کوروش به روایت خلخالی: دروغین و جنایتکار، جاه‌طلب و عیاش

سید نیما حسینی
۲۸ فروردین ۱۳۹۰ | ۱۷:۳۹ کد : ۷۱۵۱ بازگشت کوروش
خلخالی در رساله خود، کوروش را زاده مادری یهودی خوانده است... او گرامیداشت روز تولد کوروش را سیاستی استعماری دانست...یقین داریم که کوروش ذوالقرنین نیست...کوروش از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ زنی پیش گیرد...تحقیقی را که من پیرامون زندگی کوروش کرده‌ام هیچ کدام از این به اصطلاح مورخین نکرده‌اند.
کوروش به روایت خلخالی: دروغین و جنایتکار، جاه‌طلب و عیاش
تاریخ ایرانی: همزمان با دورانی که آخرین شاه ایران، «آریامهر» را تجسمی زنده از کوروش کبیر می‌خواند، طلبه‌ای جوان و تندمزاج به واسطه مخالفت با شاهِ حاضر در گوشه‌ای دیگر از ایران مقدمات نفی ایدئولوژیک و تاریخی مرجع ضمیر را فراهم می‌آورد چه آنکه دوره، دوره نفی سلطنت بود و سلاطین چیزی نداشتند جز از برای برانگیختن نفرت. اینچنین بود که شیخ صادق صادقی گیوی مشهور به خلخالی دست به قلم برد و جزوه‌ای نوشت که بعد از سال‌ها هنوز برخی به تمامی ۵۷ صفحه آن به دیده تردید می‌نگرند. تردیدی که ریشه در نفرت بی‌حد و حصر مردمان آن روزگار از اصل سلطنت دارد.

 

 

آغاز جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و باستان‌گرایی شاه

 

۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازه‌ای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابه‌ای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستا‌ها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهره‌ای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.

 

این حرکت شاه واکنش‌هایی در پی آورد. واکنش‌هایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی می‌گفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونه‌ای از موضع‌گیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسان‌سازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم می‌کرد.

 

 

مادر کوروش یهودی بود

 

صادق خلخالی در رساله خود، کوروش هخامنشی را زاده مادری یهودی خوانده و حمله وی به بابل را نیز در پی دستور مادرش برای آزاد کردن قوم یهود دانسته و نتیجه گرفته است: «نژاد یهود، امروز به تبهکاری و دشمن بشریت معرفی شده‌اند... تنها معرف کوروش به نیکی و نیکنامی نیز همین یهودند... فریاد که همین یهود، همین دلال‌های سیاست بین‌المللی، برای ملل دیگر تاریخ، پادشاه نامدار معرفی می‌کنند و مردم را وادار می‌کنند که جشن بگیرند، پول بدهند و شادی کنند و برای دایر کردن این جشن‌ها، کار‌شناس می‌فرستند و میلیون‌ها تومان پول را به این وسیله به غارت می‌برند.»

 

خلخالی تصویری خشونت‌بار از پادشاه هخامنشی ارائه می‌کرد. او تفاوتی میان کوروش و سایر پادشاهان تاریخ ندیده و نوشته است: «کوروش نیز مانند همه پادشاهان و زورمندان تاریخ که از موهبت‌های خدادادی فقط زور و شمشیر دارند و منطقی وحشیانه که به حکم زور باید دیگران را مقهور تسلیم امر و خواسته خود نمود، از تیره وحشی در ۲۵۰۰ سال پیش برخاست و در دستگاه بهمن پادشاه ایران به خدمت مشغول شد چون سودای جهانگیری در سر داشت با سپاه وحشی خود به جنگ با همسایگان پرداخت.»

 

خلخالی سپس به ریشه روایت‌های به عقیده وی "دروغ درباره تاریخ زندگی کوروش پرداخته"، "هرودوت" مورخ را دروغ‌پرداز دانسته و روایت گزنفون از کوروش را نیز برآمده از تخیلات وی نامیده بود و می‌گفت: «نوشته‌های هرودوت به صورت افسانه و برای نقال‌های قهوه‌خانه و درویش‌های سر کوچه‌ها هم به درد نمی‌خورد تا چه رسد که از آن یک حماسه کوروش کبیر بسازیم و بعد هم به آن افتخار کنیم.»

