراغ سبز کار‌تر به رهبر عراق بوده است.

 

برای کنکاش بیشتر در باب سیاحت سیاسی رمزآلود زبیگنیو برژینسکی به خاورمیانه به سراغ «گری سیک» رفتیم. دست راست برژینسکی و کسی که لحظه به لحظه در سفر همراه وی بود. دکتر سیک که در آن زمان یکی از اعضای با نفوذ شورای امنیت ملی ایالات متحده محسوب می‌شد، در گفت‌‌و‌گویی اختصاصی با «تاریخ ایرانی» به تصورات و واقعیات پیرامون دیدار صدام - برژینسکی اشاره کرده است.

 

گری سیک در آن زمان دولتمردی ۴۵ ساله بود که اینک در سن ۷۶ سالگی، در جامه یک پژوهشگر و استاد دانشگاه در این گفت‌وگو پیرامون سفر تابستانی برژینسکی به خاورمیانه در سال ۱۳۵۹ سخن می‌گوید.

 

 

آقای دکتر سیک، شما در دهه ۸۰ معاون دکتر زبیگنیو برژینسکی بودید، حتماً می‌دانید که یکی از بزرگترین و رمزآلود‌ترین ابهامات پیرامون تاریخ جنگ ایران و عراق بر می‌گردد به ملاقات آقای برژینسکی با صدام حسین در حوالی مرز اردن. ممکن است به ما بگویید آیا واقعاً چنین دیداری در کار بوده است؟ آیا مشاور امنیت ملی ایالات متحده در دولت کار‌تر به دولت عراق برای حمله به ایران چراغ سبز داده بود؟

 

این یکی از عامه‌پسند‌ترین تصورات غلط پیرامون جنگ ایران و عراق است، به ویژه این موضوع که ایالات متحده صدام را تشویق به حمله کرد و دکتر برژینسکی به طور خاص تلاشی محرمانه برای این هدف انجام داد. این رساله‌ای عامیانه و فناناپذیر است تا آنجا که با بازگویی بی‌پایان، جایگاهی همیشگی در تاریخ خاورمیانه مدرن برای خود دست و پا کرده است. حقیقتی که از سوی آنها که آتشین و متعصبانه به آن باور دارند نقل می‌شود، گرچه باعث درست از آب درآمدن آن نمی‌شود.

 

سپتامبر ۱۹۸۰، زمانی که حمله عراق اوج می‌گرفت، من هر روز دست کم در یک نشست کلیدی زبیگنیو برژینسکی را می‌دیدم، تقریباً همیشه موضوع اصلی بحران گروگان‌گیری در ایران و اثراتش بر منطقه در میان بود. همچنین در سفری که پیشتر در همان سال به خاورمیانه انجام داده بود، همراه وی بودم. سفری که آن را چنین تصویر کرده‌اند: لحظه‌ای که او بی‌صدا برای ملاقات محرمانه از انظار عمومی غیب می‌شود تا «دعای خیر» ایالات متحده را در این حمله به صدام حسین ارزانی کند.

 

 

خب آیا شما در آن سفر همیشه کنار آقای برژینسکی بودید؟ ممکن نیست وی بدون اطلاع شما به چنین ملاقاتی رفته باشد؟

 

در این سفر من حداقل روزی ۱۴ ساعت در کنارش بودم، شامل بازدیدی مختصر از اردن و می‌توانم به طور قطعی شهادت دهم که: ۱) عراق در برنامه کاری نبود، ۲) او به طور فیزیکی نمی‌توانسته است چنین ملاقاتی را ترتیب داده باشد، حتی اگر او تمام شب را بیدار بوده باشد تا پروازی سری به بغداد انجام دهد.

 

با این وجود، مشاهده می‌کنید که چنین ملاقاتی حتی در جدی‌ترین مباحث تاریخی توسط ایرانیان و اعراب گزارش شده است. نظر به اینکه «همه می‌دانند» این ماجرا حقیقت دارد، هیچکس احساس تعهد نمی‌کند که مدرکی پیرامون این داستان ارایه دهد. اگر او می‌خواست در ارتباط با هر موضوعی به عراق پیغام دهد، احتمالاً از من می‌خواست تا آن را برآورده کنم. (این شغل من بود) یا دست کم از آن آگاه می‌شدم. این اتفاق نیفتاد.

 

 

آقای دکتر سیک، شما خودتان شخصاً در این باره با برژینسکی گفت‌وگو نکردید؟

 

دیر زمانی بعد من در این باره با زبیگنیو برژینسکی گفت‌وگو کردم. او به طور مطلق و بی‌هیچ ابهامی و به صورت کتبی کل داستان را منکر شد، اگر برژینسکی چنین حمله‌ای را مهندسی کرده بود، از گرفتن اعتبار برای آنچه می‌توانست به عنوان عمل عظیم استراتژیک در صفحه شطرنج ژئواستراتژیک دیده شود، شانه خالی نمی‌کرد؛ اعتبار یکی از چیزهایی است که او عاشقش است (و عشقش این است که درباره‌اش باد به غبغب بیندازد.) بنابراین، این داستان حقیقت ندارد، اما می‌فهمم که تا ابد زنده خواهد ماند. افسانه‌ها اغلب از واقعیات نیرومند‌تر هستند.