 

او حتی پرویز ناتل خانلری را نیز مهره ثابت صهیونیسم بین‌المللی می‌نامید، چه آنکه خانلری «با وجود تصریح مورخین شرق و غرب که هرودوت یا گزنفون دروغگو هستند... قلم به دست گرفته و از هر راه ممکن وارد شده، از کوروش کبیر قهرمان ساخته و لوحه او را به نام اولین لوحه حقوق بشر به مردم معرفی می‌کند.»

 

صادق خلخالی بدین ترتیب تا بدانجا پیش رفت که گرامیداشت روز تولد کوروش را سیاستی استعماری دانست، آنچنان که: «گاهی مردم را به تریاک و زمانی دیگر مردم را به می‌گساری و موسیقی و هنر و وقت دیگر آنها را به ورزش و میدان المپیک و بار دیگر آنها را به هیپی‌گری و درویشی و عرفان موهومی و سپس به لباس و مدپرستی مثل مینی‌ژوپ و ماکسی و میدی و غیره و بالاخره به وسیله سینما و تئا‌تر و تریا و کاباره و به وسیله مجلات و روزنامه‌های مزدور و عکس‌ها و فیلم‌های سـ. ک. سی و به وسیله رمان و تاریخ موهومی و روز تولد موش و سگ و گربه و یا کوروش کبیر مشغول کرده و می‌خواهند که ملت هیچگاه رشد فکری نداشته باشند.»

 

 

رد تفسیر علامه طباطبایی از ذوالقرنین

 

صادق خلخالی توصیف کوروش را به تمامی از موضعی خصمانه و مبتنی بر نفی روایت‌های مثبت آغاز کرد و بدانجا رسید که سخن گفتن از عظمت دوران حکمرانی او بر ایران را «سیاست استعمار» و «توطئه یهود» دانست.

 

خلخالی این سخنان را از موضع یک دانش‌آموخته حوزه نوشته بود اما او با این رساله در برابر برخی بزرگان حوزه قرار می‌گرفت. از آن جمله علامه طباطبایی بود که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» دانسته و نوشته بود: «به هر قومی ظفر پیدا می‌کرد، از مجرمان ایشان می‌گذشت و عفو می‌نمود و بزرگان و کریمان هر قومی را اکرام و ضعفای ایشان را ترحم و مفسدان و خائنان را سیاست می‌نمود.»

 

ذوالقَرنین یکی از شخصیت‌های ذکر شده در قرآن است. بر اساس آنچه در قرآن آمده است ذوالقرنین، فرمانروایی بود که سه لشکرکشی مهم داشت؛ نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت. او انسان یکتاپرست و مهربان بود و از طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.

 

هرچند علامه طباطبایی کوروش را‌‌ همان ذوالقرنین می‌داند، اما خلخالی بی‌توجه به تفسیر علامه، مفسرین و روحانیونی که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» ذکر شده در قرآن دانسته بودند واعظان سلطنت و دربار معرفی کرد و نوشت: «مگر یک نفر انسان به تمام معنی جانی و منحط از نظر اخلاق عمومی و خصوصی می‌تواند ذوالقرنین باشد؟ حیف است که ذوالقرنین مقدس و محبوب، کوروش منحوس جاه‌طلب و عیاش و آدمکش باشد... فردی که زن خود را پس از باده‌گساری‌های بی‌حد به مردم عرضه می‌کند و در حالت مستی، فرمان قتل مردمانی را که ضد یهودند صادر می‌کند.»

 

این در حالی بود که به اعتقاد علامه طباطبایی و آنچنان که او در تفسیر آیاتی از سوره کهف می‌آورد، کوروش «به وحی و یا الهام و یا به وسیله پیغمبری از پیغمبران تایید می‌شده» و «از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع کرده بود، خیر دنیا برای اینکه سلطنتی به او داده بود که توانست با آن به غرب و شرق برود و هیچ چیز جلوگیرش نشود... و اما آخرت، برای اینکه او بسط عدالت و اقامه حق در بشر نموده، به صلح و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و رفع شر در میانه بشر سلوک کرده.»

 

خلخالی اما پیروزی‌های کوروش را محصول بخت او و تمام آنچه را که در تورات در وصف کوروش آمده بود را ساخته و پرداخته یهودیان آزادشده بابل می‌دانست. او به آنچه درباره سدسازی ذوالقرنین در قرآن آمده است، اشاره کرده و با رد شباهت کوروش به آنچه از ذوالقرنین در قرآن تصویر شده، نوشته است: « با در نظر گرفتن کمی عمر کوروش و شهوت‌پرستی او و جنگ‌هایش در مشرق و مغرب، اصلاً نوبت آباد کردن برای او حتی در وسط مملکت خویش هم نماند تا چه رسد که سدی با آن عظمت را در شمال چین به وجود آورد که ممکن است با نبود وسائل ساختمانی در آن زمان متجاوز از یک قرن هم طول کشیده باشد.»

 

اشاره خلخالی به روایت‌هایی است که "سد" ذکر شده در قرآن را "دیوار چین" و "ذوالقرنین" را "کوروش" می‌دانند. خلخالی می‌نویسد: «البته ما هیچ شک و شبهه‌ای نداریم که ذوالقرنین سد را به وجود آورده و قرآن به آن معنی در سوره کهف اشاره فرموده و این را نیز یقین داریم که کوروش ذوالقرنین نیست و شما نیز کم و بیش به این امر پی برده‌اید؛ لکن از نظر اشخاصی که دلشان می‌خواهد همیشه مدارک خارجی و غیراسلامی را در این باب بیان کرده باشیم و خود این معنی هم یک نوع جنون غربزدگی است، ناچاریم از افراد غربی هم برای اثبات مطلب مؤید آورده باشیم.» وی سپس افزوده است: «افرادی که درباره کوروش و داریوش و شاهان هخامنشی مطالبی نوشته‌اند، مانند هرودوت، گزنفون و کتزیاس، هیچ‌کدام آن‌ها کوروش را سازنده کوچک‌ترین سدی در عالم معرفی نکرده‌اند. با اینکه این‌ها از زاییدن قاطر کره قاطر را و زاییدن مادیان خرگوش را و گرفتن آفتاب در آسمان و مزخرفات دیگر غلط اندر غلط را به نام سرگذشت شاهان هخامنشی نوشته و باقی گذاشته‌اند؛ لکن هیچ‌کدام آن‌ها راجع به سد کوروش و ساختمان آن در زمان حیات وی اشاره‌ای هم نکرده‌اند...»

 

 

کوروش دین ثابت نداشت

 

خلخالی هرچند مادر کوروش را یهودی دانسته و بدین طریق وی را از طریق نسب «یهودی» می‌داند اما درباره مذهب کوروش نظراتی دیگری هم دارد. او در بخشی از رساله خود نوشته است: «راجع به دین پادشاه هخامنشی باید این معنی را اذعان نمود که آن‌ها یک دین مسلم و ثابت نداشته‌اند، بلکه در هر کوره و دوره دین آن مکان و زمان را قبول می‌کرده‌اند و پایبند به هیچ یک از مذاهب نبوده‌اند و برای پیشبرد مقاصد سیاسی و شیطانی خود به آب و رنگ هر مذهبی خود را زینت می‌داده‌اند. همچنان که کوروش برای زئوس، مردوک، مهر، ناهید و افرودیت قربانی می‌کند، با اینکه آن‌ها خدایان ملل مختلف بوده‌اند، مثل ملکه انگلستان در هند شاش گاو را به عنوان تبرک که عقیده بعضی از هندو‌ها است می‌خورد.»

 

وی برای تثبیت این ادعا به نقش‌های حک شده بر کتیبه‌های "نقش رستم" اشاره کرده و نوشته است: «در نقش رستم که بنا به عقیده مستشرقین چهار مقبره وجود دارد که از هر یک از آن‌ها آثار بت‌پرستی و آتش‌پرستی به رسوم مختلف آشکار است...»