 

 

آقای سیک نظر شما در خصوص مقاله‌ای که پاییز ۱۹۸۰ در فیگارو منتشر شد، چیست؟ گفته می‌شود این نشریه فرانسوی به نقل از طارق عزیز ادعا کرده است ملاقاتی میان صدام حسین و برژینسکی انجام شده است. من شخصاً هنوز نتوانسته‌ام متن فرانسوی را ملاحظه کنم. آیا شما چنین چیزی را خوانده‌اید؟

 

من چیزی درباره این مصاحبه نشنیده بودم. داشتن متن واقعی (اصل فرانسوی) حائز اهمیت است. طارق عزیز در کلامش بسیار محتاط بود و مایل بدانم او به راستی چه گفته است.

 

 

پس از جنگ سال ۲۰۰۳ و سقوط صدام حسین آیا اسناد دولت بعث در این خصوص منتشر نشده است؟

 

همانطور که می‌دانید آرشیو کامل اسناد دولت عراق در زمان صدام حسین اکنون برای پژوهشگران در دسترس است. پرسش شما آشکارا یکی از قابل توجه‌ترین علاقه‌مندی‌ها بود. هیچکس هیچ مرجعی پیرامون چنین دیداری و یا حتی اینکه ایالات متحده در خصوص تهاجم به ایران مشاوره داده باشد، پیدا نکرده است. در مقابل مقادیر قابل ملاحظه‌ای از مدارک وجود دارد که می‌گویند حمله به ایران ایده خود صدام بوده است. از اینها گذشته صدام دلیل خوبی داشت که ایران را دوست نداشته باشد و ظاهر ضعیف نظامی ایران پس از انقلاب در نظر او شانسی تمام عیار می‌آمد. به ایالات متحده احتیاجی نداشت تا این را به وی بگوید.

 

 

آقای سیک می‌شود بگویید به راستی موضع آمریکا در قبال نبرد احتمالی میان ایران و عراق از زمان وقوع انقلاب اسلامی چه بود؟

 

مقاله‌ای جدید در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد که شامل اسنادی از آن دوره است. گذشته از مسائل دیگر، این اسناد به طور قاطع نشان خواهد داد که ایالات متحده مستقیماً به ایران هشدار داد که صدام در حال آماده شدن برای حمله است. این مربوط به دوره‌ای است که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده همچنان گفت‌وگو می‌کردند که زمان آن پیش از گروگان‌گیری آمریکایی‌ها در تهران است.

 

آن مکالمات توسط مقامات ارشد ایرانی تایید شده است اما جمهوری اسلامی انکار می‌کند. از آنجا که ایران در آن دوران دولتی آشفته بود چندان شگفت‌انگیز نیست. اما طنز قضیه اینجاست که ایالات متحده که تلاش کرده بود به ایران در خصوص نقشه‌های آشکار صدام بگوید، فقط توسط ایران سرزنش شد، آن هنگام که صدام حقیقتاً نقشه‌هایش را عملی کرد.

 

 

بیوگرافی گری سیک

 

گری سیک از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ (دوره وقوع انقلاب اسلامی، بحران گروگان‌گیری دیپلمات‌ها و آغاز جنگ) رییس بخش امور خلیج‌فارس در کاخ سفید بود. پس از پیروزی رونالد ریگان در انتخابات پاییز ۱۹۸۰، همچنان به عنوان یکی از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا باقی ماند، سمتی که از زمان ریاست جمهوری جرالد فورد در آن فعالیت می‌کرد.

 

آقای سیک که در سال ۱۹۷۳ از دانشگاه کلمبیا دکترای علوم سیاسی دریافت کرده است، از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷ به عنوان معاون بنیاد فورد به پژوهش پیرامون امور بین‌المللی مشغول شد. جایی که وی مسوول برنامه روابط خارجی ایالات متحده بود.

 

دکتر سیک سال‌ها در دانشگاه کلمبیا به تدریس مشغول بود و در سال ۲۰۰۹ به عنوان یکی از ۵ استاد بر‌تر در گروه امور سیاسی برگزیده شد. او همچنین نویسنده و مولف کتاب‌های بسیاری پیرامون ایران است که از آن میان می‌توان به «ایران، عراق و میراث جنگ»، «تمام سقوط: رویارویی تراژیک آمریکا با ایران»، «گروگان‌های آمریکا در ایران و انتخاب رونالد ریگان» و «امنیت در خلیج فارس» اشاره کرد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

(۱) نگاه کنید به فصلنامه گفت‌وگو شماره ۲۳ جنگ ایران و عراق مروری بر تحولات جنگ

(۲) بنگرید به اسناد «سورپرایز اکتبر» در سایت «کنسرسیوم نیوز»

http://www.consortiumnews.com/archive/xfile5.html

کلید واژه ها: گری سیک برژینسکی صدام جنگ تحمیلی


نظر شما :