 

 

راهزنی یا راهِ زنی؛ مسئله این است

 

یکی از عجیب‌ترین بخش‌های رساله خلخالی بخشی بود که او به فساد اخلاقی کوروش اشاره کرده بود. خلخالی در جزوه خود نوشت: «کوروش پسر جوانی بود از اهل "مر" که از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ زنی پیش گیرد و لواط بدهد...» خلخالی این جمله را به نقل از کتاب "تاریخ ایران باستان" نوشته مشیرالدوله پیرنیا مطرح کرده بود، حال آنکه متن اصلی کتاب این‌چنین بود: «کوروش پسر چوپانی بود از ایل مرد‌ها که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.»

 

این موضوع یکی از نقاط مهم مورد انتقاد منتقدان خلخالی از جمله سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی بود تا آنجا که بعضی وی را به بی‌دقتی در نقل مطالب و برخی دیگر او را به "تحریف" تاریخ متهم کردند. وی اما در سال ۱۳۷۷، طی گفت‌وگویی در پاسخ به این طیف از منتقدان گفته است: «از کلمات تاریخی می‌توان برداشت‌های متفاوت داشت.»

 

خبرنگار گفت: «رساله تحقیقی شما با عنوان کوروش دروغین و جنایتکار از سوی مورخین و اساتید تاریخ فراوان نقد و رد شده است. اساسا عبارتی را که شما از تاریخ ایران باستان اثر دکتر پیرنیا و نقل قول ایشان از کتزیاس در رساله‌تان آورده‌اید، تحریف شده است... در تاریخ ایران باستان، در کلمات کتزیاس می‌آید: "کوروش پسر چوپانی بود، از ایل مرد‌ها، که از شدت احتیاج مجبور شد راهزنی پیش گیرد." سه تحریف در نقل قول شما معنای مورد نظر مورخ را کاملا قلب کرده است. اول ایل مرد‌ها به اهل "مر" بدل شده است. دوم، پسر چوپان را شما پسر جوان نوشته‌اید و سوم، راهزنی که هجوم بر کاروان‌ها و هم در رای استاد باستانی پاریزی "راهداری" تلقی می‌گردد را با تغییر املاء کلمه به راه ‌زنی به معنای لواط دادن آورده‌اید. مورخان پیرامون تحریف در رساله شما درباره کوروش اجماع نظر دارند...»

 

خلخالی پاسخ داد: «از کلمات تاریخی برداشت‌ها متفاوت است. حالا چون بنده آخوند هستم و به راحتی می‌توانند ادعا کنند که سر از این مسایل در نمی‌آورم، قول آنها در نظر بسیاری معتبر است. اما مثلا باستانی پاریزی چون تیپ روشنفکر جماعت را به خود می‌گیرد، اجماع درباره صحیح بودن ادعایش سریع حادث می‌شود. تحقیقی را که من پیرامون زندگی کوروش کرده‌ام هیچ کدام از این به اصطلاح مورخینی که نام بردید، نکرده‌اند. این شبه روشنفکران نمی‌توانند ببینند که آخوند‌ها هم درباره تاریخ ایران باستان تحقیق می‌کنند و افرادی مثل من در برابر خیانت‌های تاریخی‌شان می‌ایستند. این‌ها فئودال مسلک‌ها و لائیک‌هایی هستند که می‌خواهند تاریخ مدح شاهان و طاغوتیان باشد. من در برابر مداحان دهخدا هم ایستاده‌ام و برای نخستین بار چهره خائنانه دهخدا را در مجله کیهان اندیشه تصویر کردم. با جرئت تمام اعلام کردم که لغت‌نامه دهخدا همچون تاریخ تمدن ویل دورانت برای اسلام و مسلمین خطرناک و خطرآفرین است. تمام نوشته‌های دهخدا توهین به مذاهب است و هیچ‌کس هم توان مقابله با آنها را نداشته است. اینجا هم تنها من بودم که مجاهدت به خرج دادم...»

 

 

منابع:

 

۱- ایام انزوا، جلد دوم خاطرات صادق خلخالی، فصل هفتم؛ کوروش دروغین و جنایت‌کار

۲- گفت‌وگوی پیام فضلی‌نژاد با صادق خلخالی، بخش سوم
 

کلید واژه ها: کوروش خلخالی ذوالقرنین


نظر شما :